news64863 16794ساعت 17 روز نهم اردیبهشت 1392 گروه جامعه شناسی شهر و مطالعات منطقه ایِ انجمن جامعه شناسی ایران میزگردی تحت عنوان «شوراهای شهر در ترازوی نقد» در محل سالن کنفرانس انجمن برگزار کرد. در این نشست در ابتدا سه سخنران سخن گفتند و سپس بحث وگفتگو بر سر موضوع مورد بحث ادامه یافت.

بحثهای این نشست را در ادامه میخوانید.

1- شوراها و افق آینده/ سخنران: دکتر علی نوذر پور

چالش های اصلی و مهمی فرا راه شوراها در ایران امروز وجود دارد که فقط با رفع آن ها نظام شورایی به معنای واقعی آن در کشور شکل می گیرد.

اولین چالش نبودن یک اراده واحد ملی درباره شوراها در کشور است. تاسیس شوراها درجمهوری اسلامی درسال 1377 محصول یک اراده واحد ملی نبود. حتی در اولین دوره شوراها در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی نیز استانداران در جلسه ای که با وزیر کشور داشتند از برگزاری انتخاب شوراها ابراز نگرانی می کردند. برخی پیشنهاد داددند که قانون به صورت آزمایشی اجرا شود و گروهی عقیده داشتند بهتر است ابتدا انتخابات شوراهای روستایی برگزار شود و انتخابات شورا های شهر را بگذاریم برای بعد.

دومین چالش وجود دو دیدگاه کاملاً مخالف در مورد عملکرد ونقش شوراها در کشوراست. در دیدگاه نخست، شوراها ابزار دولت محسوب می شوند و نقشی ابزاری برعهده دارند و انتظار می رود که کمک کار دولت باشند. اما در دیدگاه دوم شوراها چون از مشروعیت ناشی از رای مستقیم مردم برخور دارند، نهادی حاکمیتی و دارای شخصیت مستقل به شمار می آیند و عهده دار کلیه امور محلی هستند. تضاد میان این دو دیدگاه فقط از تفاوت دیدگاه های مسئولین ناشی نمی شد، بلکه ریشه در تضادهای درون قوانین شوراها دارد. در قانون های متعدد شوراها که بعد از انقلاب تصویب شده است، این نهاد گاه بازوی دولت برای اجرا تلقی شده، گاه وظیفه هایی مثل احصاء مشکلات، ارائه راه حل برای رفع مشکلات و نظارت برعهده آن گذاشته شده و سرانجام گاهی صراحتاً مدیریت در سطح محلی وظیفه شورا شناخته شده است.

افزون بر این چالش اساسی، چالش های فرعی دیگری هم نظام شورایی ما را محدود کرده است. از جمله ضعف یا غیبت شوراهای پایین دست (محله ای) و شوراهای فرا دست (شوراهای بخش، شهرستان و استان) و همچنین ضعف بخش کارشناسی بسیاری از شوراهای شهر.

در نتیجه این تضادها شوراها به موجوداتی ناقص الخلقه تبدیل شده اند که نه چون انجمن های محلی عمل کرده اند و نه توانسته اند بازوی دولت باشند. با وجود این لازم است بر این نکته تاکید شود که اگر شوراها شکل نمی گرفتند، وضعیت روستاها و شهرهای ما بسیار بدتر از این بود که الان هست. همین استقلال نسبی نهادهای مدیریتی شهر و روستا به جریان امور سیالیت بیشتری داده است. وجود شوراهای شهر باعث شده که بسیاری از شهرداری ها حتی بهتر از دولت کار کنند.

2- شوراها و توسعه / سخنران: دکتر مهدی طالب

هرچند پیش تر هم شوراهای شهر و روستا تحت عنوان انجمن های شهر و ده وجود داشتند، اما پس از انقلاب یکی از جوهایی که ایجاد شد جو شورا سازی بود. درجهت جلوگیری از تمرکز امور دردست مدیران و تک محوری در بخش های مختلف از امور قضایی گرفته تا قوه مجریه و سایر نهادها شورا های متعددی تشکیل شدند. این گرایش تا سال 1368 ادامه داشت اما از سال 1368 همزمان با تغییر قانون اساسی مسئولان به این نتیجه رسیدند که این نهادها کارآیی کافی ندارندو روند معکوس شد.

درعمل و همچنین مطابق قوانین فعلی، شوراها نقش مشورتی دارند نه حاکمیتی. در کشورهای غربی شورا هر تصمیمی می گیرد اجرا می شود اما در ایران احدی از شوراها عملاً حق تصمیم گیری ندارند. مثلاً شوراهای شهر هیچ نقشی در تهیه طرح های جامع شهری ندارند. حداکثر کاری که شوراها می توانند بکنند این است که پیشنهادهای خود را به شورای عالی استان ها بدهند و این شورا آن پیشنهادها را مثل طرحی که هرنماینده مجلس می تواند بدهد به مجلس شورای اسلامی پیشنهاد دهد. در واقع شورا به معنای اصلی آن در کشور ما وجود ندارد. قانون اساسی ما اجازه وضع قانون در هیچ مرجعی بجز مجلس شورای اسلامی نمی دهد.

3- شوراها و مسائل شهری / سخنران: دکتر حسین ایمانی جاجرمی

به هنگام قضاوت درباره شوراها ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که آیا اساساً با توجه به نیازها وتقاضاهای جدید جمعیت شهری و رشد جمعیت شهرها امکان دارد که با روش های قدیمی به این نیازها پاسخ دهیم. تجربه دنیا به ما می گوید دولت مرکزی به تنهایی قادر به پاسخگویی به این نیازها نیست. پس از نظام شورایی و انتقال بخش هایی از فعالیت های مدیریت کشور به سطوح پایین تر از ملی و بویژه شهرها گریزی نیست. درواقع شورا هم یک الزام وهم یک پتانسیل است، اما این که چقدر از این پتانسیل بهره برداری شود بستگی دارد به توانمندی مردم ما. شورا وقتی می تواند قدرتمند عمل کند که مردم قدرتمند داشته باشیم .شاید اشکال از ضعف فرهنگ مدنی و سرمایه اجتماعی ماست. این که مردم چقدر حاضرند برای اداره امور عمومی شهر وقت بگذارند و چقدر برای خرید، میزان قدرت شوراها راتعیین می کند. آمار ی که از میزان عضویت مردم شهرنشین ایران در انجمن های داوطلبانه در دست داریم می تواند در این رابطه روشنگر باشد.

انواع انجمن های داوطلبانه درصدی از مخاطبان که توانسته جلب کند
مذهبی 35%
انجمن اولیاء و مربیان 25%
اتحادیه های صنفی 8/8%
انجمن ها واحزاب سیاسی 2%

اگر شوراها ضعیف اند به این دلیل است که ریشه های اجتماعی قدرتمندی ندارند. تاسیس شوراها همراه با درخواست از پایین نبوده است، بنابراین حتی اگر تعطیل شوند هم اشکالی ایجاد نمی کنند. از سویی، مردم باید تمایل به مشارکت در نهادهای داوطلبانه عمومی داشته باشند تا این نهاد ها قوی شوند و از سوی دیگر، حضور مردم نیازمند زیر ساخت مناسب یعنی وجود نهادها و قوانینی است که شرایط را برای این حضور فراهم کند. این یک رابطه دو طرفه است و ایجاد آن نیازمند زمان است. بنابراین باید صبور بود. درست است که فعالیت هایی که شوراهای شهر و شهرداری ها انجام می دهند هنوز مدیریت محلی به معنای کامل آن نیست اما بدون تردید گام هایی است درجهت تمرکز زدایی و مغتنم است .