«مانند بسیاری از آسیبهای اجتماعی مدیریت مبارزه با اعتیاد دیگر قادر نیست این آسیب را کنترل کند و تنها با یک اصلاح ساختاری و فرابخشی در کل نظام اجتماعی و اقتصادی میتوان انتظار کنترل و کاهش شیوع اعتیاد را داشت».
سعید مدنی پژوهشگر اجتماعی روز دوشنبه (سیزدهم دیماه) با بیان این مطلب در نخستین جلسه از سلسله نشستهای اعتیاد که از سوی انجمن جامعهشناسی ایران برگزار میشود، افزود: مدیریت اعتیاد دیگر نمیتواند با توجه به نرخ رشد 7/2 درصد اعتیاد و همچنین پیچیدگی مقوله آسیبهای اجتماعی و اعتیاد، این آسیب را به تنهایی حل کند.
مدنی با تأکید بر ساختاری شدن اعتیاد در کشور اعلام کرد: ما هم اکنون با نسل جدیدی از آسیبهای جدید اجتماعی مواجه هستیم و دقیقاً از همین رو باید به فکر یک تجدید نظر کلی در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی در راستای کنترل و کاهش شیوع این آسیبها در کشور بود.
این محقق اجتماعی که در آستانه چهارصد و سی و پنجمین سالگرد مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر در کشور سخن میگفت، دورههای مبارزاتی چند دهه اخیر با مقوله اعتیاد را به چهار دوره «خشم انقلابی»، «انکار اعتیاد» «اصلاح ساختار» و «نقد گذشته، نگاه به آینده» تقسیم کرد.
بنابر گفته این پژوهشگر دوره اول مدیریت مبارزه با اعتیاد که در فاصله سالهای پیروزی انقلاب تا اواخر سال 59 با محوریت برنامههای آیتالله خلخالی فعالیت داشت، در طول عمر بیش از یک ساله خود «کاهش عرضه» مواد مخدر در کشور را هدف قرار داد و با استعفای آیتالله خلخالی در اواخر سال 59 خاتمه یافت. از اواخر سال 59 تا سال 68 دوره دوم مدیریت اعتیاد آغاز میشود که به دلیل همزمانی با آغاز حمله عراق مبارزه با اعتیاد را از اولویت مدیریت کشور خارج مینماید و بحث درباره آن را با خط قرمز و تبلیغ علیه نظام تصور میکند.
با حاکمیت 8 ساله این رویکرد و نگاه بر مدیریت اعتیاد کشور تلاش میکند تا بروز، شیوع و آینده اعتیاد را انکار میکند.
مدنی گفت: «در این دوره به دلیل قرار گرفتن در زمان جنگ، فضای جنگی نیز در جامعه شبیهسازی میشود و بیشتر پتانسیل مدیریت صرف مقابله با اعتیاد میشود». مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 68 با تصویب قانون مبارزه با مواد مخدر، اقدام به تعدیل سیاستهای سلبی مدیریت اعتیاد با این پدیده میکند که سعید مدنی در نشست انجمن جامعهشناسی این قانون را دلیلی بر پایان دوره دوم مبارزه با اعتیاد و آغاز دوره جدید در کشور عنوان میکند.
وی این دوره را دوره تلاش برای تعدیل رفتارها اما همچنان همراه با خصیصه «غیرعلمی» بودن مدیریت مبارزه و کنترل با مواد مخدر در کشور ذکر کرد. تنظیم برنامه اول توسعه کشور و پذیرش رسمی اعتیاد در این سند توسعه ملی یکی از مهمترین نشانههای ورود مدیریت کشور به عصر جدید مبارزه علیه اعتیاد است. در این سند توسعه ملی یکی از مهمترین نشانههای ورود مدیریت کشور به عصر جدید مبارزه علیه اعتیاد است. پیش از این سالها رویکرد مواجهه با اعتیاد در کشور همواره بر انکار اعتیاد و یا ضرورت برخورد نظامی و امنیت با آن همراه بود. مدنی تأکید کرد طی این چهار دوره مدیریت اعتیاد نتوانست از روند فزاینده و شیوع انفجاری اعتیاد در کشور جلوگیری کند.
از خصایص دوره چهارم مدیریت اعتیاد، پذیرش تدریجی گرایشهای علمی نیز است و در این دوره است که مدیران اجازه میدهند حداقل در این حوزه نظارت علمی هم مطرح شود. اگرچه وجه غالب فعالیت مدیریت اعتیاد همچنان کاهش عرضه و توجه به ابعاد نظامی و امنیتی برای کنترل اعتیاد است. این سالها همراه با تغییر جهت محسوس رویکرد صرف کاهش عرضه به رویکرد کاهش تقاضا نشان از شکلگیری زمینههای ذهنی لازم برای بلوغ مدیریت اعتیاد کشور است. به عبارتی پس از بیش از یک دهه مبارزه در چارچوب استراتژی کاهش عرضه و فعالیت عمدتاً نظامی و قضایی با مقوله اعتیاد به دلیل ناکارآمد بودن فعالیتها تجدیدنظرهای جدید در رویکرد و مدیریت اعتیاد انجام شده است. به هرحال در سال 72 اتفاقاتی میافتد که دوره چهارم مدیریت مبارزه با اعتیاد را رقم میزند.
سعید مدنی اولین اتفاق در این سال را تغییر مدیریت ستاد مبارزه با مواد مخدر میداند. به اعتقاد وی مدیریت جدید، انفجار بیش از پیش شیوع مواد مخدر، افزایش اعتراض کارشناسان و متخصصان و همچنین روشن شدن آثار تبعات سوء جنگ عمدهترین دلایل شکلگیری «جنبش نقد مدیریت اعتیاد» در دوره چهارم مبارزه با اعتیاد در کشور است. محمد فلاح، مدیر سالهای میانی دهه هفتاد ستاد مبارزه با مواد مخدر نماد این رویکرد جدید است که بارها و بارها به صراحت برخوردهای قهری سالهای گذشته را مورد نقد قرار میدهد. در این دوره برای اولین بار مدیریت اعتیاد کشور به برنامههای پیشگیرانه توجه جدی میکند.
به اعتقاد مدنی طی دو دهه پس از پیروزی انقلاب نگرش مدیریت اعتیاد روندی مثبت و رو به جلو را طی کرده و در طول این سالها به سمت و سوی دیدگاههای علمی و کارشناسی سوق یافته است اما متأسفانه این روند بسیار کند و تأخیری بوده است به عبارت دیگر در حالی که سرعت رشد و پیچیدگی پدیده اعتیاد و سایر آسیبهای اجتماعی سرسامآور و از کنترل خارج شده، مدیریت آسیبها و مشکلات اجتماعی کشور هنوز با آزمون و خطا و بدون توجه به ابعاد و عمق بحرانهای اجتماعی ایران امروز، در فکر فعالیتهای آزمایشگاهی محدود و غیرجدی است. از این گذشته امروز مشکل اعتیاد مثل بسیاری دیگر از آسیبهای اجتماعی ساختاری شده یعنی ساختارهای اقتصادی اجتماعی آنها را بازتولید میکند و لذا حل مشکل اعتیاد را باید در عوامل خارج از حوزه مدیریت مبارزه با اعتیاد جست و جستجو کنیم زیرا بدون اصلاح ساختار و تجدید نظر اساسی در برنامههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میزان اثرگذاری برنامههای پیشگیری، درمان و بازپروری اعتیاد بسیار محدود خواهد بود.