خودکشی از مسائلی است که در یکی دو دهه اخیر در حیطه بهداشت و روان مورد توجه قرار گرفته و در حال حاضر، به عنوان بحثی مهم در حوزه بهداشت عمومی جهان مطرح می‏شود. دکتر کاظم ملکوتی، دانشیار روان‏پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در جلسه‏ای که روز دهم اسفندماه با عنوان ”ریشه‏ های روان‏شناختی و جامعه ‏شناختی خودکشی در ایران“ در انجمن جامعه ‏شناسی برگزار شد، گفت: در مقایسه کشورهای مختلف جهان، آمار نشان داده میزان خودکشی در کشورهای اروپای شرقی و اسکاندیناوی نسبت به سایر بخش‏های اروپا بیشتر است. همچنین ایران و عمدتاً کشورهای اسلامی وضعیت نسبتاً بهتری از حیث پایین بودن آمار، در این زمینه دارند.
وی اشاره کرد: گاه صحنه‏ های دلخراشی را می‏بینیم یا می‏شنویم که فردی در اثر خودکشی از بین رفته است. قطعاً در کنار آن، فشاری که بر اثر این حوادث بر نزدیکان و همسایگان وارد می‏شود، بر بهداشت روانی جامعه بسیار اثرگذار است.

به گفته دکتر ملکوتی، سازمان جهانی بهداشت، در رابطه با پیشگیری از خودکشی، پروژه‏ای تحقیقاتی را در 8 کشور جهان از جمله ایران آغاز کرده است.

آمارها نشان می‏دهند میزان خودکشی در شهرهای مختلف ایران بسیار متفاوت است. آمار مرگ بر اثر خودکشی در استان‏های غربی کشور، عموماً بالاست. علاوه بر آن، شهرهای اطراف تهران، مانند کرج و ساوجبلاغ غرب نیز با میزان نسبتآً بالای خودکشی مواجهند. در استان‏های همدان، تهران، گیلان و قزوین بیشتر، مردان خودکشی می‏کنند و در استان‏های ایلام و لرستان تعداد زنانی که این نوع مرگ را انتخاب می‏کنند، بیشتر است.

ملکوتی اضافه کرد: با وجود آنکه آمار خودکشی در ایران چندان بالا نیست اما در بررسی علل مرگ افراد، به نظر می‏رسد مردم ما در شرایط بسیار پر خطری زندگی می‏کنند. میزان بالای مرگ و میر در اثر تصادف‏ها و سایر حوادث غیرعمدی حاکی از این امر است.

وی در تشریح علل روی آوردن افراد به خودکشی گفت: این پدیده را می‏توان با رویکردهای متفاوت عصبی، شیمیایی، شناختی، آسیب‏ شناسی روانی و جامعه‏ شناختی مورد بررسی قرار داد. به عنوان مثال، دورکیم با تأیید مسائل روان‏شناسی بر اهمیت نقش شرایط اجتماعی در سوق دادن افراد به سوی خودکشی تأکید می‏کند. در همین زمینه، نقش مذهب برای پیشگیری از خودکشی بسیار مؤثر شناخته شده است. به همین دلیل در آموزش‏ها، عمدتاً تلاش می‏شود احساسات مذهبی افراد مورد توجه قرار گیرند.

به گفته این روان‏پزشک، با نگاه از زاویه رویکرد عصبی ـ زیستی مشخص شده است کاهش سطح سرتونین مغز، تأثیرپذیری ژنتیکی و کم کاری قسمت پیشانی مغز از عوامل اثرگذار در این زمینه هستند. همچنین، در رویکرد شناختی، مهارت حل مسأله، توانایی ارزیابی شرایط محیطی، روش‏های مقابله با فشارهای روانی، و میزان انعطاف‏ پذیری افراد مورد سنجش قرار می‏گیرند و تحقیقات نشان داده زمانی که این توانایی‏ها در فردی کم شود، می‏توان تا حدودی او را از نظر شخصیتی، مستعد خودکشی دانست.

وی در بحث آسیب ‏شناسی روانی گفت: آمار نشان می‏دهد بیش از 90% از کسانی که اقدام به خودکشی می‏کنند، بیماری روانی دارند. اعتیاد، افسردگی شدید، الکلسیم، نا امیدی و یأس، خشم و رفتارهای تکانشی، اختلال شخصیت مرزی آنتی سوشیال، سابقه کودک آزاری و اجتماعی نبودن از جمله بیماری‏هایی است که معمولاً در اینگونه افراد مشاهده می‏شود که در این میان، سابقه اختلال روانی افسردگی، نا امیدی و یأس مهمترین عامل و اعتیاد به عنوان عامل مؤثر بعدی، شناخته شده است و جالب این است که برخلاف نظر عمومی مردم، تنها 4% از جمعیت خودکشی کنندگان را کسانی تشکیل می‏دهند که مشکل بزرگی در زندگی داشته و به دلیل آن، دست به این اقدام زده‏اند.

ملکوتی افزود: در تحقیقی که در این زمینه در شهرستان کرج انجام دادیم، ابتدا با روش خوشه‏گیری، 500 نفر از ساکنان شهر را به عنوان نمونه انتخاب کردیم و از آنها در سه زمینه ”فکر به خودکشی“، ”برنامه خودکشی“ و ” اقدام به خودکشی“ سئوالهایی پرسیدیم. از سوی دیگر این نمونه را با نمونه‏ای مراجعه‏کنندگان به اورژانس بیمارستان، مقایسه کردیم.

به گفته وی، این پژوهش نشان داده است که 14% از ساکنان این شهرستان، در طول عمر خود به خودکشی اندیشنده‏اند؛ 7% از آنان حتی در این زمینه برنامه‏ریزی کرده و 35% از این افراد، اقدام به خودکشی نموده‏‏اند. این در حالی است که افرادی که به اورژانس مراجعه کرده‏اند، تنها 1/0% از جمعیت این شهر را تشکیل می‏دهند.

”نسبت فوق تقریباً ده به یک است و نشان می‏دهد از هر 10 نفری که اقدام به خودکشی می‏کنند، یک نفر از آنها به اورژانس آورده می‏شود که این امر خود می‏تواند به دلیل مسائل فرهنگی و ناآگاهی مردم باشد“.

دکتر ملکوتی در ادامه، روش‏های افراد را در اقدام به خودکشی، براساس فرهنگ جامعه و میزان دسترسی آنها به آلات قتاله، به دو بخش روش‏های پر خطر و روش‏های کم خطر تقسیم کرد و گفت:‏ افسردگی حاد، سابقه اقدام مکرر، نا امیدی و یأس شدید، جنسیت، نداشتن آگاهی نسبت به روش‏های دیگر، نوع فرهنگ و در دسترس بودن وسایل خطرناک از جمله عوامل مؤثر در انتخاب روش‏های خطرناک توسط افراد است.

وی افزود: مشخصات جمعیت ‏شناختی اقدام‏ کنندگان به خودکشی، حاکی از آن است که میانگین سنی بیشتر آنان، بین 15 تا 30 سال بوده و اکثراً از طبقه اجتماعی ـ اقتصادی متوسط می‏باشند؛ زنان بیشتر متأهل‏اند و مردان بیشتر مجرد و به طور میانگین اقدام‏ کنندگان اکثراً یا بی‏سواد هستند و یا در حد دیپلم سواد دارند.

در ایران، میزان خودکشی معمولاً در سالمندان کمتر است البته این ابهام وجود دارد که به دلیل مسائل فرهنگی، بخشی از خودکشی‏های سالمندان پنهان بماند.

این مدرس دانشگاه گفت: در تبیین استرس‏های منجر به خودکشی در ایران، اختلاف با همسر و اختلاف با والدین به عنوان مشکلات زندگی نزدیک نسبت به اقدام و مشکلات مالی، مشکلات تحصیلی ـ شغلی، قانونی و حاملگی‏های ناخواسته به عنوان مشکلات زندگی دور نسبت به این عمل شناخته شده‏اند.

ملکوتی ادامه داد: در این تحقیق مشخص شده حدود 10% از افراد در عرض شش ماه مجدداً اقدام به خودکشی کرده‏اند.

وی در تشریح برنامه‏ های انجام شده در شهرهای کرج، کاشان، اسلام شهر و کرمانشاه گفت: درمان اختلالات روانی به خصوص افسردگی با ایجاد آگاهی توسط پزشکان، برنامه‏ های پیشگیری در مدارس، مداخله در بحران، آموزش جامعه توسط رسانه ‏های گروهی و در دسترس بودن خدمات درمانی و مشاوره از جمله استراتژی‏های این برنامه‏ هاست.

ملکوتی در پایان تأکید کرد: تشویق به خودکشی نباید در جامعه مطرح شود. طرح نمونه‏هایی از اینگونه مسائل در رسانه‏های عمومی جزو عواملی است که سبب می‏شود با کم شدن قبح قضیه، میزان اقدام به خودکشی در جامعه افزایش یابد