نشست روز یکشنبه مورخ 16 دی ماه 1396 گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران با موضوع « زنان و روابط تنانه» برگزار شد. مریم رحمانی (پژوهشگر و فعال حوزه زنان) و دکتر مرضیه ابراهیمی (جامعه شناس و استاد دانشگاه) سخنرانان این نشست بودند.

تجربه زنان پیش از ازدواج97

در ابتدای این نشست مریم رحمانی با مروری بر پژوهش­‌های پیشین، سخنان خود را آغاز کرد. وی گفت: پژوهش‌هایی که در این زمینه انجام شده، علل مختلفی را جستجو می‌کنند که چرا شاهد گسترش روابط پیش از ازدواج چه در مورد مردان و چه زنان هستیم. مثلا کاری که دکتر آزادارمکی در سال 90 انجام داده و الگوهای روابط پیش از ازدواج در ایران را بررسی کرده است. این تحقیق می‌گوید که روابط آزاد، صیغه‌ای، دوستی، همخانه‌ای و روابط مبتنی بر عشق سیال و چیزهایی نظیر آن را داریم. احساس نیاز، کنجکاوی، کسب تجربه، شبکه روابط اجتماعی، گروه‌های دوستی، بیکاری، شرایط اقتصادی، فشار فرهنگی، افزایش سن ازدواج، افزایش تکنولوژی‌های نوین ارتباطی و پیدایش ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی جدید در جامعه از عوامل گسترش روابط پیش از ازدواج به طور کلی در بین زنان و مردان در ایران است. زارع شاه آبادی در سال 91 پیمایش دیگری را انجام داد که می‌گوید گرایش به رابطه پیش از ازدواج با درآمد خانواده، تحصیلات پدر، سن فرد رابطه مستقیم دارد. پیمایش سیدان نیز می‌گوید 46 درصد دختران نسبت به این روابط نگرش مثبت دارند، 33 درصد نگرش خنثی و 21 درصد نگرش منفی دارند.

این پژوهشگر با اشاره تحقیق دیگری که در حدود سال 87 بر روی 1385 نوجوان پسر 15-18 سال انجام شده است، گفت: 37.5 درصد افراد نمونه نوعی از ارتباط جنسی را تجربه کرده بودند. 382 نفر از آنها کاملا رابطه جنسی را تجربه کرده بودند، 55 درصد این افراد اولین رابطه جنسی را در 15 سالگی تجربه کرده بودند. پژوهش دیگری که توسط میرمولایی در سال 84 بر روی 1192 دانش‌آموز دختر دبیرستان‌های دولتی شهر تهران انجام شده نشان می‌دهد که 13 درصد آنها رابطه جنسی را به طور کامل تجربه کرده بودند. پژوهش خلج آبادی و مهریار که در سال 89 روی دختران دانشجوی مجرد دانشگاه‌های بزرگ تهران انجام دادند نشان داد که 10 درصد آنها رابطه کامل جنسی را تجربه کرده بودند. مقایسه این پژوهش و تحقیق میرمولایی نشان می‌دهد که نسل‌های جدید ما بیشتر دارند به سمت رابطه جنسی می‌روند. این مساله مختص به ایران نیست، نتیجه تحقیق ساکالی و گلیک در ترکیه نشان می‌دهد که اولا قبح رابطه برای مردان خیلی کمتر شده است و در ترکیه که به مراتب فرهنگ مردسالارانه‌تر و سنتی‌تری نسبت به ایران دارد،  تغییر نگرش دختران نسبت به این موضوع در حال اتفاق است. در اندونزی و کشورهای دیگر اسلامی و آسیایی هم این اتفاق در حال رخ دادن است و با گسترش روابط پیش از ازدواج در بین زنان مواجه هستیم.

مریم رحمانی در ادامه گفت: در پژوهش من سوالات اصلی اینها بود: نگاه دختران به مساله بکارت چگونه است؟ آیا حفظ پرده بکارت تا زمان ازدواج، هنوز هم برای دختران ارزش محسوب می‌شود؟ آیا عشق در برقراری اولین رابطه جنسی آنها نقش دارد؟ آیا تمایزی بین عشق و ارضای غریزه جنسی قائل هستند؟ آیا رابطه خارج از ازدواج برای این زنان آسیبی در پی داشته است یا خیر؟ در این پژوهش از دیدگاه گیدنز استفاده شد،. گیدنز می‌گوید انسان مدرن مدام خود را بازاندیشی می‌کند، در مورد روابطش، بدنش به عنوان یک امر و واقعیت اجتماعی نگاه نمی‌کند و مدام تفکر می‌کند که آیا می‌تواند آن را تغییر دهد. در این پژوهش کیفی از روش نمونه‌گیری گلوله برفی برای دسترسی به جمعیت پنهان و دارای هنجار خاص مخالف هنجار جامعه استفاده شد و برای جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه نیمه ساختاریافته به کار گرفته شد. به دلیل موضوع خاص تحقیق تنها توانستم با ده زن محدوده سنی 28-38 سال مصاحبه کنم که دارای تحصیلات لیسانس و فوق لیسانس بودند. پنج نفر از آنان آگاهی جنسیتی داشتند به این معنا که یا خود را فعال حوزه زنان می‌دانستند و یا مطالعات فمنیستی داشتند. برخی از این زنان روابط متعدد دوستی داشتند و دو نفر با مردی که دوست داشتند در حال زندگی بودند. رابطه هم‌خانگی نبود ولی به شکل دوستی ادامه داشت.

این پژوهشگر زنان توضیح داد: در مصاحبه‌هایی که انجام شد چندین مقوله بدست آمد مانند این که بکارت ارزش نیست. مصاحبه‌شوندگان اظهار داشتند که برداشتن بکارت بخشی از زن شدن است و آیا کسی که هرگز ازدواج نمی‌کند باید همیشه غریزه خود را کنترل کند؟ زن زمانی باکره است و زمانی دیگر باکره نیست و تجربه رابطه جنسی را ترجیح می‌دهد. باکرگی بخشی از صفات بیولوژیکی بدن است و زمانی می‌رسد که دیگر نیست. از خلال این صحبت‌ها به نکته‌ای می‌رسیم که ذهن این زنان در جاهایی جلوتر آمده است و ارزش‌های جامعه مدرن غربی را دارند. دو نفر از این افراد با وجود آگاهی جنسیتی و تجربه جنسی، بکارت خود را به دلیل فشار خانواده یا عدم اطمینان از عشق طرف مقابل حفظ کرده بودند. شاید بتوان گفت ذهنیت سنتی هنوز هم در ذهن آنان غلبه دارد و فشارهای اجتماعی مانع بوده است. در مقوله جسارت‌ورزی جنسی، یکی از خانم‌ها که مایل بوده قبل از سی سالگی رابطه جنسی داشته باشد مردی را برای برداشتن پرده بکارت اجیر کرده است اما با چالش احساس پیروزی از سویی و عدم کسب لذت از رابطه جنسی به دلیل تردیدهای ذهنی خود مواجه گردیده است. احساس غم، هراس و حتی آرامش مقوله دیگری است که در اولین رابطه جنسی با آن مواجه هستیم. زنان این تحقیق احساسات متناقضی چون احساس خوب، غم، هراس و درد را تجربه کرده بودند. مقوله دیگری که با آن مواجهیم حق بر بدن است که بدن خود را بشناسیم و از خواسته‌های خود و آنچه مایل به انجام آن نیستیم آگاه باشیم. مقوله دیگر زنان و بیم ابژه‌گی است که این سوال با زنان است که آیا مرد دوستم دارد یا مرا برای رابطه جنسی می‌خواهد؟ شاید بتوان گفت این امر قدری در مردسالاری، فرودستی زنان، دسترسی کمتر زنان به منابع قدرت، احساس ناامنی زنان ریشه دارد. مردان راحت وارد رابطه می‌شوند و از آن لذت می‌برند اما زنان شاید به دلیل فرهنگ مردسالار احساس از دست دادن می‌کنند.    

وی افزود: مقوله دیگر جدایی عشق و رابطه جنسی است، تقریبا تمام مصاحبه شوندگان تصور می‌کردند که عشق و رابطه جنسی رابطه پیوسته‌ای دارند و مایل بودند با کسی که دوستش داشتند در رابطه جنسی باشند. افراد رده سنی 28-29 نگاه سهل ممتنع‌تری به سکس داشتند که عشق باید پاک بماند و با رابطه جنسی همراه نشود. دوگانه عشق و وابستگی نیز مقوله دیگری است که زنان با آن مواجه هستند. این زنان برای پیشگیری از آسیب خود، راهکارهایی چون تمایز نهادن بین عشق و رابطه جنسی و عدم قدرت‌دهی تمام به مرد در رابطه را به کار می‌بستند.    

رحمانی در جمع‌ بندی نتایج پژوهش خود گفت: می‌توان گفت جامعه ما در گذار خود اتفاقاتی را از سر می‌گذراند که بکارت و رابطه جنسی برای دختران دیگر ارزش به شمار نمی‌رود. اما از سوی دیگر می‌بینیم که دخترانی که پیش از ازدواج رابطه جنسی را تجربه کرده‌اند، بکارت خود را ترمیم می‌کنند. برخی افراد بکارت را امری زیست شناختی می‌دانند که لزومی ندارد تا پایان عمر پایدار بماند هر چند در تناقض با نگرش جامعه است. زنانی که بکارت خود را در رابطه قبل از ازدواج از دست داده‌اند، ممکن است دچار آسیب‌های زیادی از سمت خانواده و جامعه شوند. همچنان بکارت برای جامعه ایران و بیشتر مردان هنوز ارزشمند است و در پیوند با بحث مالکیت بدن معنادار است. بکارت تبدیل به اسطوره‌ای شده است که حتی زنانی که بکارت خود را از دست داده‌اند همچنان در حال تفکر درخصوص عشق و بکارت هستند. اگر زنان بر حدود بدن خود آگاهی داشته باشند و میان عشق و رابطه جنسی تمایز بگذارند موجب می‌شود آسیب کمتری به لحاظ روانی ‌بینند و اعتماد به نفس آنان افزایش یابد. در خصوص روابط تنانه، عشق و ارتباط زنان و مردان می‌توان نظر گیدنز را رد کرد، زنان مصاحبه شونده مدام فکر می‌کردند که عشق چیست، آیا دوست داشته می‌شوند یا صرفا ابژه جنسی هستند؟ چگونه از آسیب‌های رابطه با مردان جلوگیری کنند و چگونه روابط خود را مدیریت کنند؟ بازاندیشی هویت آنان می‌تواند کم کم هویت جدیدی را شکل دهد که از سوی جامعه‌ای که بکارت را ارزش می‌داند آسیب‌ ببیند اما بهر حال جامعه در حال تغییر است و نسل جدید دیگر مانند نسل قدیم نیست. نسل قدیمی‌تر پژوهش با خانواده و جامعه درگیری بیشتری داشتند و مصاحبه شوندگان جوانتر سهل انگارانه‌تر با رابطه جنسی و عشق برخورد می‌کردند.    

در بخش بعدی این نشست دکتر مرضیه ابراهیمی به تحلیل کلان روابط پیش از ازدواج دختران پرداخت: بحثی که می‌خواهم مطرح کنم این است که اغلب اوقات روابط پیش از ازدواج را روابط جنسی در نظر می‌گیریم. در فضاهای آکادمیک و بحث‌ها و نشست‌های تخصصی، در موضوعاتی مثل ازدواج سفید و هم‌باشی تداخل مفهومی داریم که ابتدا باید تکلیف خود را با آنها مشخص کنیم. روابط پیش از ازدواج می‌تواند به شکل ازدواج سفید، هم‌باشی و هم‌خانگی یا دوستی میان دختر و پسر باشد. این روابط می‌توانند مساله اجتماعی هم نباشند و روابط پیش از ازدواج برای آشنایی و با نظارت یا بدون نظارت باشد. در نتیجه فکر می‌کنم اولین چیزی که باید برای مشخص کردن موضوع داشته باشیم، این است که تکلیف خود را روشن کنیم که در مورد کدام شکل روابط می‌خواهیم تحلیل کنیم زیرا هر کدام علل و پیامدهای جداگانه، مخاطبین و گروه هدف جدایی دارد.

برخی مسائل مثل روابط پیش از ازدواج و اشکال آن در بخش پنهان و زیرپوست جامعه ما هستند، اما آنچه پیامدهای آن را به صورت عینی و محسوس در جامعه مشاهده می کنیم، مثلا می‌گوییم نرخ طلاق بالا رفته است، تعارضات زناشویی زیاد شده است، بی‌اعتمادی در جامعه افزایش یافته است. بخشی از این‌ها ممکن است علت‌هایی داشته باشد که به آنها پرداخته شده است، اما بخش دیگری از آنها ممکن است علت‌هایی داشته باشند که ما ندیده‌ایم. از جمله این که کمیت و فراوانی روابط پیش از ازدواج در جامعه در حال افزایش است، اما با عدد و رقم نمی‌توانیم آن را اثبات کنیم زیرا با توجه به تعارض این سبک روابط با هنجارهای رسمی جمع آوری داده در این حوزه دشوار است و بیشتر پژوهش ها با روش کیفی انجام شده و می شود.

پژوهشی که انجام شده بود و گزارش آن در این جلسه ارائه شد، نشان می‌داد که بخشی از اطلاعات ما ممکن است اطلاعات کمی و رقمی نباشد بلکه عباراتی است که ما را به سمت توصیف وتبیین واقعیت‌های اجتماعی می‌برد. فقر داده‌ها در حوزه روش کیفی در این موضوع بسیار زیاد است. پژوهش در این حوزه سختی‌هایی دارد مثلا این که به دلیل وضعیت فرهنگی جامعه، آدم‌ها خودشان را سانسور می‌کنند. افراد انتخاب کرده‌اند کاری را انجام دهند و وارد رابطه‌ای شوند اما به طور اتوماتیک قضاوت و ارزیابی بدی از کار خود دارند و در نتیجه در زمان مصاحبه در حال توجیه یا انکار کنش خود هستند. تا زمانی که نپذیریم اینگونه مسائل در جامعه وجود دارد و نیازمند بررسی و پژوهش است، اکثر سیاست ها و برنامه های مرتبط (مثلا در حوزه ازدواج و فرزندآوری و حل مسائل خانواده) به بن‌بست می‌رسد. به نظر من تاکنون به تصویر دقیقی از موضوع نرسیده‌ایم تا بتوانیم در مورد علل آن تصمیم بگیریم. تاکید بر این امر ضروری است که نادیده گرفتن این گونه موضوعات پیامدها را از میان نمی‌برد و فقط پاک کردن صورت مسئله است. مطالعاتی که تاکنون انجام گرفته است می‌تواند فرضیاتی برای مطالعه و پژوهش بیشتر در اختیار ما قرار دهد.

این استاد دانشگاه افزود: در شرایطی زندگی می‌کنیم که رسانه‌ها دنیای ناشناخته‌ای را قبلا مبهم بود، کاملا شناخته شده ارائه می‌دهند. امروزه رسانه راه‌حل‌هایی را پیش روی افراد قرار می‌دهد. از سویی نمی‌توان جلوی پیشرفت و تکنولوژی را گرفت و از طرف دیگر نمی‌توان واقعیاتی را که به سبب این پیشرفت در جامعه اتفاق می‌افتد نادیده گرفت. باید هر دو بُعد را مشاهده کنیم. رسانه در بعضی جاها ازدواج و نهاد خانواده را بسیار یکنواخت و فارغ از تنوع نمایش دهد، از سوی دیگر روابط پیش از ازدواج را برای برخی سنین خصوصا نوجوانان ( تحقیقات ما این موضوع را نشان می‌دهند)، دارای تنوع و جذاب نمایش می دهد که این امر در شکل گیری نگرش افراد به نهاد خانواده پیامدهای منفی بسیاری به همراه دارد.

دکتر ابراهیمی تاکید کرد: در داده‌های پژوهش‌های خودم – قصد تعمیم به همه پژوهش‌ها را ندارم – تقریبا در هیچ یک از موارد پژوهشی، افراد در خاتمه اینگونه روابط ارزیابی مثبتی از ارتباطشان نداشته اند، دلیل این امر فرهنگ است. در فرهنگ جامعه ما و نگاهی که به خانواده و ازدواج داریم، روابط پیش از ازدواج می‌تواند آسیب‌رسان باشد. حتی اگر کسی به آنان کاری نداشته باشد، قاعدتاَ این روابط خودشان را آزار می‌دهد. فشارهای فرهنگی و احساس از دست دادن چیزهایی را تجربه می‌کنند مانند شک و شبهه و تردید نسبت به فرد پس از ازدواج یا مشکلاتی که از رابطه ناموفق پیشین بر جای مانده است. بحث فرهنگ در جامعه و باورهایی که افراد دارند می‌تواند مانع کاهش آسیب‌های روابط پیش از ازدواج شود.

در جامعه ما تغییر نگرش‌هایی به ازدواج یا رابطه با جنس مخالف اتفاق افتاده است. بازه تغییرات به کمتر از یک دهه رسیده است و میان نگرش‌های افراد دهه‌های 60، 70 و 80 تغییرات زیادی دیده می‌شود. آنچه آدم‌ها در گذشته نه چندان دور از ازدواج می‌خواستند، افراد متولد دهه‌های هفتاد و هشتاد دیگر آن را نمی‌خواهند. باید تکلیف را روشن کنیم و از خود آنان بپرسیم که نگاهشان به ازدواج چگونه است؟ در گذشته ازدواج به معنای استقلال و آزادی در تصمیم‌گیری بود، اما آیا متولدین دهه هفتاد هم همینطور فکر می‌کنند؟ دانشجویی که از روستا به دانشگاه آمده و خود را مدیریت و برنامه‌ریزی می‌کند دیگر به ازدواج به معنای استقلال نگاه نمی‌کند. ازدواج یعنی فرزندآوری، اما امروزه ازدواج‌ها، فرزندآوری را هدف اصلی قرار داده‌اند؟ با 90 درصد افرادی که صحبت می‌کنید، عشق و علاقه را هدف ازدواج می‌دانند. در گذشته همسانی در وضعیت اجتماعی، اقتصادی، تحصیلی، ظاهری، سن و ... برای ازدواج اهمیت داشت. عشق و علاقه بعد از این مسائل تا حدی مطرح بود. امروزه روابط پیش از ازدواج این همسانی را به هم زده است و تنها "علاقه" اهمیت یافته و دلیل کافی برای ورود به این روابط شده است. این نوع نگرش و نیازهایی که برای افراد بوجود آمده است، بخشی از آن از فشارهای مدرن شدن جامعه بوجود آمده است که افراد دچار استرس‌ها و خلاهایی می‌شوند که نیاز به ورود به روابط عاطفی را دارند. عشق سیال ناپایدار و سست است و ناپایداری آن موجب می‌شود افراد در لحظه احساس خوبی داشته باشند اما به پیامدهای آن فکر نمی‌کنند.. جامعه باید فضای کافی در اختیار افراد بگذارد تا چرایی بوجود آمدن این روابط مشخص شود زیرا دنیای اجتماعی قانونمند است.

این پژوهشگر حوزه خانواده افزود: یکی از تغییرات جامعه در ملاک‌های همسرگزینی اتفاق افتاده است و افراد وارد روابط پیش از ازدواج می‌شوند زیرا ملاک‌های انتخاب آنها نیز تغییر کرده است. نمی‌خواهند درگیر مراسم و مناسک شوند و انگار در روابط پیش از ازدواج ملاک‌هایی که دارند راحت‌تر تحقق می‌یابد، این‌ها نشان دهنده اختلال است. شاید راه گفتگوی افراد با خانواده مسدود است و نمی‌توانند نیاز خود را بگویند، شاید فاصله بین نسل‌ها زیاد شده است و دیگر مسائل اقتصادی ملاک ازدواج نیست، خانواده و برنامه‌ریزان باید این را مهم بدانند، اهمیت عشق و علاقه را مدنظر قرار دهند و شاخص‌هایی عینی تعیین کنند و آن را از حالت انتزاعی خارج کنند و مشخص کنند اگر می‌خواهیم برای این موضوع فکری کنیم، چه باید بکنیم. نظام ارزشی جامعه تغییر کرده است، در نگاه سنتی بکارت ارزش است. چه شده است که برخی آن را ارزش نمی‌دانند؟ (طبق پژوهش ارائه شده) چه شده است که روابط بین دو جنس علی رغم فرهنگ و آموزه‌های دینی و شرعی ما اینقدر عادی شده است؟

دکتر ابراهیمی در نتیجه گیری بحث خود گفت: در جامعه، فردگرایی رخ داده است و ترجیح منافع فرد بر ترجیح منافع جمع تقدم دارد که می‌تواند در همه مسائل اجتماعی اعم از تحصیل، ازدواج، روابط پیش از ازدواج و .. بروز و ظهور پیدا کند. افراد حق انتخاب خود را در تمام عرصه‌ها گسترده می‌کنند. فردگرایی موجب شده افراد به تنهایی تصمیم بگیرند و مشکلات را تحمل کنند. پیامدهای منفی روابط پیش از ازدواج به این بخش بازمی‌گردد که مورد قبول فرهنگ، شرع، قانون و عرف نیست و فرد باید این بار را تحمل کند که درنهایت به آسیب به خود یا دیگری منجر می‌شود یا تعارضاتی که فرد به آن گرفتار شده است مشکل‌ساز می‌شود. با توجه به افزایش سن ازدواج، استقلال فردی، کاهش سن بلوغ جنسی، تاثیر رسانه می‌تواند افراد به گونه ای متفاوت فکر می کنند و گاهی برای خود شریک زندگی انتخاب کند. بحث فضای مجازی می‌تواند روی زندگی افراد تاثیرات زیادی بگذارد و نیاز به رابطه واقعی را از میان بردارد که خود تبعات فراوانی به دنبال دارد. بر این نکته تاکید می‌کنم که مفهوم روابط پیش از ازدواج و مرزهای آن برای مطالعه باید مشخص شود. به واقعیت‌های سطوح جامعه نگاه کنیم و آنها را از منظر نهاد خانواده و مدرسه رصد کنیم. ماجرای روابط پیش از ازدواج از فضای پنهان خارج شود و در مورد این فضا بدون برچسب‌زنی و با اعتماد گفتگو شود.