نشست اول از سلسله نشستهای "روایت کنشگری و تجربههای زیسته مدنی" با عنوان فرعی " بررسی تجربه خانه خورشید و بنیاد نوسعه کارآفرینی زنان و جوانان" به همت گروه جامعهشناسی مردممدار انجمن جامعهشناسی ایران در تاریخ 28 مرداد 1402 در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار گردید.
در این نشست که با دبیری سرکار خانم بیدا میرحسینی و با سخنرانی خانم فیروزه صابر موسس بنیاد کارآفرینی و خانم لیلا ارشد موسس خانه خورشید برگزار شد، مطالبی پیرامون کنشگران کمصدای ایران و تجربههای زیستهی آنان بیان شد.
در ابتدا باید به دلایل برگزاری سلسله نشستهای روایت کنشگری و تجربههای زیسته مدنی توسط گروه جامعه شناسی مردممدار اشاره شود: جامعه متکثر ایران با تمامی پتانسیلها همواره در رنجی تاریخی از عدم حضور دولتهای قدرتمند که در راستای منافع جمعی، احقاق حقوق آحاد مردم از هر قوم، زیان، دین و ...، احترام به حقوق همه ورای جنسیت، عدم تخریب زمین، آب، خاک و ... گام بردارند، روبرو بوده است. این شرایط موجب شکاف گسترده در بین مردم در طبقات، جغرافیا و یا فرهنگهای مختلف گردیده و در کنار آن با تخریب و هدر رفت سرمایههای اقتصادی، طبیعی و اجتماعی روبرو بوده و هستیم. در این میان همواره کنشگرانی از میان خود مردم، با هدف غیر انتفاعی و در راستای خیر جمعی در عرصههای اجتماعی، فرهنگی، محیط زیستی و ... پا در میدان کنشگری نهادهاند و تلاش کردهاند که با پیوند نیروها و امکانات، شکافهای ایجاد شده را به نحوی ترمیم نمایند. این کنشگران یا به صورت انفرادی و یا با ایجاد تشکیلات در قالب سمن و یا حزب و ... موجودیت و استقلال خود را نشان دادهاند. نگاهی به تاریخچه کنشگران مدنی در کشور گویای، مخاطرات، فراز و نشیبها و تجارب زیسته انبوهی است که اینان بر جان خریدهاند و سعی آنان در راستای شنیده شدن صدای انسانهای در حاشیه مانده، طبیعت مورد هجمه قرار گرفته شده، خود روایتهای بسیار ارزشمندی است که باید بازگو گردد. در واقع صدای اینان به نحوی شنیده نشده و بارها و بارها مورد تعدی و بی توجهی نیز قرار گرفتهاند.
تشکیل نشستهایی با این فعالین و فراهم آوردن بستر شنیده شدن صدای این افراد تا حدودی ناصدا و نقل دلایل ورود به عرصه کنشگری، روایتها، چالشها، تجارب زیسته مرتبط، چشم انداز به آینده و ... به عنوان گروهی از مردم در جامعه، با بخشی از رسالت گروه جامعه شناسی مردم مدار انطباق داشته و از وظایف مهم این گروه میتواند به شمار آید. امکان دیده و شنیده شدن و آشنایی بخشی از مردم جامعه بویژه جوانان و یا دیگر کنشگران عرصه فعالیتهای مدنی، موجب چرخش قدرت هم پُشت(interdependent power) و تقویت جامعه مدنی میگردد. به قول دکتر فراستخواه کسانی در تاریخ ایران نقش آفرینی کردهاند که تاریخ فقدان را به تاریخ جبران تبدیل کردهاند اما از نگاه ما اینان تنها افراد شاخص نبودهاند بلکه هر فردی که موجبات گشایشی در حوزه عمومی و بهزیستی جامعه میگردد را می توان در همین زمره به حساب آورد.
در ابتدای نشست خانم بیدا میرحسینی پس از بیان مقدماتی به اهداف برگزاری این سلسله جلسات پرداختند و بیان نمودند که ما در گروه جامعه شناسی مردم مدار تلاش خواهیم نمود که در چرخه درگیریهای اجتماعی، امکان رساندن و شنیده شدن صدای گروههایی از مردم باشیم که خود صدای دیگر افراد و یا گروههای در حاشیه جامعه و یا آسیب دیده بر اثر رخدادهای مختلف هستند. کنشگران مدنی در موارد بسیار صدای بی صداها هستند و متاسفانه عرصه انتقال صدای خود را در مواردی پیدا نمیکنند. این کنشگران عملگرا و مردم مدار پا در میدان اجتماعی میگذارند و تلاش می کنند که چتر حمایتی برای گروههای دیگر باشند. این کنشگران تصویر همان سخنی هستند که رودریگز در مورد جامعه شناسان مردم مدار عنوان می کند؛ یعنی همانندی آنان با آسیاب بادی است. هر بخش از وجود اینان در یک عرصه فعالیت می نماید و در تلاشند که با هم پیوندی این فعالیتها، کیفیت زیست گروههای آسیب دیده و یا در حاشیه را با کمک خودشان بهبود بخشند. سوال مطرح در این نشستها این است که چرا کنشگران مدنی باید مورد توجه قرار گیرند و تجربه زیسته انها چه آموزههای را به دنبال دارند که در این برهه مانیازمند این بخش از روایتگریها از زبان آنان هستیم و اصولا این افراد چگونه توانستهاند با هدف ایجاد تغییر، تعادل، ترمیم، رونق و شکوفایی و توانمندسازی، امنیت بخشی، هم افزایی، مطالبه گری و پرسشگری و التیام و یاریگری؛ عاملیت خود را به نمایش بگذارند و ...
خانم ارشد بنیان گذار خانه خورشید: در معرفی خود می توانم بیان کنم که مددکار اجتماعی و دانشجوی خانم ستاره فرمانفرماییان بودم و از همان دهه 50 در حوزه هایی کار کردم که بکر و دست نخورده بوده مثل حوزه زنان حتی در شهر نو هم بنا به درخوست خودم از خانم فرمانفرماییان، کار کرده ام. فعالیت در دو خوابگاه دختران و پسران زنانی که در شهر نو بودند که تاسیس این دو خوابگاه حاصل مسوولیت اجتماعی شرکت ملی نفت در دهه 50 بود یا حتی با خون فروشها کار کردهام که به بیمارستان شاهپور آن موقع؛ ساعت 4 و یا 5 صبح مراجعه و خون خود را میفروختند، با سوئ مصرف کنندگان مواد مخدر، کودکان فاقد سرپرست، کسانی که خشونت و آسیب رو تجربه کرده بودند و حتی حدود دو سال در بیمارستان شهدا با مجروحین جنگی کار کرده ام، با دوستان سمنی را ثبت کردیم با نام کانون مشارکت در پاک سازی مین که در 5 استان آلوده کشور فعالیت داشتیم اما به طور مشخص به صورت انجمنی از سال 74 با انجمن حمایت از کودکان شروع کردم و تلاش کردم که اولین و تنها خط تلفنی یارا را جهت کودک و نوجوان و خانواده راه اندازی کنم و برای انجمن در خانه کودک شوش و ناصر خسرو فعالیت کردم، در پروژه اعدام بس در خصوص کودکان نیز با انجمن بودم،... به خاطر پدر و مادرم که سیاسی بودند و سلامت اجتماعی برایشان مهم بود و نیز زندگی در شهرهای مختلف، با پدیده فقر از نزدیک آشنا شدم و مثلا زمانی که کلاس اول و دوم دبستان بودم در بندرعباس ساکن بودیم که شهری بسیار محروم بود و من فقر و محرومیت را در آدمهای اطراف درک می کردم و همه اینها باعث شد که انتخاب رشته مددکاری اجتماعی را آگاهانه انتخاب کنم…
ایشان در ادامه به هدف و فعالیتهایی که در راستای تاسیس خانه خورشید داشتند، فراز و نشیبها، تلاش در راستای ایجاد فضای امن و با کیفیت برای خانمهای بیخانمان و دچار سوئ مصرف مواد؛ اشاره کردند که نشان از تلاشگری و کنشگری فعالانه داشت و نیز دلایل بسته شدن خانه خورشید و تلاشهای ایشان در راستای مدیریت مسایلی که مواجهه مستقیم با این خانه داشتند، اشاره نمودند.لطفا جهت مسیر پر فراز و نشیب ایشان به ویسهای بارگزاری شده مراجعه فرمایید.