گروه علمی – تخصصی جامعه شناسی احساسات روز دوشنبه 11 آذرماه 1398 نشست «احساسات و روند ابژه سازی معتاد، برساخت سامانه اعتیاد در ایران از سال 1357 تاکنون» را در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران برگزار کرد. دکتر مهناز علی زاده (مدرس دانشگاه و محقق حوزه اعتیاد)، سید مهدی عظیمی (مددکار و مشاور حوزه اعتیاد) و حمید خدادوست (مسئول گروه خودیاری رهایی ماندگار) در این نشست به بیان نظرات خود پیرامون موضوع نشست پرداختند.

روند ابژه سازی معتاد1

علی زاده به بخشی از دستاوردهای پژوهشی اسنادی- میدانی اشاره کرد که با نظارت دکتر یوسف اباذری و دکتر فرح ترکمان به بررسی روند ساخته شدن ذهن و احساسات معتاد و خانواده او تحت تأثیر گفتمان های مسلط اعتیاد در دهه های اخیر پس از انقلاب 1357 با رویکردی انتقادی پرداخته است. در ادامه بیان نمود که الگوی بررسی تاریخی این تحقیق، کتاب نظم گفتار فوکو بوده است. او گفت: چهار گفتمان بر اعتیاد ایران از سال 1357 تاکنون مسلط بوده که هر یک به «حقیقت» اعتیاد به گونه ای شکل داده اند. گفتمان اول (1358-1364)، گفتار انقلابی بوده است که رویکردی استعماری و مبتنی بر توطئه داشته و در آن اعتیاد به مثابه رفتار ضد انقلابی و ضد دینی قلمداد شده است. در این گفتمان «حقیقت» اعتیاد نوعی رفتار ضد انقلابی انگاشته می شود که استعمارگران برای نابودی اسلام و انقلاب اسلامی از آن حمایت می کنند.اعتیاد به مثابه بازمانده فرهنگ و تمدن شاهی و انگلی و پدیده ای خارجی قلمداد می شود که نشان از امپریالیسم بین المللی دارد. مرجع استناد این گفتار، انقلاب اسلامی است. گفتمان دوم (1364-1374)، گفتار اجتماعی بوده است که رویکردی فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی به اعتیاد داشته و در آن اعتیاد به مثابه فقدان دانش و ایمان قلمداد شده است. در این گفتمان «حقیقت» اعتیاد، فقدان کار فرهنگی و عرصه تقاضا دانسته می شود، کار فرهنگی به مثابه تبلیغات و ایمان سازی است. مرجع استناد این گفتار، نقد بر رویکردهای مبارزاتی و گفتارهای حقوقی در دوره قبلی است. گفتمان سوم (1374-1381)، گفتار اقتصادی است که رویکردی اقتصادی به حوزه درمان اعتیاد داشته و در آن زمینه ورود بخش خصوصی به حوزه درمان اعتیاد از طریق همدستی گفتار حقوقی با گفتار فرهنگی – اجتماعی فراهم می شود و اعتیاد به مثابه بیماری معرفی می گردد. گفتمان چهارم (1381-1394)، گفتار بازار می باشد که در آن توسعه بخش خصوصی و شکل گیری پزشکی آزاد در امر درمان اعتیاد اتفاق می افتد و «حقیقت» اعتیاد به مثابه بیماری و بازار شکل می گیرد. به گونه ای که در این بازه زمانی حدود 20 هزار نفر نیروی کار اعم از پزشک، روانشناس، مددکار، مشاور و روان پرستار در حوزه اعتیاد خروجی تنها مرکز ملی مطالعات اعتیاد بوده اند که در حوزه درمان اعتیاد اشتغال یافته اند.

در ادامه بحث، علی زاده به ساخته شدن ذهن و احساسات معتاد و خانواده متأثر از این چهار گفتمان می­پردازد. او بیان می کند که امروزه معتادین احساساتی را تجربه می کنند که با خانواده مشترک است و متأثر از «حقیقت» اعتیاد در این گفتمان ها به شکل ترکیبی است. احساساتی چون شرم، بی آبرویی، تهدید، تحقیر، عبرت آموزی، بی اعتمادی، جرم، گناه، توبیخ و توهین، اصلاح متأثر از «حقیقت» اعتیاد در گفتمان انقلابی را تجربه می کنند. ناتوانی، بی دانشی، بی ایمانی، بی بندوباری و نصیحت متأثر از «حقیقت» اعتیاد در گفتمان اجتماعی را تجربه می کنند. بی اخلاقی، ترس، ترحم را متأثر از «حقیقت» اعتیاد در گفتمان اقتصادی و همچنین انکار، انگ زنی، رقابت، تبعیض، مفت بری، زائد بودن، ندامت، عذاب وجدان، بزرگ نمایی توأم با خشم، پلیس بازی و کنترل نامحسوس را متأثر از «حقیقت» اعتیاد در گفتمان بازار را تجربه می کنند. همچنین ذهن و احساسات این دو به گونه ای ساخته شده که در موقعیت هایی اعتیاد را به مثابه جرم و در موقعیت های دیگری اعتیاد را به مثابه بیماری بازنمایی می کند و این بازنمایی از طریق واکنش های معتاد در کمپ مشهود است.معتاد در خانواده و جامعه، خفه کردن و سرکوب احساسات و نیازها مثل محبت و دیده شدن و... را یاد می‌گیرد و در راستای همین خفه کردن، متوسل به مصرف مواد می­شود و ذهن را خاموش می‌کند. نمونه آن، توهمات اعتیاد در افراد مصرف کننده شیشه است که طبق اظهارات آنها این توهمات ریشه در اتفاقات و تجربیات دوران کودکی دارد. پس میان توهمات معتاد و واقعیت رابطه وجود دارد.

علی زاده در جمع بندی و نتیجه گیری بحث خود افزود: قدرت، نه تنها گفتمان های مسلط «حقیقت» اعتیاد از سال 1357 تا کنون را شکل داده، بلکه همواره ذهنیت معتادین و خانواده ها را متأثر از همین گفتمان‌ها ساخته است. در این پژوهش اعتیاد را نه چون جرم، آسیب و بیماری بلکه به مثابه پدیده ای تاریخی که محصول فرهنگ و تمدن ایرانی است، کاویدیم و دریافتیم که قدرت، دانش اعتیاد را تولید کرده و دانش نیز معتادین را به ابژه های خود بدل کرده و از این طریق در طول این سال‌ها همواره مورد سلطه قرار داده است. قدرت‌های عمومی تر یا منافع اقتصاد سیاسی توانسته اند به معتادین به مثابه ابژه ها راه پیدا کنند و از این طریق بازتولید شوند. دانش با چرخش گفتمان اعتیاد از جرم به بیماری، موجب بکارگیری و تمرکز بر «تکنولوژی های خود» جایگزین «تکنولوژی های اجبار» جهت ابژه سازی معتاد گردیده و پیرو آن، با بیمارانگاری معتاد مکانیزم های قدرت از بیرون متوجه درون و ذهن او شده است. کارگزاران «تکنولوژی های خود»، پزشکان، روانپزشکان، روانشناسان، مددکاران و خود معتادین بوده اند که همواره در همدستی با هم و از طریق درونی سازی مکانیزم های قدرت، معتاد و خانواده را به پذیرش و تسلیم رهنمون شده اند.

روند ابژه سازی معتاد2

علی زاده یادآور شد: امکان شکل گیری شیوه های دیگرِ بودن معتاد، هم برای خود معتادین و هم برای خانواده و اجتماع منتفی شده است. پس رویکرد حکومت کردن بر معتادین در چند دهه اخیر جامعه ایران به گونه ای بوده است که علاوه بر فرمانبرداری، بایستی معتاد همواره «حقیقت» را در مورد خودش تولید می کرده است. این امر از طریق مکانیزم هایی چون اعتراف و خودآزمایی وجدان تحقق یافته است. این اعتراف، نتوانسته معتاد را به برساختن «خودی» رهسپار کند که در آن واحد و بدون هیچ گسستگی، سوژه شناخت و سوژه اراده باشد. پس معتاد در تمامی این دهه ها، در درون خود و در برون جامعه همواره در محاصره قدرت بوده است. علی زاده در پایان بحث خود، کنکاش رابطه اعتیاد با جامعه شناسی کودکی، رابطه اعتیاد با سکسوالیته و مطالعه جامعه شناسی سکس در ایران، بررسی حوزه جامعه شناسی تاریخی اعتیاد و جامعه شناسی دینی در پیوند با هم، مطالعه اعتیاد زنان در ارتباط با دو حوزه جامعه شناسی انتقادی و جنسیتی را در حوزه اعتیاد ایران ضروری عنوان کرد.

سخنران دوم نشست، سید مهدی عظیمی (مددکار و مشاور حوزه اعتیاد) به ذکر نکاتی در باب تاریخچه سمن «تولد دوباره» و ساختار کمپ‌ها می پردازد و شیوه نظارت سازمان‌های دولتی بر این مراکز بازپروری را از طریق ارائه شواهدی مورد نقد قرار می دهد. سخنران سوم، حمید خدادوست (مسئول گروه خودیاری رهایی ماندگار) نیز بحث خود را با ذکر مواردی از تجربه زیسته آغاز نمود. او به احساساتی چون شرم، گناه، غم و اندوه، ترس و ترحم و... اشاره نمود که در دوران کودکی خود از طریق خانواده و نهادهای آموزشی و جامعه تجربه کرده است. این احساسات را زمینه ساز اعتیاد خود در سال‌های بعدی دانسته و متذکر شد که اعتیاد محصول خانواده و جامعه ای است که با نا آگاهی عوامل بوجود آورنده و زمینه ساز آن را فراهم می آورند.

این مددکار اجتماعی با اشاره به آمارهایی که بعضاً به صورت غیرواقع بینانه از سوی برخی از سازمان­های فعال در حوزه درمان اعلام می شود گفت: نقدی مهم بر شاخص ها و معیارهایی که بر اساس آنها این آمارها اعلام می گردد، وجود دارد زیر بر این اساس صرف ورود یک فرد به یک مرکز درمانی و اقدام او برای درمان، شاخصی برای آمارهای افراد درمان شده از سوی مراکز و سازمان ها محسوب می شود.

در پایان از دکتر فرح ترکمان (استاد دانشگاه و بنیانگذار گروه جامعه شناسی احساسات انجمن جامعه‌شناسی ایران) خواسته شد که نقطه نظرات خود را در باب نشست فوق اعلام کرده و جمع بندی بحث نماید. او نیز به ضرورت پرداختن به بحث احساسات در رابطه با معتاد و پدیده اعتیاد اشاره نمود و برچسب های احساسی که بعضاً از طریق ناآگاهی خانواده و جامعه بر فرد زده می شود را سخت و پابرجا دانست و ادامه داد: امکان تغییر رفتار و شرایط محتمل است، ولیکن از آنجایی که احساسات درونی و نهادینه می شود، تغییر احساسات حتی بواسطه مداخله درمانگرها سخت و تا حدی غیرممکن است. ایشان سخنانی را در باب احساس شرم با ذکر رویکردهای جامعه شناسی احساسات بیان نمود و در پایان نیز به اهمیت توجه به پدیده کودکی در پیوند با احساسات اشاره نمود و به شکل گیری «کودک قبیله ای» در ایران اشاراتی کرد و انجام تحقیقات و مطالعاتی در باب آن را ضروری دانست.

این نشست با پرسش و پاسخ و مشارکت دیگر مخاطبین پایان پذیرفت.