دکتر اختر شیری*

نخستین نشست گروه علمی- تخصصی جامعه شناسی نظری در سال تحصیلی جاری، روز شنبه 11 آبان 1398 در سالن جلسات انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد. در این جلسه که با حضور اعضای شورای مدیریت گروه جامعه شناسی نظری و علاقمندان تشکیل شد، ضمن مرور فعالیت های دوره گذشته، چشم انداز آتی فعالیت‌های گروه معرفی و ارائه گردید و از مخاطبان این گروه دعوت به عمل آمد تا در نشست هم اندیشی شرکت نمایند.

جامعه شناسی نظری 11آبان98 یک

دبیر گروه جامعه شناسی نظری در این نشست گفت: برگزاری نشست هم اندیشی گروه جامعه شناسی نظری به عنوان نخستین نشست این گروه در نظر گرفته شد و پس از مشورت با اعضای شورای مدیریت، توافق بر سر چگونگیِ برگزاری جلسه به وجود آمد. در این جلسه ضمن سپاس‏گزاری از همراهان در دوره گذشته، بویژه شورای مدیریت سابق گروه و مرور کارنامه آن دوره، بر اساس تحلیل پراگماتیستیک از دریافت های مخاطبان گروه نسبت به برنامه های انجام شده، راه ها و اهداف مشترکی برای به ثمر نشستن دوره پیش رو ارائه گردد. تاکید بر تفکیک نظریه های جامعه شناسی از جامعه شناسی نظری، یکی دیگر از افق های پیش روی این جلسه است.

محورهای هم اندیشی

1. چیستی جامعه شناسی نظری

2. تفکیک نظریه های جامعه شناسی و جامعه شناسی نظری

3. مثال هایی از تسلط مفاهیم ایدئولوژیک در جامعه شناسی

4. پیامدهای کنار گذاشتن مفاهیم تحلیلی و کاربست مفاهیم ایدئولوژیک و مکتبی برای رشته جامعه شناسی

5. نقش جامعه شناسی به عنوان کنشگر اجتماعی از دیدگاه تحلیلیِ دیالکتیک

سپس دکتر تنهایی (مدیر گروه جامعه‌شناسی نظری) به بیان نظرات خود در این خصوص پرداخت و گفت: جامعه شناسی نظری در جاهایی که کارهای تئوریک به صورت تخصصی انجام نشده تا حدی ناشناخته و نامعروف است و اگر بخواهیم از یک تجربه زیسته استفاده کنیم بهتر است درک خود را از جامعه شناسی نظری به اشتراک بگذاریم و این کار کمک می‌کند تا بتوانیم میزان هم فهمی این جمع را در رابطه با این موضوع مشخص سازیم.

دکترتنهایی با اشاره به اینکه دبیر گروه دکتر‌ شیری، جمع بندیِ نظرات مخاطبان درباره چیستی، کارکرد و روش های پژوهش در جامعه شناسی نظری را انجام داد و پس از تشکر از اعضای سابق شورای مدیریت گروه با ذکر نام، به شرح عملکرد دوره گذشته؛ ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ پرداخت و افزود:

این عملکرد در سابقه گروه جامعه شناسی نظری موجود است و پرداختن به چیستی جامعه شناسی نظری، مفاهیم مکتبی و فرامکتبی/تحلیلی از جمله دیالکتیک، نظم، کارکرد، ساخت و تضاد، اصول چهارگانه جامعه شناسی؛ اصل راه ها و اهداف مشترک، اصل هم فراخوانی، اصل تفکیک یافتگی و اصل فرصت‌ها و سبک زندگی، از مهم ترین محورهای فعالیت گروه جامعه شناسی نظری در دوره گذشته بوده است. علاوه بر آن پارادایم شناسی و چرایی و چگونگی تبیین تفاوت‌ تحلیل‌های پارادایمی از دیدگاه جامعه شناسی نیز مدنظر قرار گرفت. چیستی و تاریخ آغاز علم، به خصوص جامعه شناسی و کارکرد معرفت شناسی در روش ‌شناسی هم به عنوان یکی از محورهای عملکرد دوره گذشته بود. تبارشناسی نظری نظریه پردازان در نظریه کنت و همچنین موضوع تازه مطرح شده از سوی مدیر گروه؛ مطالبه ‌گری نیز انجام شد.

در بخش دیگری از این نشست، دکتر تنهایی ضمن تشکر از هیئت مدیره سابق انجمن جامعه شناسی ایران و پاسداشت نام و یاد دکتر قانعی راد، با اشاره به نام افرادی که پیگیری باز راه اندازی گروه را بر عهده داشتند، به ایراد سخنان درباره جامعه نظری پرداخت.

مدیر گروه جامعه شناسی نظری انجمن جامعه شناسی ایران ادامه داد: جامعه شناسی نظری، تحلیل نظریه ناب است؛ نظریه چگونه ساخته شده، چگونه تشکیل شده، اجزا و عناصر اصلی نظریه کدامند و آیا روابطی که میان این عناصر برقرار شده ربط منطقی و همخوانی میان اجزاء و عناصر نظریه را پشتیبانی می‌کنند؟ تنگناهای هر دستگاه نظری کدامند؟ به هر دستگاه نظری نقدهایی وارد است، اما باید توجه شود که نقد نظریه به معنای بایگانی کردن آن نیست. نمی توان دوره تاریخی نظریه‌های مختلف را بر اساس نقدهای مکتبی تمام شده دانست. برای مثال، مطالعه ای در غرب ایران درباره خودکشی ها و خودسوزی ها در ایلام انجام شده بود و نتیجه نهایی، مبتنی بر عدم صدق نظریه دورکهیم در ایران بوده است. در حالی که این نتیجه، ناشی از نادیده انگاشتن دو موضوع مهم است؛ نخست آنکه، آنچه در غرب ایران رخ داده، دلیلی بر نقض قوانین موجود در جامعه شناسی دورکهیم نیست. زیرا این قوانین در آن منطقه پیدا نشده، ولی نظریه دورکهیم همچنان پاسخگو است. دوم آنکه، فقط یک نوع از خودکشی های مورد نظر دورکهیم، در این مطالعه در نظر گرفته شده بود. در حالی که خودسوزی های غرب ایران را با دو نوع خودکشی دیگرگرایانه و سرنوشت گرایانه می توان تحلیل نمود. نظریه دورکهیم نقد نشده بلکه ممکن است قوانین یا نتایج پژوهشی دورکهیم در ایران مصداق عینی نداشته باشند.

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی اضافه کرد: این نقد را برخی نظریه پردازان غربی به وبر هم وارد ساخته و گفته اند که کشورهایی در آمریکای لاتین وجود دارند که مذهبشان کاتولیک است، اما در سرمایه داری موفق بوده اند و بر این اساس، نظریه وبر را به طور کلی رد کرده‌اند. چند اشتباه در این جا رخ داده است: اول اینکه موجب بودن یا سبب شدن موضوع بحث وبر نیست، بلکه هم فراخوانی موضوع بحث است و جایگاه تحلیل دیالکتیکی در نظریه وبر اهمیت پیدا می‌کند. سنخ سوم آرمانی به عقیده وبر که آرون در شرح نظری وبر می آورد، یکی از اصول اساسی در نظریه وبر است که تقریباً توجهی به آن نمی شود. دوم، این غفلت‌ها از آنجا ناشی می ‌شود که سنخ آرمانی تاریخی در نظریه های جامعه شناسی بدون توجه به بسترهای تاریخی و اجتماعی از منطقه ‌ای به منطقه دیگر انتقال داده می ‌شود و آزمون می گردد. در حالی که برای استفاده از سنخ آرمانیِ تاریخی، تبدیل آن به سنخ آرمانی جامعه شناختی که عام است باید انجام شود تا بتوان در زمان و مکان دیگری از آن استفاده کرد.چگونگی انتقال یک نظریه از بستری اجتماعی- تاریخی به بستری دیگر و ظرفیت نظریه در چگونگی کاربست آن در حوزه های مختلف از موضوعات مورد مطالعه در جامعه شناسی نظری است بر همین اساس می ‌باشد که نظریه های جامعه شناسی بایگانی نمی‌شوند، بلکه می‌توان پس از پر شدن ظرفیت نظریه ها، دست به ویرایش نظری زد و بازتوانی یا توانمند سازی نظریه را مد نظر قرار داد. این کار با استفاده از دو اسلوب ویرایش نظری و تلفیق نظری که مبتنی بر جابجایی سنخ های آرمانیِ مدل های نظری است صورت می‌گیرد. جامعه شناسی نظری کمک می‌کند که از تمام تاریخ جامعه‌شناسی استفاده شود تا بتوان مسئله‌ای مانند مطالبه‌ گری یا روسپی گری را تحلیل نمود. مطالعه نظریه های جامعه شناسی بدون توجه به جامعه شناسی نظری سطحی است و نمی تواند مصداق های لازم را برای توانمندی تحلیل های جامعه شناختی را فراهم نماید.

دکتر تنهایی گفت: رسالت جامعه شناسی، نقد است و اگر جامعه شناس نقد نکند در واقع به تکریم سیستم های سیاسی پرداخته است. جامعه شناسی باید از پرداختن به دستگاه های ایدئولوژیک دوری کند و در قالب جامعه شناسی نظری، ماهیت جامعه شناسی که شرح و نقد جامعه است آشکار شده، چارچوب های ایدئولوژیک در علم را کنار گذاشته تا توسعه پایدار بر اساس نقد نظام های قدرت و سلطه امکان پذیر گردد. دولت ها زمانی می‌توانند نقدهای جامعه شناسان را بپذیرند که نظریه ها از قالب های مکتبی و ایدئولوژیک خارج شده و در قالب های تحلیلی و فرامکتبی به تحلیل مسائل بپردازند. جامعه شناسان باید تحلیلی کار کنند و این فهم مشترک به وجود آید که جامعه‌شناسی قصد ضربه زدن به دولت را ندارد بلکه آن را نقد می‌کند تا گام های اصلاحی بردارد. این که جامعه شناسان چیدمان قدرت را نقد می‌کنند، به معنای طرفداری یا مخالفت با دیدگاه سیاسی خاصی نیست. زیرا علم فارغ از ارزش های ایدئولوژیک است تا بتوان جامعه شناسی را در قالب تحلیلی رشد داد. برای مثال، مارکس زمانی که اتحادیه های کارگری را در انگلستان تقویت می‌کرد، قصد داشت در مقابل دیکتاتوری پرولتاریا که خودش مطرح کرده بود، تجدیدنظر کند؛ در اینجاست که مارکس مفاهیم تحلیلی را جایگزین مفاهیم مکتبی می‌کند. این همان بینشی است که جامعه شناسی نظری به جامعه شناسی ارائه می دهد تا با کاربست مفاهیم تحلیلی بتوانیم در راستای استفاده از سرمایه تمدن فکری ایران از آن استفاده کنیم. آنچه که موجب شده جامعه ‏شناسی به حاشیه رانده شود، تاکید بر دیدگاه ‏های مکتبی و ایدئولوژیک و ترس ناشی از این دیدگاه‏ هاست. یکی از وظایف بسیار مهم جامعه ‏شناسی نظری تفکیک مفاهیم مکتبی و تحلیلی در نظریه ‏های جامعه‏ شناسی و نشان دادن کاربست‏ های تحلیلی این نظریه ‏هاست. دومین رویکرد، نقد کتاب جامعه ‏شناسی نظری است، چرا که نقد به گسترش حوزه‌ های علمی یاری می ‏رساند.

جامعه شناسی نظری 11آبان98 دو

دکتر تنهایی با بیان اینکه نظام های سیاسی موانع بزرگی در راه گسترش مفاهیم تحلیلی در جامعه شناسی هستند این نکته را هم اضافه کرد که علاوه بر این مانع که گاه به صورت نا آگاهانه ایجاد می‌ شود که ریشه‌ های معرفت ‌شناختی هم سد راه رشد مفاهیم تحلیلی هستند؛ به نظر می‌رسد در ایران مانع دوم بیشتر حاکم است. البته نظام های سیاسی هم از این کلیشه ‌های معرفت ‌شناختی استقبال می ‌کنند و آنچه که در جامعه شناسی آمریکا رشد پیدا کرد، دیدگاه ‌هایی بود که حاکمیت می پذیرفت و به این معنا مارکسیست ها خارج از حوزه مورد توجه در جامعه شناسی آمریکایی باقی ماندند. آن بخشی هم که رشد کرد نتوانست عظمت پارسنزی را پیدا کنند؛ برای نمونه، مکتب هم کنشی نمادی بلومر چقدر باید تلاش می ‌کرد تا بالاخره در دهه ‌های ۶۰ و پس از آن که مدنیت آمریکا تغییر پیدا کرد با پارسنز معارض شود. جدال پارسنز با بلومر هم جالب است: یکی از مباحثات بلومر و پارسنز درباره کنش است. پارسنز می گوید که بحث بلومر را درباره قضایای سه گانه قبول دارد و بلومر مدعی است که اگر پارسنز قضایای سه‌گانه را پذیرفته بود، ساختار نظری او هم تغییر می‌کرد.

مدیر گروه جامعه شناسی نظری در پایان بحث خود خاطر نشان کرد: در مفهوم تحلیلی دیالکتیک، جامعه شناس باید تز خلاق باشد نه آنتی تز؛ این مفهومی است که دیالکتیک را از قالب های مکتبی هگل، مارکس و گورویچ جدا می کند و فقط در خدمت جامعه برای اصلاح جامعه به سوی اهداف توسعه اجتماعی قرار می دهد. هدف تمدن، توسعه پایدار است و جامعه شناسی می تواند بیشترین و بهترین کمک رسانی را داشته باشد. اما جامعه شناسی از ابزار تحلیلی غافل مانده و رسالت جامعه ‌شناسی نظری این است که این ابزار را مشخص سازد. منطق تاریخ اجتماعی مبتنی بر حقوق بشری و انسانی نیست؛ بلکه بر اساس ساختار قدرت و سلطه است و زمانی که ما ابزار قدرت و سلطه را در اختیار نداریم، باید زبان گفتگو را یاد بگیریم و به ‌صورت پراگماتیستیک وارد فضای کنشگری اجتماعی شویم.

در پایان این نشست پیشنهادات فعالیت دوره آتی گروه به شرح زیر مطرح شد:

1. ورود کاربست های مفاهیم تحلیلی نظریه های جامعه شناسی در تحلیل و تبیین پدیده های اجتماعی؛

2. نقد مفاهیم ایدئولوژیک و مکتبی،

3. شناخت مفاهیم تحلیلی که مبانی جامعه شناسی و نظریه ها را تشکیل می‌دهد و غیر قابل نقد می باشند؛

4. بررسی چرایی رشد مفاهیم ایدئولوژیک و مکتبی و رکود کاربرد مفاهیم تحلیلی؛

جلسه ساعت 19 پس از شنیدن ایده های حضار و پاسخگویی به پرسش های آنان به پایان رسید.

 


* تهیه و تنظیم گزارش