سومین نشست از سری نشستهای فضای مجازی گروه جامعهشناسی ایران انجمن جامعهشناسی ایران در شبکه اجتماعی اینستاگرام روز چهارشنبه مورخ هشتم مردادماه 99 با عنوان «رسالت جامعهشناس؛ انتظار از جامعهشناسی» و با سخنرانی دکتر حسن محدثی برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمدرضا ذوالفقاری (دبیر گروه جامعهشناسی ایران) بهعنوان مدیر برنامه ضمن عرض سلام و خیرمقدم خدمت حاضرین و مهمان برنامه دکتر حسن محدثی، موضوع مورد بحث این نشست را «رسالت جامعهشناس؛ انتظار از جامعهشناسی» عنوان کرد و پرسش اساسی در این زمینه را «جامعهشناس ایرانی کیست؟ و انتظار از جامعهشناس ایرانی چیست ؟» مطرح نمود.
ذوالفقاری میهمان برنامه را جامعهشناس و استادیار دانشگاه، پژوهشگر حوزه جامعهشناسی دین معرفی و آثار ایشان را تألیفات و ترجمههای بسیاری چون «حاجی خودتی»، «مشرکی در خانواده پیامبر»، «خدا و خیابان»، «الهیات انتقادی»، «دین و حیات اجتماعی» و بسیاری از آثار دیگر نام برد.
در ادامه این نشست دکتر محدثی در ابتدای سخنان خود به ارائه شرح مختصری از تاریخ جامعهشناسی پرداخت و گفت: «جامعهشناسی یک دانش مدرن است که از اواخر قرن هجدهم میلادی شکل گرفت. جامعه جدیدی با مسائل و ویژگیهای جدید زاده شد. جامعهای سنتی که مدیریت و نقش راهبردی جامعه را تا آن زمان کلیسا و دین، بر عهده داشتند جای خود را به جامعه صنعتی داد که قواعد خاص خود را داشت».
او در ادامه سخنان خود افزود: «جامعهشناسی در این بستر زاده شد و پس از شکلگیری آن، متفکرانی برای شناخت و مطالعه جامعه و توصیف و تبیین آن پدید آمدند».
وی در ادامه به دو دیدگاه موجود در تفکر اجتماعی مدرن پرداخت و این دو دیدگاه را شرح داد: «در دیدگاه نخست شناخت جامعه آنطور که هست مورد توصیف و تبیین قرار میگیرد و در نهایت راهحل علمی برای مسائل جامعه ارائه میشود و در دیدگاه دوم جامعهشناس میخواهد نقش و وظیفه بنیانگذاران و حافظان نظم اجتماعی کهن را به طیفی از اهل اندیشه (جامعهشناسان) بسپارد».
وی در ادامه سخنان خود نقطه آغاز جامعهشناسی را توضیح داد و گفت: «جامعهشناسی در لحظه آغاز خود با پیوند جامعهشناسی علم و جامعهشناسی هنجاری همراه بود ولی بهتدریج روند تحول در پیش گرفت و نگاه علمی و هنجارین از هم جدا شد. به نظر بنده جامعهشناس باید با توصیف و تبیین واقعیتهای جامعه در آخر راهحلی برای مسئله ارائه دهد. بنده در مقاله«تمایز نظریه اجتماعی و نظریه جامعهشناختی» عنوان کردم که کار جامعهشناس این است که به تبیین و توصیف واقعیت جامعه بپردازد و در آخر برای مسأله راهحل ارائه بدهد».
وی در ادامه به تمایزات بین جامعهشناس و علم جامعهشناسی پرداخت و افزود: «رسالت جامعهشناسی اندیشه علمی است که تکلیف آن مشخص است. اما جامعهشناس علاوه بر رسالت خود، یک انسان است و دستگاه اعتقادی و ایدئولوژیک و همچنین درگیریهای احساسی و عاطفی خود را دارد. وقتی از جایگاه جامعهشناسی سخن میگوییم حق نداریم از جانب خود و ایدئولوژی خود سخن بگوییم و بایستی از جانب علم جامعهشناسی حرف بزنیم. نباید تعلقخاطرهای خود را بهحساب جامعهشناسی گذاشته و بحثهای اعتقادی خود را در قالب جامعهشناسی به مردم تحویل دهیم».
در ادامه نشست، ایشان چهار مشکل اساسی جامعهشناسی ایران را اینطور عنوان نمود: «برخی از جامعهشناسان ایرانی از متفکران غربی بهعنوان معصوم و افراد مقتدر یاد میکنند. جامعهشناسان ایرانی کاملاً «دگر سالار» بوده و فاقد نظریه هستند».
وی دومین مشکل را «کلیگویی» جامعهشناسان ایرانی دانست و افزود: «جامعهشناسان ایرانی «کلیگو» هستند و معطوف به مسأله حرف نمیزنند و برای مسأله راهحل ارائه نمیدهند و از کلمات سنگین و ثقیل استفاده میکنند.»
دکتر محدثی سومین مشکل جامعهشناسان ایرانی را «جدی گرفتن نظریههای کلان» و سخن گفتن بر اساس آن عنوان کرد و نظریههای کلان را مانند لباسهای گشادی دانست که بر تن جامعهشناس ایرانی زار میزند».
ایشان آخرین و چهارمین مشکل جامعهشناسان ایرانی را «مرکزگرایی» نامید و افزود: «جامعهشناسان ایرانی چیزی از استانهای دیگری نمیدانند و فقط روی تهران تمرکز میکنند و از شهرهای دیگر خبر ندارند. بنده معتقدم جامعهشناس ایرانی باید بحث تجربی کند و از کلیگویی بپرهیزد.»
در ادامه برنامه ذوالفقاری به طرح پرسشهای مطرحشده از سوی مخاطبین پرداخت و بهعنوان نخستین سؤال از دکتر محدثی گفت: «آیا «ایسمها» را با «اعتقادات دینی» برابر میدانید؟»
دکتر محدثی در پاسخ گفت: «بنده بین «اعتقادی اندیشی و انتقادی اندیشی» که نوعی از اندیشیدن است تفاوت قائل میشوم. انتقادی اندیشی نوعی از اندیشیدن است که من در آن این پتانسیل را دارم که در اعتقادات خود تجدیدنظر کنم اما اعتقادی اندیش یک سری از اعتقادات مفروض دارد و هر چیزی را که با آن همخوانی نداشته باشد کنار میگذارد. بنابراین جامعهشناس باید انتقاد اندیش باشد.»
پرسش دوم حاضرین در جلسه اینگونه طرح شد: «آیا فرا رفتن نظریهپرداز اجتماعی از جامعهشناسی بدان معناست که در علم جامعهشناسی پیشرفت کرده و یا اینکه همزمان در علوم انسانی رشد پیداکرده است، یا آنقدر در جامعهشناسی بالا رفته که به فلسفه رسیده است و اگر اینچنین است آیا بدون تحصیلات دانشگاهی میتوان به این درجه رسید؟»
دکتر محدثی پاسخ این پرسش را اینگونه بیان کرد: «فرا روی به معنای اوج گرفتن نیست فرا روی یعنی جامعهشناس از دایره جامعهشناسی خارج شود. منظورم این است که جامعهشناس به فلسفه، ادبیات، تاریخ و ... میپردازد. مثلاً مرحوم شریعتی جامعهشناسی خوانده و جامعهشناسی را هم خوب میشناسد اما شریعتی در خیلی وقتها دینی و اعتقادی حرف میزند و این فرای جامعهشناسی است و این به معنای اوج گرفتن و بالا و پایین رفتن نیست.»
مدیر نشست سومین پرسش مخاطبین را اینگونه طرح نمود: «آیا منظور از جامعهشناسی علمی، جامعهشناسی اثباتگراست؟»
میهمان برنامه ضمن رد این پرسش گفت: «در ابتدا معنای اثباتگرایی را میگویم و باید بگویم که کدام معنا از اثباتگرایی مدنظرمان است. اثباتگرایی را در دو معنای خاص و عام مطرح میکنم. در ابتدا معنای خاص و محدود آن است که به هر نوع معرفتی که از تبیین علت و معلولی حرف نزند آن را علم ندانسته و معتبر نمیداند. ولی در معنای عام آن به علم و دانش و هر آنچه که از روشهای تجربی حاصل شود، گفته میشود».
سؤال دیگر از سوی مخاطبین نظریه مطرح شده از سوی دکتر حسن محدثی درباره «ازدواج زمانمند» بود. دکتر محدثی در توضیح «ازدواج زمانمند» گفت: «جامعه مدرن جامعهای است که بهسرعت تغییر میکند و درنتیجه ما انسانها نیز بهسرعت تغییر میکنیم. باوجود این تغییرات نمیتوانیم درباره آینده تعهد بدهیم و اظهارنظر کنیم و با توجه به تغییرات انسانها در جوامع مدرن تعهد دادنهای طولانی برای سالهای آینده عقلانی نیست. پیشنهاد من این بود که بهجای تعهدهای طولانی و چندین ساله، تعهدهای کوتاهتری در نظر بگیریم و اگر طرفین از این پیوند خشنود بودند آنگاه مجدد تعهد خود را تمدید کنند تا انبوه عوارض ناشی از تعهدهای طولانی کاهش پیدا کند. یکی از مشکلات انسان ایرانی ماندن در رابطههایی است طرفین و یا یکی از آنان از این پیوند خشنود نیست.»
ذوالفقاری پرسش بعدی را اینگونه مطرح کرد که «آیا سد ذهنی مردم درباره تابوشکنی میشکند؟». دکتر محدثی در پاسخ بیان کرد: «به نظرم این تابو شکسته میشود و تحولات جامعه مدرن خیلی شسته و رُفته صورت میگیرد. شرایط و تحولات طوری خواهد بود که این تابوها شکسته خواهد شد و بههرحال مخالفان با این مشکلات در آینده مواجه خواهند شد.»
پرسش بعدی از دکتر محدثی اینگونه طرح شد: «در جامعه امروز به متفکر مصلح نیاز داریم یا جامعهشناس صرف؟» ایشان در پاسخ گفت: «به هر دو احتیاج داریم هم به مصلح اجتماعی و هم به نظریهپرداز جامعه و هیچکدام جای هم را نمیگیرند. نکته قابل توجه آن است که نباید این دو را با هم بیامیزیم و یا انتظارات یکی را از آن دیگری داشته باشیم.»
در پایان دکتر محدثی ضمن تشکر از گروه جامعهشناسی ایران و مخاطبان گفت: «ما محققان جامعهشناسی در ایران باید حیات اجتماعی جامعهشناسی را تضمین کنیم و با وجود تمامی محدودیتها اگر خوب و مؤثر کارکنیم، میتوانیم حیات این رشته را تضمین کرده و این رشته میتواند جای خود را در جامعه باز کند.»