هفتمین نشست کارگروه زنان و مناسبات خانواده انجمن جامعه شناسی ایران در تاریخ 29 آبان ماه 1391 از ساعت ۱۵ الی ۱۷ با عنوان «حقوق و حریم خصوصی زنان- طرح و نقد نظریه سرمایه جنسی کاترین حکیم» در سالن اجتماعات انجمن برگزار شد.
در ابتدای نشست دکتر عالیه شکر بیگی مدیرکار گروه زنان و مناسبات خانواده انجمن جامعهشناسی ایران موضوعات مورد بررسی در این نشست را "مباحثی در قلمرو تفردگرایی و تنهایی زنان؛ مروری بر اندیشههای ژان بودریار در باب آزادی زنان در جامعه مصرفی و نمایشی و نیز گفتمان جنسیت و راهبرد نظارت بر اندام و مناسبات آدمیان میشل فوکو و بالاخره معرفی اندیشه سرمایه جنسی Erotic Capitalکاترین حکیم برای اولین بار در ایران" اعلام و از محمد حسن محقق معین، دبیر کار گروه، دعوت کرد تا به ارائه و تبیین مباحث فوق بپردازد.
تفرد گرایی و تنهایی زنان ! تصورات غالبی فرهنگی یا مشکلات عمیق زنان!
محقق معین در آغاز سخنان خویش گفت: تنهایی برای زنان متفاوت با تنهایی برای مردان است. فرهنگها به نحوی قوام یافتهاند که جایگاه زنان عمدتا نگهداری و مراقبت بوده و از زن انتظار برود بیشتر اجتماعی، خوش مشرب و پرورش دهنده نوع باشد. تا جایی که در نوشته کارول گلیگان[1] (1982) روانشناس طرفدار حقوق زنان، شاهد خود- تعریفی زنان در واژگان بستگیهایشان درست بر عکس مردان که خود را مستقل و موفق یافته اند؛هستیم!
معین به نقل از میلر[2] (1992/1993) تاکید کرد: تنهایی نمیتواند مجزای از زمینههای جنسیتی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی مطالعه گردد. تنهایی همچنین اغلب ملحق به مردان بوده است چرا که استقلال و خوداتکایی از طریق آن نمایش داده میشود.
محقق معین با اشاره سخنان دکتر امید علی احمدی در نشستهای قبلی کار گروه که با تحلیل محتوای گلستان سعدی نگرش سعدی به زنان را در مجموع منفی یافته بود گفت: در ادبیات جدید و قدیم ملل دیگر نیز کم و بیش چنین نگرش منفی نسبت به زنان مشاهده شده است. معین افزود: زنان با بدگمانی، درک شدن به عنوان یک خطر، حتی شر، تهدیدی برای جامعه، خودپسند، بخشنده، زیاده رو، غافل از وظایف مادری، حتی تیره بخت و احساساتی توصیف شده اند! به علاوه زنان تنها[3] به عنوان دیوانه و بیحس تلقی شدهاند. نهایتا زنان تنها[4] در سنین کهولت اغلب زشت و کریه، ترسناک و غارتگر ترسیم شدهاند. آیا چنین تصاویر غالب فرهنگی[5] از تنهایی زنان بازتابی از زیادی مشکلات عمیق در زنان است؟
در ادامه محقق معین به مرور چند کتاب در قلمرو تنهایی پرداخت و گفت: در کتاب عوام پسند تنهایی آنتونی استور[6](1988) هرگز اشارهای به تفاوتهای جنسیتی نشده و تقریبا تمام مثالهای کتاب از مردان اتخاذ شده است. فیلیپ کوچ[7]نویسنده کتاب تنهایی: یک مواجهه فلسفی(1994) یک فصل را به زنان و تنهایی اختصاص داده و نتیجه گرفته است که دو مانع عمده موجب انزوای زنان شده و مسیر پیشرفت آنان را بسته است: هنجارهای اجتماعی و خشونت علیه زنان. نانسی بروک[8] (1997) به آزمون ابعاد روانشناختی تنهایی زنان از طریق کاربرد نظریههای روانکاوی پرداخته و توضیح داده که چرا زنان ممکن است با مشکلات بزرگتری برای "بسط ظرفیت تنها بودن"[9] مواجه باشند. بروک استدلال کرده است که نتایج رفتارهای متفاوت مادران با دختران و پسرانشان در مشکلات بیشتری برای دختران در مذاکره برای جدایی[10] و یکایکی[11] مشاهده شده است. بنابراین میثاق میان مادر و دختر مانع گسترش و سختتر شدن محدویتهای خود- دیگری[12] در دختران شده و تنها شدن برای آنان را بسیار ناخوشایند نموده است. چنین ناراحتیایی با انتظارات فرهنگی مستحکمتر شده و نهایتا چنین زنانی بیشتر از مردان، اجتماعی (وابسته به اجتماع) شدهاند. بروک بی نظمیهای شخصیتی مرزی[13] و اختلال در خورد و خوراک را به عنوان بیماریهای عمده روانی زنان یادآوری کرده و آن را به مشکلات زنان در تنها بودن گره زده است.
معین ادامه داد: برخی از زنان نویسنده و طرفداران حقوق زنان (فمینیستها) به دنبال رفع موانع جنس مونث بوده و تلاش کردهاند تصورات قالبی اجتماعی و انتظارات فرهنگی را دگرگون ساخته و ایده " زنان به مثابه جنس بیشتر خانوادگی و وابسته" را به چالش کشند. زنان هنرمند حتی واژگانی نو برای توصیف تنهایی زنان[14] ساختهاند. این واژگان بیانگر پرورش خود و خلاقیت فرد است.
معین با اشاره به ماجرای اخیر ژنرال پترائوس و خانم پائولا برودول گفت : برخی زنان دیگر نیز خلاقیتهایی خارق عادتی به خرج داده! به نحوی که حتی رئیس سازمان CIA( سازمان مرکزی اطلاعات امریکا)را هم در دام انداخته اند!
یک پرسش انتقادی
آنگاه محقق معین به طرح یک انتقاد در قالب یک پرسش پرداخت و گفت: از دو منظر طبیعی و انسانی و نه از منظر دینی آیا به چالش کشیدن ابعادی از این چالش نیز امری معقول نیست؟ آیا ایده یکسان پنداری و یکسان خواهی زن و مرد از تمامی ابعادو جهات (فمینیسم) منجر به برابری میان زنان و مردان شده است؟
معین در ادامه افزود: متاسفانه فشار نابرابری جنسیتی بر زنان در طول تاریخ و ناتوانی زنان در استیفای حقوق خود و سوء استفاده نظام سرمایه داری و غلبه برخی اندیشههای لذتجو توانست جریانی خارق عادت با عواقبی جهان گیر به وجود آورد! معین گفت: کنافو در نوشتهاش در بسط مفهومی "تنهایی زنان" به تنهایی بیش از حد معمول زنان هنرمند و موانع فرهنگی و اجتماعی که زنان در غرب برای فعالیت اجتماعی و کسب حقوقی که مدعیاش بوده اند اشاره کرده است؛ از جمله به موانع تاریخی پیش روی آنها در آموزش هنر و حتی حضور در کلاسهای تشریح جسد در آموزش پزشکی.
محقق معین سپس به تاریخچه زنان عریان[15] اشاره کرد و گفت: خانم اسنیمن نقش ابزاری منحصر به فردی در آغاز نهضت برهنگی زنان در دهه شصت میلادی در حمایت و اعتبار بخشی مفهوم "خوش آیندی حسی زنان"[16] و هنر ارائه[17] داشته است. او رهبر راه و جریانی است که منجر به نسلهایی از زنان شد که به معنی دقیق کلمه به "ارائه بدنشان در کارشان"[18] پرداختند.
محقق معین آنگاه به نظریه پایان پدرسالاری کاستلز اشاره کرد و گفت : کاستلز ادعا کرده است که در اواخر دهه شصت میلادی سه جریان: اقتصاد اطلاعاتی جهانی، فناوریهای جدید تولید مثل و انواع نهضتهای مدافع حقوق زنان شروع به رشد و گسترش کرده و زنان با افزایش آگاهی و اشتغال در خارج از خانه، خانواده پدرسالار را با انقلاب جنسی از طریق "از هم گسیختن پیوندهای ازدواج، خانواده، ناهمجنسگرایی و نیاز جنسی" به چالش کشیدند. معین افزود: برای آگاهی بیشتر از نشانههای هشت گانه این انقلاب به صفحه 30 کتاب تحولات معاصر خانواده در شهر تهران مراجعه کنید (علی احمدی،1388،30-27).
دبیر کار گروه زنان و مناسبات خانواده انجمن جامعهشناسی ایران افزود: نهضت ارائه بدن محدود به ارائه بدن در کار نشده و به ارائه بدن در زندگی گسترش یافته است. همچنین محدوده جغرافیایی غرب و نیز محدوده جنسی زن را نیز پشت سر گذاشته است. معین به نفل از کنافو افزود: هنرمندان زن به نزاع خود برای جدی گرفته شدن همانند مردان هنرمند ادامه دادهاند و کارهایشان را در موزهها و نمایشگاههای هنری بزرگ ارائه کرده اند. در همین دوره بسیاری از زنان در جستجوی زندگی خلاق بودهاند مانند ویرجینیا ولف[19] که از استعاره احساس نیاز به "اطاقی برای خود[20]" مکانی برای پناه بردن و نوشوندگی[21]، کوره ای برای خوشی در درون، غافلگیر شدن و دگرسازی[22] در نوشتههایش یاد کرده است. معین سپس به فعالیتی در فیس بوک که با استفاده از آن فرد میتواند شریک جنسی خود را بر حسب جنس و سن در هر نفطه جغرافیایی از جهان تعیین کند! گفت: چنین فرآیندی کارکرد ساده اجتماعی مدیریت بدن بوده و برای رفع نیاز به وجود آمده است!
احساس نیاز
در ادامه معین وارد محور دوم مباحث مطروحه در مقدمه دکتر شکربیگی شد و به نقل از ناصر فکوهی گفت: فکوهی با نقد تلویحی عریانی زنان در یک بررسی عمیق از آرای اندیشمندان در این عرصه گفته است: "بودریار مصرف را به مثابه نوعی«نمایش» در نظر گرفته است. جامعهای که همه چیز و از جمله تمام رفتارها و کالبد کنشگران خود را به کالاهایی قابل خرید و فروش بدل میکند تا نمایش بزرگی که نقش تنظیم کننده نظام اجتماعی را بر عهده دارد؛ ترتیب دهد. (فکوهی،1389).[23]
معین در ادامه گفت: در فرایند مدرن و فرا مدرن شدن زنان در جوامع غربی و شرقی و در تبیین نحوه رویارویی با سنتها و محدودیتهای هنجاری زنان در مبارزات تساوی طلبانه خود و در تقابل با ارزش های موجود در جوامع، بحث و از آن مهمتر عملِ رفع نیازهایشان را از طریق به چالش کشیدن ارزش ها پیش بردهاند. از نظر مدافعان حقوق زنان انسان شاداب وانسان رها وآزاد انسانی است که به لحاظ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی واخلاقی و شخصیتی به نیازهایش پاسخ داده شود، و چنانچه هر کدام از این نیازها در نظام اجتماعی و در خانواده به درستی پاسخ داده نشود؛ احساس تنهایی و پیامدش افسردگی ببار میآید.
آنگاه معین به بررسی اندیشه ژان بودریار در زمینه آزادی زنان پرداخته و دو گانه " آزادی زن" یا "آزادی تن زن" را از قول وی مطرح کرده و افزود: بودریار در کتاب جامعه مصرفی از مفهوم "اسطوره خوشبختی" در کنار "احساس نیاز" یاد کرده است و اندیشههایی از نوع اخیر الذکر را به چالش کشیده است. از نظر او مفهوم «نیاز» به صورتی فراواقعی خلق شده تا به تبع آن زنان ومردان به مصرف حداکثری بپردازند.
معین افزود: بودیار در مقالهای که با عنوان «بعد از خوشگذرانی چه کار میکنی؟» منتشر کرد به این مطلب اشاره میکند که چگونه نیروهای آزادشده مدرنیسم - یعنی آزادی جنسی و نژادی، آزادی بیان و القای امتیازات طبقاتی- به تدریج در پیوند با یکدیگر «جامعه نمایشی» را ساختهاند و در این جامعه به ضد آن چیزی که در اصل انتظار میرفت بدل شدهاند (ژان بودریار،ویکی پدیا)[24]. معین افزود: ژان بودیار در کتاب جامعه مصرفی اسطورهها و ساختارها به مقایسه بردگی تن و زن در اعصار استبدادی گذشته با رهایی و آزادی آنها در عصر دموکراتیک فعلی پرداخته و نوشته است: همان گونه که زن و بدن در بردگی شریک بودند، رهایی زن و رهایی بدن نیز به لحاظ منطقی و تاریخی به یکدیگر وابستهاند. این رهایی امروزه به اوج خود رسیده، زیرا زن که قبلا به لحاظ سکس به خدمت گرفته شده بود، امروزه به لحاظ سکس آزاد میشود. اما زن هرچه بیشتر آزاد شود بیشتر با بدن خود اشتباه گرفته میشود. یعنی زنی که به ظاهر آزاد شده با بدنی که به ظاهر آزاد شده است اشتباه گرفته میشود. میتوان از زن مانند بدن و مانند جوان و کلیه طبقاتی سخن گفت که رهاییشان مضمون تکراری جامعه دموکراتیک مدرن است (بودریار،1389،214).
معین در ادامه ادعای استونز مبنی بر لزوم تغییر ذهنیت جهان سومیها و متناسب شدن آنها با جهان مدرن را به چالش کشیده و گفت: استونز گفته است: "تغییرات اجتماعی در تار و پود زندگی مدرن تنیده شده است... تغییرات اجتماعی نمایانگر فعال بودن جامعه مدرن است. ما باید ذهنیت خویش را تغییر دهیم تا با جهان جدید تناسب پیدا کند و بدین ترتیب از همه خواسته میشود که دست به شروع این تغییرات بزنند" (علی احمدی ، 62 و شکر بیگی ، 108).
نظریه گفتمان جنسیت میشل فوکو
محقق معین گفت: جنسیت از دیدگاه فوکو در دوره مدرن به اهرمی تبدیل شده است که برای چیرگی بر نوع انسان به کار میرود. وی معتقد است جنسیت راهبردی است برای اداره، تولید و نظارت بر اندام آدمیان و مناسبات آنها(علی احمدی،24). فو کو شکل جدید قدرتی که بر جنسیت اعمال میشود را نظارت میداند. نظارتی که هر چند تغییر روش داده ولی ماهیت آن ثابت است. تا پیش از این بر رفتار جنسیتی انسانها در غرب توسط قوانین مسیحی نظارت میشد؛ نظارتی بر مبنای سرکوب و به عقیده فوکو لابهلای آزادی جنسی قرن بیستم که به صورت شورش تن- جنسی نمایان شده است، قدرت مشغول بهره برداری اقتصادی است از شهوانی سازی در قالب محصولاتی از لوازم زندگی گرفته تا فیلم های هرز نگارانه (همان،25).
نظریه سرمایه جنسی کاترین حکیم
محمد حسن محقق معین در ادامه به تببین محور سوم مباحث هفتمین نشست کار گروه زنان و مناسبات خانواده انجمن جامعهشناسی ایران پرداخت و گفت: کاترین حکیم جامعهشناس مشهور شاغل در مدرسه اقتصادی لندن با بیش از یکصد اثر در قلمرو علوم اجتماعی نظریه مجادله آمیز جدیدی ارائه نموده و میگوید: قدرت جنسی برای موفقیت حرفهای ضروری است و بدون شرم باید به کار گرفته شود. او این نظریه را برای اولین بار در مارس 2010 در مجله European Sociological Review. در مقالهای منتشر کرده است. او در سال 2011 این مقاله را بسط داده و به صورت کتابی تحت عنوان: پول شیرین: قدرت سرمایه جنسی Honey Money: The Power of Erotic Capital توسط انتشارات پنگوئن منتشر نموده است.
در اولین پاراگراف کتاب میخوانیم: آنا شغل پر درآمدش در بخش خدمات مالی را از دست داد، از این رو باید سخت کار میکرد تا شغل جدیدی بیابد. او کمتر غذا خورد، ورزش کرد و وزنش را کاهش داد- طوری که ده سال جوان تر به نظر میآمد. او به آرایشگاه رفت، موهایش را رنگ کرد و آنها را به سبکی کوتاه کرد که او را جوانتر و سر زندهتر نشان میداد. او به خرید رفت و لباسهای گران قیمت انتخاب کرد که او آراستهتر، جذابتر و همین طور با تجربه تر نشان میداد. آنا در تمام مصاحبههای شغلیاش این لباس را پوشید. او با پوشیدن این لباس احساس اعتماد به نفس میکرد. سه ماه بعد صاحب شغل تازهای شد که درآمدش 50 درصد بیشتر از شغل سابقش بود.
آنا در بخش خصوصی کار میکند، جایی که قیافه و ظاهر در مقایسه با بخش دولتی از اهمیت بیشتری برخوردار است. (اما متفاضیان اشتغال در دیگر بخشها شامل دانشگاهها میتوانند کار مشابهی بکنند و چرا نکنند؟)هر کس دیگری میتواند مثل آنا عمل بکند. به راستی چرا نباید افراد بر روی این داراییشان سرمایه گذاری کنند و علاوه بر هوش، دانش و تجربه حرفهای از قیافه و ظاهرشان نیز بهره بگیرند؟
این جامعهشناسِ منتقد ایرانی گفت: حکیم در نظریه جدید علاوه بر سه نوع شناخته شده سرمایه شخصی (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) سرمایه نوع چهارمی تحت عنوان سرمایه جنسی اضافه نموده است. از نظر حکیم هر شخص میتواند و باید این سرمایه را برای پیشرفت در جامعه به کاربرد. در آخرین پاراگراف پیشگفتار کتاب حکیم میخوانیم: "در این کتاب من یک نظریه جدید از سرمایه جنسی (شهوانی) به عنوان چهارمین نوع سرمایه شخصی و کاربردهای آن در همه ابعاد زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و عشقی ارائه کردهام. من نشان دادهام که سرمایه جنسی همانقدر اهمیت دارد که سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای فهم فرایندهای اقتصادی و اجتماعی، تعامل اجتماعی و تحرک اجتماعی اهمیت دارد. تحلیل تمایلات جنسی و ارتباطات جنسی ضروری است. در اینجا مشکلات سنجش وجود دارد اما این مشکلات بزرگتر از مشکلات سنجش سرمایه اجتماعی نیست. در جوامع سکسی شده، فردی شده مدرن، سرمایه جنسی برای زنان و مردان از اهمیت و بهای روزافزونی برخوردار شده است."
معین در ادامه تعریف کاترین حکیم از سرمایه جنسی را اینچنین بیان کرد: ترکیب فریبندگیهای زیبایی شناختی، بصری، بدنی، اجتماعی و جنسی برای دیگر اعضای جامعه به خصوص جنس مخالف در همه زمینههای اجتماعی.
معین افزود: حکیم شش چهره و شاخص برای سرمایه جنسی که از نظر او علاوه بر سرمایههای اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی شخص است؛ معرفی کرده است که عبارتند از:
دغدغههای کاترین حکیم در نظریه سرمایه جنسی
معین در ادامه نشست به تشریح برخی از دغدغههای کاترین حکیم با استفاده از ترجمه فارسی سه فصل از کتاب حکیم که توسط خانم ژیلا سرابی در کتابی تحت عنوان: "سرمایه جنسی و نقش آن در مناسبات قدرت جامعه" در 212 صفحه در سال 1391 صورت گرفته پرداخت. محقق معین این دغدغهها را به شرح ذیل برشمرد:
ایدئولوژیهای اخلاقی و قوانین و مقررات مزاحم؛
در صفحه 106 ترجمه کتاب میخوانیم :تمامی جوامع در تلاشند تا از طریق ایدئولوژِیهای اخلاقی وقوانین و مقررات، به رفتار جنسی افراد جهت دهند و آن را کنترل کنند- تا بتوانند شیوه بهرهگیری از سرمایه جنسی را در کنترل خود بگیرند. قوانین و هنجارهایی که به منظور نظارت بر بهره گیری از سرمایه جنسی و مسائل جنسی وجود دارند پیوسته توسط مردان پدرسالار و فمینیستها وضع میشوند، به چالش گرفته میشوند و بر سر آنها بدون هیچ تحلیل واضحی جار و جنجال صورت میگیرد! در سوی دیگر خصلت عصیان گرانه مسائل جنسی بر کنترل اجتماعی و سیاسی غلبه میکند و آن را مختل میسازد. در مجموع میتوان گفت که تفکرات غیر منطقی و پر تناقض تقریبا در هیچ زمینه دیگری به اندازه سرمایه جنسی و مسائل جنسی به چشم نمیخورد، و دلیلش هم این است که در این حوزه هیچ توازن منصفانه و روشنی بین منافع زنان و مردان وجود ندارد.
تقابل دائمی مرد وزن؛
حکیم مردان و زنان را در تقابل دائمی دانسته و علت این نزاع را عدم تامین سکس مورد نیاز مردان از سوی زنان و ناکامی همیشگی مردان میداند. از طرفی او میل جنسی زنان را کمتر از مردان به خصوص بعد از سی سالگی به علت پیدا شدن علائق دیگری در زنان همچون مادری میداند. البته حکیم معتقد است که زنان نباید سرمایه جنسی خود را به رایگان در اختیار مردان بگذارند و باید از طریق ارائه خدمات جنسی به شریک خود که نوعی صرف سرمایه است، بهای آن را دریافت کنند. از نظر او گرفتن این بها منوط به قانونی، مشروع و یا عاشقانه بودن یا نبودن این شراکت نیست. در انتقاد از چنین رویکردی گفته شده که کاترین حکیم در تحکیم و دلپذیر سازی نظام سرمایه داری بیشتر از نوعی نیروی کار صحبت به میان آورده تا سرمایه! نیروی کار شهوانی!
تبعیض بین زنان تن فروش و زنان شوهردار؛
تمایز گذاری بین زنان"قابل قبول" و "غیر قابل قبول" غالبا از طریق قضاوت بر مدل لباس و ظاهر زنان صورت میگیرد. ننگ شماری زنانی که خود را با اقتدار مردانه مطابقت نمیدهند یا آن را نمیپذیرند، از طریق برچسب زنی به آنها تحت عنوان هرزه و بردن آبروی آنها صورت میگیرد. این روش بهتر از همه میتواند در اجتماعات کوچکتر که همدیگر را میشناسند موثر باشد. در جهان غرب حتی امروز نیز غیبت و سخن چینی به تقویت استاندارد دوگانه جنسی و کنترل زنان کمک میکند. با این وجود مسئله نحوه لباس پوشیدن صرفا به مسئله آبرو مربوط نمیشود. در برخی دوره ها تن فروشانی که از شغل خویش برای خود ثروتی دست وپا میکردند به طور قانونی حق پوشیدن لباسها و جواهرات گران قیمت را نداشتند؛ تا به این وسیله از همسران خوش لباس مردان ثروتمند متمایز باشند.
قوانین مربوط به نظارت بر بازار به طور آشکار بین همسران و تن فروشان تبعیض قائل میشد. امروزه مسائل جنسی و ظاهر زنان به واسطه زدن برچسب زننده به دخترانی که چندین معشوقه دارند، یا دامنهای بسیار کوتاه میپوشند، یا بخش زیادی از چاک سینه خود را نشان میدهند کنترل میشود. دغدغه پدرسالاری از همان روزهای ابتداییاش یعنی 3500 سال پیش، کنترل و جلوگیری از نمایش سرمایه جنسی زنان در مکانهای عمومی و به همان اندازه کنترل روابط جنسی زنان بوده است.
انتقاد از اتحاد فمینستها و پدرسالاران؛
رسوایی اخلاقیای که در مورد فروش خدمات جنسی وجود دارد، به تمام زمینههای دیگری که به مبادله سرمایه جنسی با پول، ثروت، جایگاه یا قدرت مربوط میشود نیز گسترش مییابد. کار کردن در مشاغلی مرتبط (نظیر شغل برهنه شدن) به عنوان اعمالی هرزه، شهوت آمیز فرومایه، مستخجن و کثیف برچسب میخورد. یک زن زیبای جوان که به دنبال ازدواج با یک مرد ثروتمند است برچسب جوینده طلا میخورد، واز او برای بهره کشی غیر منصفانه و غیر اخلاقی از آن مرد انتقاد میشود. زیرا منطق ماجرا این است که مردان باید آنچه از زنان میخواهند را بتوانند رایگان دریافت کنند، به ویژه سکس را. در مقابل مردان مجاز شمره میشوند تا پولکی و حسابگر باشند؛ اما زنان نباید اینطور باشند. زنان باید هر کاری را به طور رایگان، داوطلبانه و از روی عشق انجام دهند. متاسفانه بسیاری از فمینیستها به جای به چالش کشیدن و غلبه بر این ایدئولوژی آن را تبلیغ میکنند. هرچه یم فرهنگ پدرسالارتر باشد، هرگونه نمایش سرمایه جنسی در آن بیشتر سرکوب و جریمه میشود تا بدین وسیله زنان را به ویژه از استفاده از مزیتشان باز دارد.
شکست اصلی رویکرد فمینیستی به این دلیل است که همچنان سلطه مردانه را در نظریهاش حفظ کرده است،و این علی رغم نوآوریهایی است که رویکرد فمینیستی در تحقیقات تجربی صورت داده است. فمینیستها بر این نکته پافشاری میکنند که جایگاه زنان در جامعه باید تنها توسط سرمایه اقتصادی،اجتماعی و انسانی آنها تعیین شود، درست همانند مردان.
دفاع از خود در برابر فمینیستها
در ص 126 حکیم از خودش در مقابل فمینستهایی که به او ترویج هرزگی و طرفداری از تن فروشی زنان می زنند؛ دفاع کرده و گفته از نظر او زن موفق زنی است که از سرمایه جنسی و سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی اش همزمان استفاده کند. صورت و سیرت زیبا داشته باشد! او تاکید نموده که دیگران(منظور مردان) نسبت به این زنان نگاه مثبتی دارند!
او گفته است فمینیستها صفر و صدی هستند در حالیکه او این طور نیست و معتقداست که زنان باید از این مزیت نسبی خود به خصوص در مواجهه با مردان که از نظر میل جنسی سیری ناپذیر هستند به احسن وجه استفاده کنند و از سرمایه جنسی خود بدون در نظر گرفتن هنجارهای اخلاقی مسیحی و پدرسالارانه (کلیشه ها) حداکثر استفاده را بنمایند! حکیم از سکس هراسی فمینیستها و پسا فمینیستها انتقاد کرده و نوشته: سرمایه جنسی برای زنان میتواند یک دارایی باشد و نه یک دام! حکیم تاکید نموده این نوع فمینیسم همچون برده ای است که داوطلبانه زنجیرها را به خود میبندد.
انتقاد از گیدنز به خاطر طرح رابطه پاک
عدم تمایل مردان برای پذیرس ارزش واقعی سرمایه جنسی زنان حتی در میان آزاد اندیش ترین روشن فکران نیز به چشم میخورد. گیدنز در بحثاش راجع به اشکال مدرن صمیمیت، ایده روابط پاک را مطرح میکند؛ به عنوان الگویی از روابط به طور آزادانه توسط دو طرف انتخاب میشود و به خواست آنها نیز پایان مییابد. اما واقعیت این است که در عمل، روابط پاک هیچ مسئولیتی را بر مردان واجب نمیکند؛ چنین الگویی از رابطه قادر است به مردان نزدیکی، مهر، حمایت عاطفی و سکس دهد، بدون اینکه هرگونه هزینهای برای آنها داشته باشد؛ از پرداخت پول گرفته تا ازدواج، مسئولیت حمایت و پرورش فرزندان یا حتی تعمیر شیر آشپزخانه که چکه میکند. این یک رابطه جنسی رها از مسئولیت ها، تعهدات یا هزینههاست.
انتقاد از استادان زن دانشگاهی
حکیم در ص 127 از زنان حاضر در محیطهای آکادمیک علوم اجتماعی هم انتقاد کرده و نوشته: آنها سرمایه جنسی زنان و خود را نادیده میگیرند و تحت تاثیر کلیشهها هستند! او در این رابطه نظر سیلیویا والبی فمینیست انگلیسی را که مسائل جنسی را حیطهای در قلمرو مردان برای کنترل زنان دانسته مورد نقد قرار داده و بر عکس معتقد است مسائل جنسی بهترین سلاح زنان برای غلبه بر مردان است که زنان باید به جا و با دریافت هزینه به صورت اقتصادی و با بهره وری کامل استفاده حداکثری از آن نمایند. بنابر این از نظر خانم حکیم، زنان حق دارند و باید از حریم خصوصی خود در ازای دریافت بهای مناسب بهره برداری کنند و نباید استفاده از این حقوق را معطل بگذارند.
مفروضات غلط نظریه سرمایه جنسی کاترین حکیم
معین در پایان سخنان خود که حداقل یکساعت به طول انجامید به تشریح برخی از مفروضات غلط نظریه سرمایه جنسی خانم کاترین حکیم به شرح ذیل پرداخت. مفروضات غلط کاترین حکیم از نظر محقق معین عبارتند از:
در چهل و پنج دقیقه پایانی نشست شرکت کنندگان در جلسه به تشریح دیدگاههای خود در تائید، تکمیل و انتقاد از نکات مطرح شده و همچنین نحوه ارائه مطالب آقای محقق معین پرداختند.
*توضیح:
از آنجا که در طول جلسه پرسش ها و نکات بسیار روشنگری از سوی حاضران در جلسه که همگی از پژوهشگران فرهیخته و دانشجویان علاقهمند به حوزههای مطالعاتی زنان و خانواده بودهاند مطرح و توسط سخنران نشست، مدیر کارگروه سرکار خانم دکتر شکر بیگی و یا سایر حاضرین مورد بحث واقع شده و همه این فرازهای برجسته در گزارش نشست انعکاس نیافته است؛ علاقهمندان میتوانند صدای نشست را از دفتر انجمن جامعهشناسی دریافت و مورد تامل بیشتر قرار دهند.
**تکمله:
با توجه به جدید بودن طرح و نقد نظریه سرمایه جنسی کاترین حکیم در ایران قرار بود که در هشتمین نشست کار گروه زنان و مناسبات خانواده بحث در این باره ادامه یابد که امکان پذیر نشد.در ادامه چکیده ای از بحث تکمیلی آماده شده برای این جلسه آمده است.
حقوق و حریم خصوصی زنان- طرح و نقد نظریه سرمایه جنسی کاترین حکیم (محمدحسن محقق معین)
آیا تقلیل “حقوق زنان” به حق “تبدیل حریم خصوصی زن به جولانگاه عمومی جامعه” شرط انصاف و برابری جویی زنان و مطالبه حقوق آنان است؟
حق خلوت یا حریم خصوصی عبارت است از "حق داشتن یک چارچوب محافظت شده، امن و خالی از اغیار که در آن به دور از مداخله و فشار دیگران، شخص آن طور که میل دارد، زندگی کند." (صفیه لطفی، مقاله: جایگاه حریم خصوصی در حقوق شهروندی)
در قطعنامه کنگره بینالمللی حقوقدانان برخی از مصادیق تعرض به حریم خصوصی عبارتند از:
ازآغاز نیمه دوم قرن بیستم هنجارسازیهایی از طریق محافل سرمایه داری با شروع از جوامع غربی و از جنس زنان و گسترش به اغلب جوامع و هر دوجنس آغاز و تداوم یافت که حریم خصوصی انسانها را در معرض تعرض قرار داده است.
مطرح شد که زن باید خوش آیندی حسی و هنر ارائه تن در کار را داشته باشد! مباحث آزادی زنان به شدت مطرح و پیگیری شد اما هر چه بیشتر جلو آمدیم آزادی زن با آزادی تن زن اشتباه گرفته شد! زن هرچه بیشتر آزاد شد بیشتر با بدن خود اشتباه گرفته شد. یعنی زنی که به ظاهر آزاد شده با بدنی که به ظاهر آزاد شده است اشتباه گرفته شد (کتاب جامعه مصرفی ژان بودریار، ص 1389،214). دست آورد این جنبشهای هنجار ساز عریانی زنان و از دست رفتن حریم خصوصی آنان بود.
به عقیده میشل فوکو لابه لای آزادی جنسی قرن بیستم که به صورت شورش تن- جنسی نمایان شده است، قدرت مشغول بهره برداری اقتصادی است از شهوانی سازی در قالب محصولاتی از لوازم زندگی گرفته تا فیلمهای هرز نگارانه ( کتاب تحولات معاصر خانواده در شهر تهران نوشته امید علی احمدی، ص 25 ،1389).
اما کاترین حکیم در سال 2011در نظریه سرمایه جنسیErotic Capital Theory) ) حدٌِ آزادی تن زن را بسیار پیش برده است. حکیم معتقد است قدرت جنسی برای موفقیت حرفهای ضروری است و بدون شرم باید به کار گرفته شود. او این نظریه را در کتاب پول شیرین: قدرت سرمایه جنسی Honey Money: The Power of Erotic Capital توسط انتشارات پنگوئن منتشر نموده است.
سرمایه جنسی از نظر حکیم عبارت است از ترکیب فریبندگیهای زیبایی شناختی، بصری، بدنی، اجتماعی و جنسی برای دیگر اعضای جامعه به خصوص جنس مخالف در همه زمینههای اجتماعی.
حکیم شش چهره و شاخص برای سرمایه جنسی که از نظر او علاوه بر سرمایههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شخص است؛ معرفی کرده است که عبارتند از:
حکیم مردان و زنان را در تقابل دائمی دانسته و علت این نزاع را عدم تامین سکس مورد نیاز مردان از سوی زنان و ناکامی همیشگی مردان میداند. از طرفی او میل جنسی زنان را کمتر از مردان به خصوص بعد از سی سالگی به علت پیدا شدن علائق دیگری در زنان همچون مادری میداند. حکیم معتقد است که زنان نباید سرمایه جنسی خود را به رایگان در اختیار مردان بگذارند و باید بهای آن را دریافت کنند. حکیم معتقد است فرهنگهای جوامع مرد سالار همواره مانع استیفای چنین حقی از سوی زنان بوده اند! از نظر او گرفتن این بها منوط به قانونی، مشروع و یا عاشقانه بودن یا نبودن این شراکت نیست.
[1] Carol Gilligan
[2] Miller
[3] solitary women
[4] lone woman
[5] dominant cultural images
[6] Anthony Storr
[7] Philip Koch
[8] Nancy Burke
[9] developing the capacity to be alone
[10] separation
[11] individuation
[12] self–other boundaries
[13] borderline personality disorders
[14] female solitude
[15]nude female
[16] female sensual pleasure
[17] performance art
[18] put their bodies in their work
[19] Virginia Woolf
[20] room of one’s own
[21] renewal
[22] transformation
[23]گفتگو با ناصر فکوهی دربارة کتاب «جامعة مصرفی» نوشتة ژان بودریار
http://anthropology.ir/node/7196
دسترسی در تاریخ: 17 شهریور 1391
[24]http://fa.wikipedia.org/wiki