نشست «کارآفرینی و مهارت آموزی در جامعه شناسی» توسط مرکز هدایت شغلی و کاریابی تخصصی دانشگاه خوارزمی و همکاری انجمن جامعهشناسی ایران؛ مرکز کارآفرینی و ارتباط با جامعۀ دانشگاه خوارزمی و گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی روز چهارشنبه 8 اردیبهشت ماه 1400 با هدف پرداختن به کارآفرینی و مهارت آموزی در حوزۀ جامعهشناسی برگزار شد. دکتر سیامک زند رضوی و دکتر حمزه نوذری در این نشست به سخنرانی پرداختند.
دکتر سیامک زند رضوی با انتقاد از سازوکارهای دانشگاههای کشور، تحت عنوان «دانشگاههای گلخانه ای»، رهایی از وضعیت کنونی را نیازمندِ بازتعریف رابطۀ دانشگاه، جامعه و جایگاه رشته جامعه شناسی در این فرایند دانست و طی پرداختن به موانعی مانند؛
او با تاکید بر یکی از عرصههای چهار گانه دانش جامعه شناسی،"جامعه شناسی مردم مدار "، پیشنهادات خود را مطرح کرد و گفت: هدف تعریفِ جایگاهِ دانشگاه در توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ اجتماع محور است که مشارکت همه جانبه اساتید و دانشجویان همه رشته ها، با تسهیلگری جامعه شناسان، در این الگوی توسعه اهمیت محوری دارد.
او اضافه کرد: چشم انداز عمومی در این الگوی توسعه این است که شهروندان در گروههای گوناگون سنی، جنسی، اجتماعی و درآمدی قادرند و شایسته است در همه ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی در سلامت زندگی کنند و اطمینان داشته باشند که فرزندان آنان نیز در سلامت و رفاه زندگی خواهند کرد. هدف چشم انداز رسیدن به اجتماعی سالم و مرفه است که در آن شهروندان دارای اطلاعات کافی و و مناسب بوده و مهارت هایی کسب می کنند که آنان را به سمت سیاستگذاری، طراحی، اجرا و ارزیابی برنامهها در سطح محلی و محلهای سوق میدهد و در این فرایند سلامتی جسمی روانی اجتماعی خود و اجتماع پیرامون شان را تضمین می کنند. برای به اجرا در آوردن چنین چشماندازی در سطح محلی و محلهای انجام مطالعات و ارزیابی های چند رشته ای با هماهنگی و تسهیل گری جامعه شناسان همزمان با ورود اعضای هیأت علمی و دانشجویان رشتههای گوناگون ضروری است .
عضو هیأت مدیره انجمن جامعهشناسی ایران در پایان بحث خود به تجربه بیش از بیست سال دانشگاه کانزاس در زمینه «توسعه اجتماع محور متکی به سلامتی همه جانبه» اشاره کرد که اخیرا جعبه ابزاراین الگوی توسعه، به فارسی هم ترجمه و روی سایت آن دانشگاه به ادرس https://ctb.ku.edu/en در دسترس است.
در بخش دیگری از این نشست دکتر حمزه نوذری، تحقق دانشگاه جامعه محور را مبتنی بر فرو ریختن دیوارهای بلند بین جامعه و دانشگاه (فیزیکی و غیر فیزیکی) دانست و افزود: دانشگاهها در راستای حل مسائل جامعه قرار ندارند و مسؤلیت اجتماعیشان را آنطور که شایسته است انجام نمی دهند. از نظر وی دانشگاه باید حکشده در جامعه باشد.
نوذری در ادامه بحث خود را با مسألهمندی مهارت آغاز کرد و اضافه کرد: مرور متون تجربی در حوزه مهارتآموزی نشان میدهد که مجموعۀ بزرگی از آنها به اهمیت و کارکرد آموزش مهارت اختصاص پیدا کرده است و از آن به عنوان یک امر بدیهی و روشن که راه حل بسیاری از مسائل است یاد میشود. در نظام آموزشی نیز موضوع تحول در دروس و آموزش بر مبنای مهارتآموزی مورد تآکید قرار گرفته است. این در حالی است که بدون پرسش از ابژه و طرح چالش ها و مسائل نظری و بنیادی نوعی رویکرد طبیعی سازی و بدیهی انگلشتن و عینیت گرایی پوزتیویستی شکل می گیرد. نادیده گرفتن چاش ها و مسائل آموزش مهارت همه ابعاد مسئله را روشن نمیکند. مهارتآموزی بهویژه مهارتهای نرم از نظر فکری و نظری با چالشهای اساسی مواجه است. چالش اول را مارکس و نومارکسیستها (بریورمن) بیان کردهاند. آنها معتقدند جامعۀ جدید در حقیقت نظام سرمایهداری است که از مشخصههای آن به زیر سلطه درآوردن نیروی کار توسط سرمایهداران است. در این نظام، سرمایهدار با بهرهگیری از انواع وسایل و ابزار از نیروی کار بهرهکشی میکند و بیگانگی از محل کار به مولفۀ اجتنابناپذیر نظام سرمایهداری تبدیل شده است. مدیریت علمی، تکنولوژی و ... به خدمت سرمایهدار در آمده است و نتیجۀ آن تباهی کار یا مهارتزدایی از نیروی کار است. در نظام سرمایهداری نیروی کار به مهارت چندانی نیاز ندارد به این دلیل که کار به بخشهای ساده و جزئی تبدیل شده است. بر این اساس تنها چیزی که نیروی کار لازم دارد اطاعت از کارفرما یا مدیر بنگاه است.. در مقابل اندیشۀ بریورمن، دیدگاه کسانی مانند وبلن و هاجسون قرار دارد که معتقدند در جامعة جدید از برخی فعالیتها مهارتزدایی شده است اما نیروی کار به مهارتهای جدیدی از نوع ادراکی، ارتباطی و شهودی نیازمند است. نیروی کار در جامعه جدید میتواند مالک مجموعهای از مهارتهای پیچیده و اساسی شود. هرچند نیروی کار در نظام سرمایهداری از ابزار و وسایل تولید سلب مالکیت شده اما میتواند مالک مجموعهای از مهارتهای جدید شود که میتواند در فرآیند تولید دست بالا داشته باشد. هرچند مهارت زدایی در بخشهایی در حال گسترش است اما فرایند موازی ظهور و مهارتهای جدید نیز دیده میشود.
عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی گفت: چالش دومی در موضوع آموزش مهارتآموزی وجود دارد. برخی اندیشمندان از جمله هایک، دانش را به دو دسته ضمنی و صریح تقسیم میکنند و معتقدند بخش اساسی دانشی که افراد به کار میگیرند ضمنی است که به راحتی قابل بیان، نظریهپردازی و انتقال به دیگران نیست. بازار، محلی است که دانش و مهارت کنشگران در آن ظهور مییابد و کمتر در قالب کلمات و مفاهیم بیان میشود. بنابراین مهارتآموزی به معنای آموزش مهارتها دچار چالشهای اساسی است. در مقابل این مسأله برخی متفکران معتقدند که دانش ضمنی را می توان با توجه به استراتژی ها و تاکتیکهایی به دانش صریح تبدیل کرد و به افراد آموزش داد. یکی از نظریهپردازان حوزة جامعهشناسی به نام بوردیو چالش دیگری را در حوزه مهارتآموزی بیان میکند. از نظر او جامعه از میدانهای مختلفی تشکیل شده است و هر میدان قاعده و قوانین خاص خود را دارد که افراد با عادتوارهها و خصلتهای متفاوتی در آن میدان حضور دارند و نمیتوان از مهارتهای یکدست در همه میدانها سخن گفت. میدان دانشگاه یا میدان بازار هر یک مهارتها و عادتوارههای مجزایی میطلبد. علاوه بر این موضوع مهارت باعث نابرابری جدید به عنوان نابرابری مهارت بنیاد میشود. در مقابل «فلیک اشتاین» معتقد است کنشگر اجتماعی مهارت دیده می تواند تغییرات زیادی در میدان ایجاد کند. گفتگوی انتقادی میان نظریهها ابعاد جدیدی از مسأله مهارتآموزی را پیشرو میگذارد. بدون تردید علم و تکنولوژی بخش مهی از نیروی کار را مهارت زدایی کرده است اما همزمان برای بخش دیگری از نیروی کار مهارت تخصصی و دستمزد بالا را ایجاد کرده است. مهارتهای نرم با خصلت و عادتواره طبقات و بالای جامعه نزدیک تر است و نابربرای ها را تقویت می کند و آموزش مهارت نیز بی ارتباط با دانش ضمنی و فرایندهای اجتماعی نیست. لازم است سیاستگذاران به ویژه در حوزه نظام آموزشی این مسائل و چالشها را مد نظر داشته باشند.
دکتر نوذری در ادامه مهارت را به سه دستۀ: مهارت های سخت ؛ آکادمیک و نرم تقسیم کرد و توضیحاتی دربارۀ این سه نوع مهارت بیان کرد. وی بحث خود را با مهارتهای یک جامعهشناس ادامه دادند. از نظر وی دانشجو و دانشآموخته این رشته تواناییهای زیر را دارند؛
سخنران این جلسه درباره مبحث کارآفرینی در جامعهشناسی گفت: جامعهشناسی تعریف و رویکرد متفاوتی از روانشناسی و اقتصاد در حوزۀ کارآفرینی را توسعه داده و نقش مهمی در ایجاد و گسترش پژوهشهای کارآفرینی به ویژه موضوعاتی مانند؛ کارآفرینی قومی، تحلیل شبکه فرصتها، کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی مبتنی بر جنسیت و تجربۀ کاری داشته است. علاوهبراین، نظریهها و تحلیلهای جامعهشناسی را میتوان به راهنمایی برای چگونگی راهاندازی کسبوکار تبدیل کرد. جامعهشناسی کارآفرینی علاوه بر پاسخگویی به سوال چرایی در سطح کلان و خرد به سوال چگونگی کارآفرینی نیز پاسخ میدهد. میتوان از درون نظریهها و تحلیلهای جامعهشناسی مفاهیم عملی را برای آموزش صاحبان کسب و کار آینده استخراج کرد. به عبارتی در تحلیلها و تبیینهای جامعهشناسی کارآفرینی، مفاهیمی وجود دارد که از نظر عملی مهم هستند و در آموزش و تدریس کارآفرینی بهکار میآیند. شبکه اجتماعی و فرصتهای کسبوکار، کار تیمی و بازاریابی از جمله موضوعات مهم کارآفرینی است که از تحلیلهای جامعهشناسی کارآفرینی میتوان مفاهیم کاربردی برای آموزش آنها به کارآفرینان آینده استفاده کرد.
در ادامه نوذری مهارت های مهمی را به دانشجویان این رشته یادآوری کرد؛
وی موقعیتهای شغلی یک جامعه شناس در حوزه های مختلف را به شرح ذیل نام کرد؛
دکتر نوذری در پایان مباحث خود به مشاغلی که فارغ التحصیلان جامعه شناسی؛ توانمندی بر عهده گرفتن آنها را دارند اشاره کرد مانند؛