با هم نگر و تنها نگر
یاد و یادبود درباره باقر پرهام
حسین حجت پناه
دبیر گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی

باقر پرهام متولد ۹ تیر ۱۳۱۴ در هفتم خرداد ۱۴۰۲ در آمریکا بعد از سال ها دوری از وطن در گذشت.
زندگی باقر پرهام سرشار از فعالیت های متنوع علمی و اجتماعی است. برای جوان دانشجوی ایرانی نام او به واسطه ترجمه هایش آشناست. اکثر دانشجویان علوم انسانی به خصوص دانشجویان جامعه شناسی از ترجمه های پرهام بهره گرفته اند و بدینسان می توان باقر پرهام را استاد نادیده چند نسل دانشجویان ایرانی قلمداد کرو. اما  دیگر فعالیت های علمی و اجتماعی این استاد بزرگ  غریب است.  در این نوشته یاد این معلم را گرامی می داریم و در حد اجمالی به بیوگرافی، ترجمه ها و تالیف های پرهام اشاره می گردد که ذکری از یادبودهای وی باشد.

بیوگرافی مختصر:
باقر پرهام در ۹ تیر ۱۳۲۴ در رودبار گیلان چشم بر جهان گشود. پدرش کشاورزی بی زمین بود. تا قبل از اصلاحات ارضی،  اربابان صاحب زمین که معمولا خود ساکن روستا نبودند به وسیله پول نزول کشاورزان بی زمین را کاملا تحت فشار می گذاشتند. به احتمال قوی یکی از دلایل ترجمه آثار مارکس توسط باقر پرهام، خاطرات دوران کودکی و لمس عینی روابط ارباب و کشاورز بوده است. نکته مهمی که در زندگی پرهام وجود دارد، درس خواندن خوب او از همان دوران کودکی است به گونه ای که خواندن و نوشتن را در مکتب خانه می آموزد و دبستان را از کلاس دوم شروع می کند. تلاش برای فهم عمیق موضوعات از ویژگی های پرهام بود که این خصیصه قطعا محصول تربیت مادر و پدر است‌. فهم عمیق پرهام را بدین جهت می گویم که او تلاش وافری در ترجمه دقیق آثار داشت و هم از جامعه شناسی تضاد(مارکس) و هم از جامعه شناسی نظم (دورکیم) ترجمه نموده است. هم به آثار مهم تاریخ فلسفه مانند پدیدارشناسی جان هگل پرداخته و هم با ترجمه آفاق تفکر معنوی در اسلام (کربن_شایگان)  به تفکر بومی نظر داشته است. که این موارد نشان از دقت نظر و علاقه وی به فهم عمقی موضوعات است و بهترین نشانه هم، آموختن سواد در مکتب خانه های آن روزها به گونه ای که یک ضرب وارد کلاس دوم می شود.
پدر وی به شرایط نا مطلوب کشاورزی راضی نمی شود و در شرکت نفت استخدام می گردد. پرهام دبستان را در مدرسه مژدهی رشت گذراند. (دختر مژدهی، معلم کلاس اول اینجانب بوده است)
اولین رساله دکترای ادبیات ایران (اولین مدرک دکترای ph.d در ایران) توسط محمد معین و به راهنمایی ابراهیم پورداود  دفاع شد‌. قطعا نام و آوازه و فعالیت های پورداود و معین در فضای رشت آن زمان تاثیر گذار بوده است و باعث شکوفایی شوق ادبی در نوجوانان دهه ۲۰ رشت گشته است. باقر پرهام نوجوان دهه ۲۰ هم از آتش همین شوق رشته ادبی را انتخاب نمود. و سپس در دانش سرای عالی در رشته تعلیم و تربیت موفق به اخذ درجه لیسانس گشت. به عنوان معلم راهی  کاشان می شود، آشنایی با کاشان مقدمه پژوهش وی با عنوان ((بررسی صنعت فرش در منطقه کاشان)) می شود. این پژوهش را با همکاری فیروز توفیق در سال ۱۳۴۴ برای موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ایران انجام داد.
پرهام نظرات مارکس را قبول داشت اما چنان دل باخته مارکس نبود که چشم خود را بر دیگر نظرات ببندد. گرچه نگاهی انتقادی به حزب توده داشت،  اما مدتی را به جرم همکاری با حزب توده در زندان می گذراند. پرهام در سال ۵۸ که عضو شورای کانون نویسندگی ایران بود، چند عضو سرشناس  را به جرم توده ای بودن از کانون اخراج کرد.
موضوع رساله دکترای وی ((بازسازی مناطق زلزله زده فردوس)) است، از استادان نام آور پرهام،((الن تورن)) بود. اگر نگوییم پرهام، اولین اما حداقل در زمره نخستین جامعه شناسانی بود که تورن و فوکو و بوردیو را به ایرانی ها معرفی کرد.  و به عنوان مثال با نظریه آلن تورن درباره جنبش دانشحویی یک مقاله تطبیقی نوشت.
دانشکده علوم اجتماعی او را واجد صلاحیت استادی می داند اما ساواک از همکاری وی با دانشکده جلو گیری می کند‌.

پرهام مترجم:
باقر پرهام به دلیل ترجمه آثار مهم جامعه شناسی  نام آشنایی است. نگاهی به ترجمه های وی نشان می دهد که آثار رشته متنوعی مانند: فلسفه، جامعه شناسی،  ادبیات و اقتصاد و علوم سیاسی ترجمه کرده است. ترجمه های پرهام زیاد و متنوع می باشد اما در این مقاله می خواهم از ترجمه های پرهام درباره کلاسیک های فلسفه و جامعه شناسی یاد کنم. پرهام آثار مهم و کلاسیکی مانند: پدیدارشناسی جان اثر هگل، گروندریسه، هجدهم برومر لوئی بناپارت،نبردهای طبقاتی در فرانسه، جنگ داخلی در فرانسه ۱۸۷۱ از مارکس، درباره تقسیم کار اجتماعی و صور بنیانی حیات دینی از دورکیم، و از جامعه شناسان متاخر نظم گفتار میشل فوکو را ترجمه کرده است. بر این فهرست می توان ترجمه برخی کتاب های گورویچ و کتاب   مطالعاتی در آثار جامعه شناسان کلاسیک ریمون بودون و مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی ریمون آرون را افزود که به احتمال قوی اثر اخیر به دلیل وجهه آموزشی آن بیش از دیگر ترجمه های پرهام خوانده شده است.
ترجمه های پرهام،  هم روان است و هم لذت بخش‌. احساس مسیولیت پرهام در ترجمه ستودنی است، از مصادیق این احساس مسیولیت، توضیحات دقیق مترجم برای خواننده درباره اسناد نقل قول های غیر مستقیم نویسندگان می باشد که واقعا ارزشمند است.
پرهام متعلق به نسلی است که نسبت به ترجمه و واژه گزینی بسی بیش از امروز دقت داشته اند. پس از آن  که آریان پور کتاب ((زمینه های جامعه شناسی آگبرن  و نیم کوف )) را منتشر کرد، کتابی پنجاه صفحه ای با عنوان ((نقدهایی بر زمینه جامعه شناسی)) به عنوان پیوست نیز چاپ شد. نقدی که نزدیک به کل آن به موضوع واژه گزینی اثر پرداخته شده و بزرگانی چون: پرویز ناتل خانلری، احمد فردید، غلامحسین صدیقی، فتح الله مجتبایی، محمد مهدی فولادوند، غلامعباس توسلی، انور جاوید (از افغانستان) و......درباره واژه یابی نظر داده اند.
همین فضای اجتماعی است که بر نگاه ترجمه پرهام اثر می گذارد و حتی برخی مقالات مهم پرهام به نقد ترجمه های دیگران مانند: ترجمه احمد آرام از ((حدس ها و ابطال های پوپر)) و ترجمه محمد علی موحد از ((سفرنامه ابن بطوطه)) از شاخص ترین نقد های پرهام می باشد که بحث تفصیلی خود را می طلبد.

پرهام مولف:
باقر پرهام کتاب هایی تالیف کرده است.
درباره انتقاد و انتقاد روح
با نگاه فردوسی (مبانی نقد خرد سیاسی در ایران)
تاثیر جهانگیر اندیشه غربی و امکان واقعی گفت و گوی تمدن ها.
این کتاب مجموعه گزارش هایی درباره همایشی در سال ۵۶ می باشد،که نشان می دهد مفهوم ((گفت و گوی تمدن ها)) بسی قبل از دولت اصلاحات طرح شده است و نباید این مفهوم سازی را به دولت اصلاحات منسوب کرد.
و اما کتاب دیگر پرهام((با هم نگری و یکتا نگری))  که شناخته شده ترین اثر پرهام است.
این کتاب مجموعه مقالات وی هست که پرهام به عمد سعی در ویرایش آنها نداشته تا خواننده با فضا و شرایط فکری زمان نگارش مقالات بهتر آشنا شود. مقالاتی که در یک دوره سی ساله (۱۳۷۷_۱۳۴۷) نوشته شده است. 
باقر پرهام در دانش سرای عالی در درس ((بررسی کتب دبیرستانی)) شاگرد مرحوم احمد فردید بوده است. شاگردی که بعدا از منتقدان استاد شد. انتقاد های پرهام از فردید ما را با نگاه او بهتر آشنا می سازد.
از نظر پرهام، فردید کلمات و واژگان را به خوبی تعریف نمی کند‌. آموزه های فلسفه قدیم و جدید را با یکدیگر مخلوط می کند. پرهام در  جلسه حضور ((هانری لوفور)) در دانشگاه تهران شاهد بود که از نظر لوفور پرسش های فردید گنگ و مبهم و با ادبیات قرون وسطی بوده است. پرهام معتقد است که فردید از سنت نبریده و همین ماندگاری در سنت است که باعث شده فلسفه امروز را درک نکند. از نظر پرهام فلسفه در هر دوره ای موضوع خودش را دارد و فلسفه امروز ((زندگی روزمره)) را موضوع خود قرار داده است. توجه داشته باشید که پرهام این حرف را در سال ۴۷ می گوید و البته از تحت تاثیر فضای ایدیولوژیک آن سال ها ((سنگر مبارزه)) را هم از مصادیق ورود فلسفه می داند.
پرهام در سال ۴۸ درباره علوم اجتماعی در کشورهای زیر سلطه می نویسد. وی از خود محوری علوم اجتماعی در کشورهای غربی انتقاد می کند و روش های یوروسنتر را نمی پذیرد. احتمالا ازین حیث هم در ایران در زمره نخستین طلایه داران باشد. پرهام نه به زبان رتوریک مانند شریعتی بلکه سعی می کند با استنادات متودیک سخن بگوید. از نظر پرهام یکی ازاستدلال ها درباره عقب ماندگی و صنعتی نشدن کشورهای جهان سوم مبتنی بر زمینه مذهب و عقاید است، که پرهام کاملا این نظر را رد می کند و از نظر وی  تفاوتی میان اسلام و مسیحیت نیست بلکه در بسیاری از موارد اسلام مترقی تر هم هست. پرهام  بر این اعتقاد است که(( دین و مذهب نیز مانند علم و فلسفه و هنر و ادبیات، ساخته و پرداخته کار انسان است و از این رو تایع تحول تاریخی است و این سخن نادرستی است که تاریخ را تابع چیزی کنیم که خود محصول تاریخ است))
(با هم نگری و یکتا نگری،۱۰۱)
بدینسان پرهام ما را به تامل و باز اندیشی فرا می خواند. تاملی که هم سیر تاریخی و فرهنگی خود را بشناسد و هم مجهز به فلسفه و علوم انسانی روزگار ما باشد.