فاطمه علمدار

چندسال قبل،دوستی که حالا از مدیران ارشد کشور است،در صحبتی خودمانی تعریف میکرد که در یکی از جلساتشان در فلان موسسه فرهنگی معروف،شماره زنانی که تن به عقد موقت می‌دادند را بر کاغذهایی نوشتند و گذاشتند روی میز که هر برادری که مایل بود قبل از خروج از جلسه شماره‌‌ای بردارد.بعدها فهمیدم که همسر یکی از همین برادرها،اسکرین‌شات سکس چت‌های شوهرش را به عنوان مدرک خیانت به دادگاه داده بود و قاضی از این‌که این زن به خودش اجازه داده در زندگی خصوصی شوهر بیچاره‌‌اش فضولی کند خیلی عصبانی شده بود.آن زن هنوز نفهمیده بود که مردان مسلمان خیانت نمی‌کنند؛ازدواج مجدد می‌کنند!و تعدد زوجات ابزاریست برای حفظ سلامت و عفت جامعه.
در این منظومه فکری،فساد جنسی یعنی تعدی یک مرد به مایملک مردی دیگر.به زنی که صاحب دارد یعنی یا زوجه مردیست و یا دختر باکره اش!فساد جنسی اصلا از نقطه‌‌ای شروع میشود که بعضی از مردان عُرضه مواظبت از زنانی که مالِ آنها هستند را نداشته باشند و این زنان طوری در جمع ظاهر شوند که مردانِ دیگر نتوانند بفهمند این زن صاحب دارد یا نه و به خودشان اجازه بدهند که به تصاحب او فکر کنند یا حتی این فکر را عملی کنند.علت العلل فساد،آزاد گذاشتن زنان است و رها کردنشان که خودشان انتخاب کنند که چه پوشش و منشی داشته باشند.زنان حتی اگر حجاب داشته باشند هم تا وقتی عفاف نداشته باشند،تضمینی برای به فساد نکشاندن جامعه نداده اند.حجاب پوشش ظاهر است و می‌شود از روی اجبار یا ریا رعایتش کرد ولی عفاف یعنی زن حواسش به همه گفتارها و رفتارهایش باشد که غیرمستقیم جلوه گری جنسی نکند.آن هم در حالیکه جلوه گیری در ذات زن است!برای همین،صرف رعایت حدود حجاب شرعی توسط زنان باعث نمیشود که بی نیاز از نظارت و تذکر بتوانند در حوزه عمومی حضور داشته باشند.

مفهوم«عفاف»درجامعه امروز ما آنقدر در کنار مفهوم«حجاب»استفاده شده که دیگر فقط در نسبت با شهوت جنسی فهمیده میشود و در تعاملات زنان و مردان دنبالش میگردند و تقلیلش میدهند به نظارت سختگیرانه بر قلب و ذهن زنان و نیت خوانی رفتار و گفتارشان و جنس و رنگ و دوخت ‌‌لباسهایشان.قبل از این ولی در سنت فرهنگی ما،«عفت»و«شجاعت»و«عدالت»و«حکمت»، اساس فضائل اخلاقی بودند و«عفاف»فضیلت خویشتنداری معنی میشد.فضیلت غلبه بر تمایلات نفسانی.
روزگاری طولانی در سنت فرهنگی ما«عفت عمومی»آن رفتارهایی بود که عموم مردمی که در این فرهنگ نفس میکشیدند و با ارزشها و هنجارهایش آشنا بودند،میدانستند که باید خودشان را کنترل کنند که انجام ندهند و اگر میدیدند که کسی رفتاری خلاف عفت عمومی دارد،آزرده میشدند.

مثلا در این چارچوب سنتی،وقتی خبر اختلاسهای کلان توسط مدیران ظاهر الصلاح منتشر میشود؛عفت عمومی جریحه دار میشود چون در این فرهنگ، «دزدی»تمایلی نفسانی و بد است...«دورویی»هم...

یا وقتی که مردم هفته های متمادی کارزار«درخواست ارائه گزارش دقیق و روشن تخصیص ارز به واردات چای (http://t.me/fazeli_mohammad/3425)»را امضا میکنند و از هیچ مسئولی پاسخی نمیشنوند؛عفت عمومی جریحه دار میشود چون در این فرهنگ«تکبر و بی اعتنایی قدرتمندان به بی قدرت نگه داشته شدگان»تمایلی نفسانی و بد است...«دروغ» هم...

یا مثلا وقتی مدیر ارشد فرهنگی که در خلوتش روابط آزادانه جنسی داشت و باید و نبایدهای سختگیرانه به اسم تبلیغ حجاب و عفاف برای مردم تعریف میکرد،رسوا میشود ولی خبری از مجازاتش شنیده نمیشود و در عوض رسواکنندگانش شماتت میشوند؛عفت عمومی جریحه دار میشود چون در این فرهنگ«دین فروشی»تمایلی نفسانی و بد است...«بی عدالتی»هم...

در سنت فرهنگی دیرپای مردمان این سرزمین،عفت عمومی وقتی جریحه دار میشود که در چهارمین سالگرد کشته شدن 176انسانی که هیچوقت در مورد مسببان مرگشان شفاف سازی نشد؛جامعه میشنود که دخترکی به جرم با تیشرت و دامن راه رفتن در خیابان شلاق خورد...

قدرت اگر در دست کسانی باشد که«حکمت» ندارند تا وضعیت را بفهمند؛«عدالت»ندارند تا رفتار مناسب را تشخیص دهند؛«شجاعت»ندارند تا اشتباهاتشان را بپذیرند و از تحمیل هزینه های بیشتر بر جامعه جلوگیری کنند و «عفت» ندارند تا در برابر شهوت سوءاستفاده از قدرت خویشتنداری کنند؛عفت عمومی جریحه دار که نه،شرحه شرحه خواهد شد...
صدای ناله محتضرانه عفت عمومی وقتی بلند میشود که نمایندگان قانون،دخترکی را شلاق میزنند تا یاد بگیرد طبق دستور عفیف باشد...
ولی همان دخترک با شجاعتش و عدالتش در روایت متعهدانه از ماجرا و حکمتش در تن ندادن به حواشی مبتذل،به رساترین صدا به جامعه یادآوری میکند که ما همانهایی هستیم که در سنت فرهنگی دیرپایمان،«عفت»فضیلت خویشتن داری بود و تنها راه غلبه بر ظلم و برپایی جامعه سالم هم مقاومت عفیفانه است...دخترکی که بر زخم های عفت عمومی،مرهم گذاشت و راه و رسم مرهم گذاشتن بر زخم ها را یادمان انداخت...

@fsalamdar63