آخرین نشست گروه جامعه شناسی شهر در سال تحصیلی 93-92 که با همکاری کارگروه قشربندی اجتماعی در روز دوشنبه دوم تیرماه 93 برگزار شد به موضوع «اقشار اجتماعی در ایران و روش های تشخیص آنها» اختصاص داشت. در این نشست دکتر حسین بحرانی و دکتر تاج الدین کرمی دیدگاهها و نظرات خود را مطرح کردند.
آنچه در ادامه میخوانید خلاصه این سخنرانیهاست.
ارائه روشی برای شناخت قشربندی جامعه ایران با کاربرد نتایج سرشماری های نفوس ومسکن
سخنران: دکتر محمد حسین بحرانی (جامعه شناس)
در واقع، آن چه در این نشست مطرح شد بخشی از یک پژوهش گسترده تر درباره نقش «طبقه متوسط» در تحولات سیاسی ایران معاصر(80 – 1320) بود . برای شناخت قشرهای متوسط و حدود و بخش های آن (سنتی – جدید، دولتی – غیردولتی، بالا – پایین) نخست با مراجعه به نظریه های جامعه شناسان و مروری بر آن نظریه ها، چارچوبی نظری به نام «فضای اجتماعی ایران» بر پایه سه اصل تفاوت گذار - یعنی سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی – فرهنگی، سرمایه سیاسی - پیشنهاد گردید که در آن افراد و گروه های اجتماعی بر حسب سرجمع یا برآیند این سرمایه ها مکانی در این فضای اجتماعی اشغال می کنند. افراد و گروه هایی که در این فضا در نزدیکی یکدیگر قرار می گیرند قشرهای اجتماعی را تشکیل می دهند.
برای عملیاتی کردن این پیشنهاد، پس از مشورت و نظر خواهی از صاحب نظران و مراجعه به پژوهشهای انجام شده در کشورهای دیگر، به این نتیجه رسیدیم که با استفاده از جدول های استاندارد «وضع شغلی» و «گروه های عمده شغلی» در نشریات سرشماری و تهیه جدولهایی که در آنها هر گروه عمده شغلی (کارکنان مشاغل علمی وفنی وتخصصی، مدیران وکارمندان عالی رتبه، .... کارگران و...) را در جدول وضع شغلی قرار داده و آن را بر حسب عنوان های «کارفرما»، «کارکن مستقل»، «مزد وحقوق بگیر بخش عمومی» و «مزد و حقوق بگیر بخش خصوصی» ... تفکیک کرده و سپس جایگاه هرکدام را در ساخت قشربندی جامعه تعیین کنیم .
نتیجه این مباحث در جدولی جمع بندی شد که افراد شاغل 10 ساله و بیشتر را در سرشماری های 1335تا 1375 بر حسب قشرهای بالا، متوسط سنتی، متوسط جدید، پایین نشان داد. این جدول تحولات ساختار قشربندی ایران را نشان می دهد. یکی ازمزیت های این روش این است که بی نیاز به نمونه گیری، که کاری پر هزینه بوده و نتایج آن ممکن است تعمیم پذیرنباشد، بررسی ساخت قشربندی را با بهره گیری از آمار رسمی آن هم برای کل کشور ممکن می سازد.
عنوان سخنرانی: نقش قشربندی اجتماعی در ایجاد نابرابری های فضایی در شهر تهران
سخنران: دکتر تاج الدین کرمی (جغرافیدان و برنامه ریز شهری)
این سخنرانی برگرفته از رساله دکتری تاجالدین کرمی تحت عنوان «نابرابری فضایی در فرایند گسترش شهر، نمونه: تهران» در گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم سابق) است که در شهریورماه 1390 دفاع شده است. این رساله دامنه گستردهتری از موضوع مذکور دارد و در سه محور تبیین ایجاد نابرابری فضایی در تهران، عوامل موثر در آشکارسازی نابرابری فضایی در تهران و الگوهای نابرابری فضایی در این شهر انجام شده است.
با عنایت به این مهم که سکونتگاههای انسانی محصول فرایندهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در مقیاس محلی تا جهانی هستند، برخی مسائل شهری نیز با توجه به جایگاه و کارکرد شهر و ماهیت مسأله و سازوکارهای ایجاد آن، ممکن است ریشه در عوامل و فرایندهای گوناگونی داشته باشند. در چنین شرایطی تحقیق در مورد مسائل شهری، مستلزم در نظر گرفتن سطوح گوناگون تحلیل است. میتوان گفت که بروز و گسترش نابرابری فضایی در شهرها و به خصوص شهرهای بزرگ که نقشهای چندگانهای از سطح محلی تا فراملی بر عهده دارند، نیز در این قالب قابل بررسی است. با عنایت به اینکه در این پژوهش، نقش ساختارها و سازوکارها (از سطح فراملی تا محلی) در راستای ایجاد و گسترش نابرابریهای فضایی در شهر تهران بررسی شدهاند، تحقیق مورد بحث در چارچوب «راهبرد پژوهشی پسکاوی» که بر فلسفه رئالیسم انتقادی و روششناسی برآمده از آن مبتنی است، انجام شد. از این رو و در راستای «تبیین ایجاد و شکلگیری نابرابری فضایی در شهر تهران» ، «نقش قشربندی اجتماعی در ایجاد نابرابری های فضایی در شهر تهران» مورد توجه قرار گرفت.
به اعتقاد برخی از اندیشمندان نه تنها فضای شهری بلکه کل فضا، ساختار اجتماعی دارد و بدون توجه به عملکرد جامعه روی فضا، نمیتوان به طور جامع آن را مورد تحلیل قرار داد. از این دیدگاه، در جهان تحت سیطره سرمایهداری، فضای شهری بازتاب تسلط و حاکمیت اقشار اجتماعی برتر (صاحبان قدرت، ثروت و منزلت یا صاحبان سرمایههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ـ فرهنگی) را در پهنههای عملکردی خود به نمایش میگذارد. از آنجایی که قشربندی اجتماعی بیان ساختارمند نابرابریهای اجتماعی است، میتوان گفت، شناخت و تحلیل قشربندی اجتماعی و الگویابی توزیع مکانی اقشار گوناگون اجتماعی، علاوه بر آن که موجب بازنمایی دسترسی نابرابر به منابع کمیاب و ارزشمند قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی در گستره و محلههای شهری میشود، چارچوب مناسبی را نیز برای شناخت و تحلیل ریشهیابی و زمینهیابی اجتماعی شکلگیری بافتهای مسألهدار، فضاهای آسیبپذیر و محیطهای مخاطره خیز در شهرها فراهم مینماید.
تحولات اجتماعی ـ فضایی معاصر ایران در چارچوب ضرورتها و امکانات سرزمینی برای نیل به وحدت و یکپارچگی ملی و اقتصاد سیاسی حاکم بر روابط بینالملل و فرایندهای جهانشمول (که با صورتبندیهای گوناگون، سایر کشورهای جهان سوم را نیز تحت تأثیر قرار داده است) قابل تحلیل میباشند. از این رو نظام قشربندی اجتماعی تهران، امروز عمدتاً ریشه در تحولات اقتصادی ـ اجتماعی کشور در صد ساله اخیر دارد. طی سده اخیر، این شهر به «مرکز ثقل جمعیت و کار و فعالیت» و بزرگترین کانون سکونت اقشار اجتماعی فرادست و مرفه و نیز اقشار کارگری و فرودست جامعه و نیز مهمترین کانون «نابرابریهای اجتماعی ـ فضایی» و «تضاد ثروت و فقر» در کشور تبدیل شده است.
شناخت و تحلیل نظام قشربندی اجتماعی در شهر کار پیچیده، پر هزینه و در مواردی نیز با موانع گوناگونی روبرو میشود، شناخت قشربندی اجتماعی با استفاده از شناخت ترکیب و ساخت شغلی با استفاده از آمارهای سرشماری مورد توجه قرار گرفته است. این وجه از این منظر دارای اهمیت است که انسانها در همه جوامع، بر پایه نقشهای اجتماعی و وظایف شغلی یا کاری، از یکدیگر تفکیک میشوند و تفکیک اجتماعی نیز به منزله گامی مهم برای ایجاد نابرابری و قشربندی اجتماعی است. در تحقیق مورد بحث نیز «مدل تعیین ساختار و ترکیب اقشار اجتماعی» با استفاده از دادههای «ماتریس گروههای عمده شغلی و وضعیت شغلی سرشماریهای رسمی نفوس و مسکن» و برگرفته از تحقیق دکتر حسین بحرانی بوده است. بر اساس مدل مذکور و با استفاده از دادههای مربوط به جداول (ماتریس) گروههای عمده شغلی و وضعیت شغلی در 5 طبقه اقشار فرادست، اقشار متوسط سنتی، اقشار متوسط جدید، کارگران و اقشار فرودست و کشاورزان، دستهبندی شدهاند. با عنایت به پایگاه جغرافیایی تحقیق مورد بحث، با تشکیل بانک دادههای مکانی در محیط نرمافزار ArcGIS ، تحول قشربندی اجتماعی در محدوده استانهای کشور و مناطق شهر تهران نیز مورد بررسی قرار گرفت.
تحقیق انجام شده نشان دهنده تمرکز و تراکم مکانی اقشار متوسط به بالا و اقشار کارگری و فرودست و افزایش دامنه نابرابری اجتماعی نیز در تهران و مجموعه شهری آن است. به عنایت به این مهم که لایهبندی اجتماعی شهر تهران، تمایزات توپوگرافی، میکرو اقلیمی و اکولوژیکی را به خدمت گرفتهاند، اقشار اجتماعی فرادست و متوسط اغلب در پهنه شمالی که از کیفیت محیطی غالباً مطلوبی برخوردار است، سکونت گزیدهاند. این در حالی است که اقشار کارگری و فرودست که توان مالی کمتری برای انتخاب محل سکونت خود دارند؛ در مناطق مرکزی و جنوبی که اغلب کیفیت محیطی نامطلوبی دارد و احتمال مخاطرات ناشی از آسیبپذیری کالبدی و اجتماعی در آنها بیشتر است، ساکن شدهاند. به این ترتیب میتوان، تمرکز جریان تولید بافتهای پرمخاطره فرسودهشهری در مناطق مرکزی و جنوبی شهر در رابطه مستقیم با سکونتگزینی اقشار اجتماعی کم درآمد بویژه اقشار اجتماعی کارگری و فرودست در این مناطق، دانست.
بعلاوه تحلیل یافتههای تحقیق در خصوص بررسی ساختار قشربندی اجتماعی در دوره پنجاه ساله 1335 تا 1385 نشان میدهد تهران در حال تبدیل شدن به کانون سکونت اقشار متوسط به بالا است. همچنین تحولات رشد اقشار اجتماعی در دو دوره آماری 65-75 و 85-75 بیانگر آن است که «جریان سکونتگزینی اقشار و طبقات اجتماعی متوسط به بالا نشت بیشتری به سمت مناطق مرکزی و جنوبی شهر پیدا کردهاند». جریان مذکور علاوه بر آنکه، بیانگر حرکت تهران به سمت یک تعادل نسبی در گستره محدوده شهر و اعیانیشدن محلات فقیرنشین و رانش اقشار اجتماعی کارگری و فرودست به بیرون از محدوده شهر و درون مجموعه شهری است، میتواند ریشه در کاهش توان مالی بخش زیادی از طبقات متوسط بویژه متوسط جدید و رانش آنها به سمت مناطق مرکزی و جنوبی این شهر است.
در مجموع میتوان گفت طی صد سال اخیر، جریان توسعه ناموزون کشور به نفع شهر تهران و اقشار فرادست و نهادهای قدرتمند مستقر در این شهر عمل کرده است. در نتیجه دامنه اختلاف طبقاتی، نابرابری اجتماعی ـ فضایی و ناموزونی در کیفیت محیط در شهر تهران افزایش یافته است. بعلاوه یافتههای تحقیق در خصوص نابرابری فضایی در تهران، مؤید جایگاه تعیینکننده اقتصاد سیاسی فضا و بومشناسی سیاسی شهر و نیز نقش مبنایی قشربندی اجتماعی و ساختار طبقاتی برای شناخت، تحلیل و تبیین درک چالشها و مسائل توسعه شهری است. از این رو با توجه به نقش اساسی قشربندی اجتماعی و ساختار طبقاتی و تحولات آن در بیان پویایی روابط اقتصادی ـ اجتماعی حاکم بر جامعه فرایند تولید و بازتولید فضای شهری، کاهش مسائل اجتماعی ـ کالبدی و آسیبها و آسیبپذیریها به ویژه در مناطق و محلات فقیرنشین شهر تهران، بدون توجه به سازوکارهای کاهش فاصله طبقاتی برای توسعه متوازن شهر امکانپذیر نخواهد بود.