گروه جامعهشناسی شهر انجمن جامعهشناسی ایران در آخرین نشستی که در سال 1386 برگزار کرد، موضوع "تبلیغات شهری" را مورد بررسی قرار داد. در این نشست، ابتدا فیلمی مستند با عنوان “ایران در اعلان“ درباره تاریخچه تبلیغات در کشور، ساخته خانم فرحناز شریفی، نمایش داده شد که در واقع مروری بر تاریخچه تبلیغات در ایران محسوب میشد. این فیلم به خوبی نشان داد که روند تبلیغات در ایران چگونه ابتدا از روزنامه آغاز شده و تا سینما ادامه یافته و سپس در تلویزیون گسترش پیدا کرده است و البته طی این دوره همواره از فضای شهر و خیابان نیز برای تبلیغات استفاده شده است. در عین حال، تبلیغات شهری برای کالاهای تجاری پس از انقلاب به مدت حدود ده سال، یعنی در دورهای که همه ارزشهای مصرفی غربی تلقی میشد، به کلی کنار گذاشته شد.
مدلهای حکمرانی شهری در تبلیغات انتخابات شوراهای شهر تهران
پس از نمایش فیلم "ایران در اعلان"، دکتر حسین ایمانی جاجرمی عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در سخنرانی خود با عنوان "مدلهای حکمرانی شهری در تبلیغات انتخابات شوراهای شهر تهران" به ارائه نتایج پژوهشی پرداخت که توسط دکتر فیروزآبادی، دکتر صدیق و او در این زمینه و در زمان برگزاری سومین دوره انتخابات شوراهای شهر در تهران انجام شده بود.
ایمانی در مقدمه سخنان خود، توضیح داد که از آنجا که از بعد از انقلاب، در فواصل زمانی بسیار کوتاه شاهد برگزاری انتخابات گوناگون در کشور بودهایم و آمارها حاکی از حضور قشر نسبتاً وسیعی از مردم در این حرکت سیاسی است، بررسی ابعاد اجتماعی و به ویژه، رفتارهای انتخاباتی مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است.
وی گفت: در این پژوهش که با عنوان "بررسی سیاستهای انتخاباتی در شهر تهران" صورت گرفته، از یک سو، شعارها و تبلیغات کاندیداهای انتخاباتی که به نوعی حاکی از برداشت آنها از مردم و علایق و سلایق آنها است، بررسی و مطالعه شده و از سوی دیگر، نگرش مردم نسبت به این کاندیداها و شعارهای آنها با توجه به انتخاب نهاییشان مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این، در سطح دیگری از مطالعه، شعارها و پیامهای کاندیداها از جهت تطابق آنها با مدلهای حکمرانی شهری نیز بررسی شده است.
ایمانی افزود: انتخابات محلی را میتوان از جمله عرصههایی دانست که در آن، به نوعی خواستههای شهروندان، در قالب شعارهای سیاسی از طرف گروههای مختلف، منعکس میشوند. بدین ترتیب، مطالعه شعارها و گفتههای کسانی که در انتخابات شرکت میکنند و به زعم خود نماینده مردم هستند، میتواند علاوه بر نمایان کردن موضعگیریهای گروههای مختلف، نوعی مطالعه محلی جامعه نیز باشد. به بیان دیگر، از آنجا که نتیجه انتخابات، جابهجایی برخی افراد صاحب قدرت است، گفتههای انتخاباتی را میتوان نوعی رفتار سیاسی قلمداد کرده و آنها را در قالب رهیافتهای نظریه رأی دادن تحلیل کرد.
وی در معرفی بیشتر رهیافتهای نظریه رأی دادن، نخست به رهیافت جامعهشناسانه اشاره کرد که در آن، بیشتر ویژگیهای اقتصادی – اجتماعی افراد مورد توجه قرار میگیرند و در ادامه گفت: دومین رهیافت، رهیافت برونشناختی است که بیشتر مسائل جغرافیایی و حوزههای رأی دادن را بررسی میکند. سومین رهیافت نیز با عنوان رهیافت روانشناسی اجتماعی بیشتر تحلیل را در سطح فرد و گروههای واسط اجتماعی انجام میدهد و بالاخره آخرین رهیافت، رهیافت عقلانی – انتخابی است که طی آن گفته میشود افراد در انتخاب خود، هزینهها و فایدهها را بررسی کرده و عاقلانه انتخاب میکنند. این بدان معناست که مردم به گروهها یا کاندیداهایی رأی میدهند که فکر میکنند بیشترین فایده را برای آنها دارد که در پژوهش ما نیز این رهیافت بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
عضو گروه جامعهشناسی شهر در ادامه تأکید کرد: اگر چه ممکن است در شهرهای کوچک به دلیل روابط بسیار نزدیک، مثلاً بتوان با دادن یک شام یا ناهار آراء را جمع کرد اما در کلان شهری مثل تهران، به نوعی میتوان گفت که این مسائل و حتی ویژگیهای قومی و زبانی چندان مؤثر نبوده و بیشتر سازوکارهای مدرن در روند انتخابات تأثیرگذارند. بنابراین بدیهی است که در چنین فضایی، تبلیغات از اهمیت به سزایی برخوردار است. به تعبیر دیگر، تبلیغات واسطهای بین مردم و کاندیداهاست و آنها سعی میکنند با استفاده از این ابزار، چهره و ویژگیهای خوبی را از خود نشان دهند. از همین رو، در جریان تبلیغات به نوعی مدلهای حکمرانی و ارزشها و اهداف آنها نیز تعیین میشود.
وی سپس با استناد به نظریهای در این زمینه، به تشریح چهار مدل حکمرانی در شهر پرداخت و در این باره گفت: نخستین مدل، مدل مدیریتی نام دارد که عرضهکنندگان آن عمدتاَ مدیران سازمانهای ارائه کننده خدمات هستند. چنانچه در کشور ما طی سالهای اخیر، به دلیل تغییراتی که در اداره شهر صورت گرفته و طی آن، شهروند به مصرفکننده تبدیل شده، عمدتاً سیاسیون به این مسأله توجه میکنند که چه بگویند و چه خدماتی ارائه میدهند تا رفاه مصرفی افراد در شهر افزایش یابد. از این رو، گرایشی در میان برخی افراد گسترش یافته که طی آن گفته میشود برای اداره شهر، به جای سیاستمدار به مدیر نیاز داریم.
ایمانی افزود: مدل دوم نوع حکمرانی شراکتگرا است که عمدتاً مختص کشورهای توسعه یافتهای است که در آنها گروههای کوچک امکان تأثیرگذاری در عرصه عمومی را پیدا کردهاند و اتحادیههای کارگری و کارفرمایان سازمان یافته و دولت در یک عرصه مشخص با هم چانه زنی کرده و بعد به توافق میرسند. مدل سوم نیز مدل طرفداری از رشد شهری است که در آن برای مقامات مهم است که برای شهر خود منافع اقتصادی جذب کنند و اگر چنین مدلی در شهری حاکم باشد، الزاماً آن شهر به شدت به دولت مرکزی وابسته میشود. بنابراین معمولاً کسانی که از این مدل پیروی میکنند، دیدی خصمانه نسبت به کسب و کارهای خصوصی داشته و عموماً سعی میکنند با مقامات مرکزی رابطه دوستی و نزدیکی برقرار کنند. در نتیجه بدیهی است که در این مدل، مقامات محلی فضای چندانی برای تصمیمگیری ندارند.
سخنران این نشست در بخش دیگری از بحث خود، به بیان توضیحاتی در مورد روش تحقیق و چگونگی کار پرداخت و در این باره گفت: روش مورد استفاده ما در این پژوهش، روش تحلیل محتوا بوده که طی آن هر آنچه را که کاندیداها برای تبلیغات خود مورد استفاده قرار داده بودند را جمعآوری کرده و مورد بررسی قرار دادهایم. در واقع، برای انتخابات شورای شهر تهران در سال گذشته، 1200 نفر کاندیدا داشتیم که همکاران ما موفق شدند اقلام تبلیغاتی 440 کاندیدا و 36 حزب و تشکل را جمعآوری کنند و با توجه به آنکه حدود یک سوم کاندیداها هم اصلاَ تبلیغات نکردند، این تعداد رقم نسبتاُ قابل قبولی بود.
وی ادامه داد: از میان تبلیغاتی که در این انتخابات در شهر تهران صورت گرفته بود، نیمی از کاندیداها اساساً هدفی را به شهروندان ارائه نداده بودند. یک سوم به اهداف رفاهی – خدماتی اشاره کرده بودند، 5/11 درصد اهداف مربوطه به رشد و حدود 8 درصد اهداف مدیریتی را در کار خود مورد توجه قرار داده بودند. در شعارهای بیان شده نیز همچنان مقولات رفاهی – خدماتی با 5/64 درصد در رتبه اول بود. پس از آن، طرفداری از رشد شهری 8/20 درصد و مقوله مدیریتی – اجرایی 7/14 درصد سهم داشت. از سوی دیگر، در این انتخابات، سه تشکل اصلی اصلاحطلبان، رایحه خوش خدمت و اصولگرایان فعال بودند و نکته جالب آن بود که این سه تشکل از زوایایی بسیار مشابه هم تبلیغ کرده بودند. یعنی هر سه اهداف رفاهی – خدماتی را به عنوان اولویت خود مورد توجه قرار داده بودند. این بدان معناست که آنها قولهای زیادی درباره تأمین رفاه و خدمات به مردم داده بودند ولی به منابع و مکانیزمهای آن اشارهای نکرده بودند.
ایمانی همچنین در تحلیل آنچه به عنوان گرایشات و خواستههای عموم مردم از طریق بررسی شعارهای منتخبین مطرح شده بود، گفت: در میان پانزده نفری که به شورای شهر تهران راه پیدا کردند، سه نفر به دلیل شهرت زیادشان، در تبلیغات خود هیچ هدفی را ذکر نکرده بودند. یازده نفر دیگر اهداف رفاهی – خدماتی را مورد تأکید قرار داده و فقط یک نفر به موضوع طرفداری از رشد شهری توجه کرده بود.
وی با بیان اینکه منتخبین سومین دوره انتخابات شورای شهر تهران عمدتاً از همان سه تشکل اصلی اصلاحطلبان، اصولگرایان و رایحه خوش خدمت بودند؛ گفت: با وجود آنکه به نظر میرسد این تشکلها کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند اما همه آنها در شعارهای با مضمون رفاهی، مبارزه با انحرافات و آسیبهای اجتماعی، رفع بیکاری، فراهم کردن فضای ازدواج جوانان، جوانگرایی، توسعه فرهنگ اسلامی، حل مشکلات زنان، توجه به امور مدیریت شهری، توجه به مسائل اجرایی – اداری، شعار سیاسی، تشویق به رأی دادن و جلوگیری از سیاستزدگی با یکدیگر شباهت داشتند. این در حالی است که در مواردی چون محیط زیست و فضای سبز نیز در شعارهای دو تشکل اصولگرایان و اصلاحطلبان مشابهتهایی دیده میشد. بدین ترتیب، در واقع در شعارهای انتخاباتی این دوره شورای شهر، تنها تفاوت موجود میان اصلاحطلبان با دو تشکل دیگر در توجه این گروه به مسأله مردمسالاری بود. به تعبیر دیگر، شباهت بسیار زیاد شعارهای گروههای اصلاحطلب و اصولگرا حاکی از آن است که نوعی بازنگری در شعارها و اهداف بیان شده در انتخابات پیشین از سوی این دو گروه صورت گرفته و طی آن، آنها شعارهای رقیب سیاسی خود که در انتخابات قبلی پیروز شده بود را مورد توجه و تأکید قرار دادهاند.
دکتر ایمانی جاجرمی در پایان سخنان خود تأکید کرد که بنا بر نتایج حاصل از این پژوهش، میتوان گفت که در انتخابات شورای شهر تهران فقط کسانی برگزیده میشوند که عضو یک تشکل سرشناس باشند. علاوه بر این شعارهای رفاهی و خدماتی شهروندان برای بیشتر کاندیداها از اهمیت بیشتری برخوردار بوده اما عدم ذکر منابع تأمین مالی آنها، حاکی از حرکت در قالب مدلهای پوپولیستی و وابستگی به مقامات محلی دولتی است؛ بنابراین در چنین شرایطی، فضای زیادی برای اعمال نظر و فعالیت منتخبین باقی نمانده و بازیگران مهم عمدتاً در حد همان مقامات دولتی میمانند.