نقش فضاهای عمومی و معنای کنشهایی که در آن اتفاق میافتد، همواره به عنوان یک مساله در جوامع مختلف مطرح بوده است. گروه جامعهشناسی شهر انجمن جامعهشناسی ایران در یکی دیگر از نشستهای خود این موضوع را مورد بررسی قرار داد.
ورزشگاهها و نقش آنها در تخلیهی هیجانهای اجتماعی
دکتر محسن صفابخش، عضو گروه شهر انجمن، در میزگرد فضاهای عمومی و جامعه، به بررسی مسالهی ورزشگاهها را به عنوان یک فضای عمومی شهری، پرداخت. وی در بحث خود به بیان نتایج دو مطالعهای که در سالهای اخیر با موضوع "بررسی هنجارهای رفتاری در ورزشگاهها" و "بررسی رفتارهای جمعی هواداران دو باشگاه پرسپولیس و استقلال" انجام داده،پرداخت.
او ضمن بیان هدف اصلی این مطالعات با عنوان گونهشناسی و سببشناسی رفتارهای هواداران تیمها، گفت: در اینجا ورزشگاه را به عنوان فضایی عمومی در نظر میگیریم و فرض بر این است که در آن فردی که طی روزهای عادی مثل عموم مردم زندگی میکند، وقتی که هنگامی که در انبوه خلق و در جایگاه تماشاگران بازی قرار میگیرد و روح جمعی بر وی حاکم میشود، ممکن است دست به رفتارهای پرخاشگرانه بزند.
صفابخش روش تحقیق خود را با توجه به ماهیت موضوع، اسنادی، پیمایشی و میدانی ذکر کرد و گفت که جامعهی آماری این تحقیق کلیهی هواداران حاضر در ورزشگاه در زمان انجام دیدار رفت دو باشگاه پیروزی و استقلال بوده که تقریباً حدود 000/100 نفر را تشکیل میدادند و از میان آنها، 382 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است.
وی در بیان برخی یافتههای تحقیق خود، گفت: حدود 80% جمعیت مورد مشاهدهی ما در فاصلهی سنی کمتر از 25 سال قرار داشتهاند. سطح تحصیلات حدود 48% از جمعیت نمونه، کمتر از دیپلم، 6/41% دیپلم و سایرین (حدود 15%) بالاتر از دیپلم بودهاند. حدود 5/43% افراد مورد مصاحبه شونده، شاغل و اغلب در مشاغل فنی مشغول به کار بودهاند. 34% نیز دانشآموز یا دانشجو بودهاند.
صفابخش افزود: اغلب افراد در پاسخ به این پرسش که اگر باشگاه مورد علاقهی شما از تیم رقیب شکست بخورد، چه واکنشی نشان میدهید؟ گفتهاند سعی میکنند مسأله را فراموش کنند. حدود 16% اظهار کردهاند که دچار یأس و سرخوردگی شده و 11% اذعان کردهاند که در اثر ناراحتی، دست به اعمال خشونتآمیز میزنند. هچنین در این پژوهش، از افراد سؤال شده بود که آیا شما تا به حال در طول بازیها احساس اجحاف کردهاید؟ حدود 82% از تماشاگران گفتهاند که معتقدند در حق تیم آنها اجحاف شده است که این موضوع، براساس تئوریهای تحقیق میتواند مستقیماً به پرخاشگری و تخریب منجر شود. این در حالی است که حدود 35% از افراد، خود اذعان کردهاند که در چنین شرایطی، ممکن است دست به رفتارهای پرخاشگرایانه و تخریبی بزنند. 4/31% اظهار کردهاند که بر علیه تیم مقابل شعار میدهند. حدود 18% نیز گفتهاند که حتی ممکن است با تیم رقیب خود به صورت فیزیکی درگیر شوند. 5/14% اظهار کردهاند که نسبت به تیم مقابل و داور فحاشی میکنند. 3/6 هم به کادر مربیگری و بازیکنان فحاشی کرده و همین تعداد نیز اذعان کردهاند که اشیاء و یا مواد محترقه را به داخل زمین پرتاب میکنند. 5% نیز گفتهاند که در زمان بازگشت به شهر انتقام خود را از اتوبوسها و خودروهای جمعی میگیرند و 8/3% هم در مسیر راه خود در بسیاری از موارد به تخریب تأسیسات و اموال عمومی میپردازند.
وی ادامه داد: اغلب افراد، یعنی حدود 5/41% ، گفتهاند که احساس قدرت و شکست ناپذیری در جمع، از مهمترین عوامل مؤثر در بروز واکنشهای پرخاشگرایانه در میان آنان است و این مسأله یکی از مواردی است که در تئوریهای نظری در ویژگیهای ”انبوه خلق“ به آن اشاره میشود. 5/27 در این زمینه تقلید از دیگران را به عنوان یکی از عوامل موثر معرفی کرده و حدود 22% اظهار کردهاند که احساس افسردگی میکنند و معمولاً خشم خود را به درون میریزند.
این محقق افزود: یکی دیگر از ویژگیهای انبوه خلق در تئوریها، احساس وجود احتمال کم دستگیری در جمع و یا اعمال مجازاتهای بسیار سنگین در مقابل خلافهای آنهاست که هر دو در این پژوهش تأیید شده است.
صفا بخش در ادامهی گزارش خود، با بیان اینکه نیمی از جمعیت نمونه معتقدند که افراد رفتارهای تخریبی را در ورزشگاه یاد گرفتهاند، گفت: از افراد پرسیده شده بود که در صورت پیروزی تیم مورد نظر، در خاتمهی مسابقه چگونه رفتار میکنند. در پاسخ حدود 42% گفتهاند که در حمایت از تیم خود شعار میدهند. حدود 22% در سطح شهر به رقص و پایکوبی میپردازند. 5/19% در محلات خود، شیرینی پخش میکنند و حتی تانیمههای شهر شادی میکنند. 7/14% اظهار کردهاند که در صورت برنده شدن تیم خود به تمسخر رقیب میپردازند و حدود 1% نیز اعلام کردهاند که همچنان به رفتارهای تخریبی ادامه میدهند.
وی نتایج آزمون فرضیات پژوهش خود را اینگونه شمرد: در این تحقیق، فرضیات ما مبنی بر وجود رابطهی معنادار بین سن و رفتار خشونتبار و رابطهی میان عوامل ایجاد کنندهی نارضایتی در ورزشگاه و دست زدن به اعمال تخریبی، تأیید شده است. از جمله عوامل ایجاد کنندهی نارضایتی در ورزشگاه، معطلیهای زیاد تماشاگران، بازرسیهای متعدد، درگیریها و کتککاریها و فحاشیهای فراوان، عدم وجود برنامههای اوقات فراغت، فقدان وجود دستشوییها و توالتهای عمومی، مواد غذایی نامناسب و عدم وجود آب آشامیدنی است.
دکتر صفابخش افزود: برخی دیگر از فرضیات این تحقیق، مانند مسألهی قرار گرفتن در انبوه خلق و تاثیرگذاری آن بر بروز رفتارهای خشونتآمیز، افزایش میزان گستاخی تماشاگران در فضای ورزشگاه و همچنین بالاتر بودن نرخ دست زدن به فعالیتهای تخریبی در میان کسانی که نشریات ورزشی را از چند روز قبل مطالعه میکنند، نیز تایید شده است.
وی در نتیجهگیری از بحث خود گفت: جامعهی ما با سه تجربه، یکی انقلاب، دیگری جنگ تحمیلی و پیامدهای حاصل از آن و سوم بحران گذر از سنت به مدرنیته، در سالهای اخیر روبرو بوده است. این سه عامل باعث شده که به طور کلی، نرخ رفتارهای خشونتآمیز و حتی تخریبی در جامعه بیش از حد معمول باشد. درواقع، در حالی که در چنین جامعهای باید مجراهایی برای تخلیهی خشونتها و هیجانها وجود داشته باشد؛ ولی متأسفانه در چنین وضعیتی، نه نهادهای مدنی و نه دولتی هیچ اقدامی در این راه انجام ندادهاند.
صفابخش در عین حال، یکی از راهکارهای مورد نظر خود را برای کاهش خشونت در ورزشگاهها، اینگونه بیان کرد: در بیشتر نقاط دنیا، باشگاهها و ورزشگاهها خصوصی هستند. به نظر من، خصوصی کردن آنها در ایران و فروش سهام حاصله به تکتک هواداران، میتواند در حل بسیاری از مشکلات مؤثر باشد. به بیان دیگر، ما وقتی میتوانیم شعار ”ورزشگاه ما، خانهی ما“ را سر دهیم که هواداران را در همهچیز سهیم کرده و حتی برقراری نظم و انضباط را نیز به آنها واگذار کنیم.
سالنهای سینما در شهرهای معاصر ایران
دکتر پرویز اجلالی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، دیگر سخنران این نشست بود که با طرح بحث دربارهی "سالنهای سینما در شهرهای معاصرایران"، به مسالهی فضاهای عمومی و جامعه پرداخت.
وی در مقدمهی بحث خود توضیح داد که از سال 1368، سینما را به عنوان پدیدهای مدرن و نو در فرهنگ سنتی ایران، مورد توجه قرار داده و در این زمینه، فیلم را به عنوان یک نهاد اجتماعی، در سه بخش فیلمسازان، فیلمها و مخاطبان، بررسی کرده است.
اجلالی با تاکید بر رابطهی عمیق سینما با شهرنشینی مدرن و تجدد، بحث خود را با تعریف و بسط مفهوم عبارتِ دو بخشیِ "فضای عمومی"، ادامه داد و در این باره گفت: سه برداشت از مفهوم فضا در متون وجود دارد؛ نخست، برداشتی که فضا را به عنوان پدیدهای فیزیکی و به مثابه یک کالبد تعریف میکند. دوم، درکی که در عین تصور کالبدی خارجی برای فضا، آن را نوعی پدیدهی اجتماعی میداند که محل تعامل و زندگی انسانهاست و توسط قراردادها و عادات اجتماعی تعریف میشود و سوم، دیدگاهی که مفهومی کاملاً مجرد را دربارهی فضا بدون هیچگونه تجسم فیزیکی مطرح میکند و بیشتر در ادبیات سیاسی به کار رفته است.
وی در عین حال به مفهوم هابرماسی فضا که با عنوان ”عرصهی عمومی“ شهرت یافته نیز اشاره کرد و یادآور شد که به تعبیر این اندیشمند، عرصهی عمومی حوزهی رشد جامعهی مدرن بوده و با بیان افکار عمومی، خرد انتقادی، قضاوت عقلانی در درون خود، به عنوان مبنای مشروعیت قابل بررسی است.
این جامعهشناس از میان مفاهیم ذکر شده، مفهوم دوم یعنی فضای تعامل انسانها که تجسم کالبدی نیز دارد، را کاربردیترین دیدگاه در مورد سینما معرفی کرده و البته تاکید کرد که از نظر او، زمانی که سینما به عرصهی گفت و گو تبدیل میشود، مفهوم هابرماسی نیز در مورد آن قابل استفاده است.
وی در مورد واژهی "عمومی" نیز چهار برداشت مختلف را ذکر کرد؛ "عمومی در برابر خصوصی" در اقتصاد لیبرال، "عمومی به معنای شهروندی و تعلق به اجتماع سیاسی مستقل از بازار و دولت" در میان جمهوریخواهان، "عمومی به عنوان حوزهی سیال معاشرت مردم" در قراردادهای فرهنگی جامعه یا همان Social Life و به عبارتی فضای هم زیستی ناهمگونها و "عمومی به معنای حوزههای مردانهی خارج از خانه در مقابل خصوصی به معنای حوزههای زنانه" که در ادبیات فمنیستی بر آن تأکید میشود.
دکتر اجلالی در مورد این واژه نیز سومین مفهوم معرفی شده، یعنی آنچه به عنوان حوزهی معاشرت انسانها بیان میشود، را مرتبطترین تعریف با آنچه از نظر علمی به پدیدههایی مثل سینما مربوط میشود، دانست. با این تفاسیر، وی فضای عمومی سینما را فضایی تعریف کرد که تعامل و زندگی اجتماعی در آن جریان داشته، دارای بستر و شکل کالبدی است و در آن انسانهای ناهمگون میتوانند حضور یافته و از وجود یکدیگر برخوردار باشند.
عضو گروه جامعهشناسی شهر انجمن جامعهشناسی ایران، در بخشی دیگر از سخنان خود، سینما را به عنوان یک پدیدهی نو، مدرن و عمدتا غربی مورد توجه قرار داد و تاکید کرد که در مطالعهی این پدیده لازم است فضای عمومی و فرهنگ ایران نیز مورد بررسی قرار گیرد. او با این توضیح، به تشریح مفهوم و سنتی در انسانشناسی پرداخت که به دوگانگی ظاهری و باطنی فرهنگ ایرانی توجه میکند. به گفتهی اجلالی، بنابراین نظریه، هر ایرانی ظاهر اشیاء و زندگی که شامل نیازها و تمایلات مادی، بیرونی و ناپسند است را از باطن آن که همان نیازهای درونی و معنوی است، تفکیک کرده و بدین وسیله نوعی دوگانگی در ذهن خود به وجود میآورد.
دکتر اجلالی افزود: در فضاهای اندرونی و بیرونی ایرانیان، حوزههای خصوصی وعمومی آنها قابل مشاهده بوده و درواقع، همان عرصههایی است که با ظاهر و باطن منطبق میشود. اندرونی جایی است که انسان در آن آزاد است؛ زنها و بچهها حضور دارند و تعارف کمتر دیده میشود. حال آنکه آنچه در عرصهی عمومی است و جایگاه بیرونی دارد، محل انجام مراسم است؛ در آن بحثهای اجتماعی صورت میگیرد و بیشتر مردانه است. در واقع، فضای عمومی و همان جایگاه ظاهر است که در آن فرد باید برای حفظ مشروعیت خود، از ضوابطی تبعیت کند.
سخنران این بخش از میزگرد، در عین حال با بیان اینکه یک تفریح مثل هر پدیدهی دیگری، برای ورود به جامعه و حفظ بقای خود، باید کارکرد (توانایی جلب مردم) و منزلت (مشروعیت از نظر منادیان اخلاق) داشته باشد؛ تصریح کرد: در بررسی ورود سینما و سیر تحول آن، در این چارچوب، مشخص میشود که چگونه سینما علیرغم محبوبیت زیاد خود، هنوز نتوانسته در جامعهی ایران مشروعیت لازم را کسب کند. دوربین همه جا میرود و همه چیز را نشان میدهد. در مرز اندرونی و بیرونی متوقف نشده و فرقی میان ظاهر و باطن جهان قائل نیست و این امر تضادی را با جامعهی سنتی به وجود میآورد که باید به آن توجه کرد.
اجلالی در ادامه از زاویهی دید خود به تحلیل سینما در چهار دورهی تاریخی پرداخت. او دورهی نخست، یعنی از زمان ورود سینما در سال 1283 تا آغاز حکومت رضا شاه را دورهی پیدایش معرفی کرد و گفت که طی این دوره، سینما درعین حالی که از همان روز نخست، مشروعیت مذهبی خود را از دست داده، بسیار رشد کرده است. وی دورهی رضا شاه را دوران تثبیت سینما نامید که در آن دولت به طور آگاهانه سینما را به عنوان یکی از عناصر مدرن شهرها، جزء نهادهای پرورش افکار معرفی کرده و از آن حمایت کرده است. اجلالی حکومت محمدرضاشاه پهلوی را مصادف با دوران گسترش و مردمی شدن سینما دانست و آخرین دوره را دوران رشد سینمای انقلابی تعریف کرد.
در بخش پایانی این میزگرد، دکتر عباس کاظمی ضمن تشکر از هر دو سخنران، به نقد و بررسی مباحث مطرح شده از سوی آنها پرداخت. وی ابتدا دربارهی موضوع مورد بررسی دکتر اجلالی گفت که به نظر او ارائهی نوعی تیپولوژی از انواع فضاهای عمومی میتوانست کار را جالبتر کند. او در توضیح نظر خود، به کارکردهای مختلف فضاهای عمومی شهری اشاره کرد و اظهار داشت که سالنهای سینما و تئاتر حداقل در جامعهی ما عموما نوعی فضاهای عمومی نخبه پسندانه هستند و این ویژگی قابل توضیح است.
کاظمی همچنین با تاکید بر سیر نزولی تماشاگران، سالنهای سینما و حتی صندلیهای آن، در دوران بعد از انقلاب، گفت که اشارهی سخنران به این بحث را تاحد زیادی ضروری میدانسته چرا که به نظر میرسد در این دورهی زمانی، علیرغم اینکه دولت به ظاهر با سینما مخالفت نکرد اما حداقل تا سالهای طولانی فعالیتی هم در جهت رشد و گسترش آن نداشته است.
وی همچنین اضافه کرد: به نظر من در این بحث میتوان با استفاده از مطالعهی کیفی و اتنوگرافی، به قول شما شکل زندگی روزمرهی مخاطبان را بشناسیم. او همچنین با اشاره به مباحث زیمل درکتاب "جامعه چگونه ممکن است؟" گفت که فکر میکند باید از فضای عمومی "در" جامعه سخن گفت، چراکه بدون فضای عمومی جامعه اساسا ممکن نیست.
دکتر کاظمی همچنین در بررسی بحث نخست دربارهی ورزشگاهها گفت: سوال من از دکتر صفابخش این است که آیا اساسا ممکن است در ورزشگاه آزادی خشونت وجود نداشته باشد؟ درواقع در شرایطی که به تعبیر زیمل، خشونت نیز بخشی از زندگی ماست، بشر متمدن باید در شهر مکانهایی داشته باشد که بتواند در آن پرخاشگری کند. وی افزود: به نظر من میتوان با نگاه مثبتی هم به پرخاشگری پرداخت. در عینحال، اگر بپذیریم که انبوه خلق عامل پرخاشگری است، پس پرخاشگری جزء ذاتی ورزشگاه آزادی خواهد بود و نمیتوان آن را حذف کرد. دوم اینکه به گفتهی شما در زمان پیروزی هم پرخاشگری ممکن است؛ پس بنابراین تئوری ناکامی در کنار نظریهی انبوه خلق چندان کاربرد ندارد. درواقع من میخواهم بگویم که بنا بر نظر زیمل پرخاشگری اساسا باید در ورزشگاهها به صورت کنترلشده حضور داشته باشد.
کاظمی ادامه داد: من از سوی دیگر به روش کار شما هم انتقاد دارم و فکر میکنم نمیتوان با وجود تایید نظریهی انبوه خلق که فرد را در شرایط هیجانی خاص قرار دهد، از او انتظار داشت که به پرسشنامه پاسخهای صحیحی دهد. دیگر اینکه من انتظار داشتم بیشتر در مورد ورزشگاه به مثابه یک فضای عمومی سخن گفته شده و از این زاویه، حتی ورزشگاه آزادی در مقایسه با دیگر سالنهای ورزشی، تا حدی مورد بررسی قرار گیرد.
وی در پایان گفت: به نظر میرسد افراد مورد بررسی شما تنها تماشاگر نیستند، بلکه درواقع بخشی از بازی در جایگاه آنها انجام میپذیرد و این امکان وجود دارد که آنها به مثابه بازیگرانی مورد توجه و بررسی قرار گیرند