shahr129گروه جامعه‌شناسی شهر انجمن جامعه‌شناسی ایران که از سال 1381 فعالیت خود را آغاز کرده است، برگزار کننده‌ی یکی از میزگرد‌های علمی- تخصصی همایش مسایل علوم اجتماعی ایران، با عنوان "چگونگی تولید اندیشه‌ی شهر در ایران" بود. در این میزگرد که با حضور اعضای اصلی این گروه و پژوهشگران و علاقمندان حوزه‌ی جامعه‌شناسی شهر برگزار شد، آقایان دکتر تاج‌بخش، دکتر اجلالی، دکتر موسوی و افروز منش و خانم اعظم خاتم هر یک به ارائه‌ی نظرات خود در چارچوب طرح "چگونگی تولید اندیشه‌ی شهر در ایران"پرداختند. به گفته‌ی دکتر ایمانی جاجرمی که در ابتدای این نشست موضوع و سخنرانان را معرفی می‌کرد، این طرح درواقع یک پروژه‌ی تحقیقی با هدف شناسایی منابع تولید اندیشه‌ی شهری در ایران پس از انقلاب 1357 است که در طول یک سال گذشته، یکی از موضوعات کار گروه شهر انجمن بوده است.

تولید اندیشه‌ شهر در مراکز دولتی

دکترکیان ‏تاج‏بخش مدرس و پژوهشگر شهری در ایران، نخستین سخنران این میزگرد با موضوع "تولید اندیشه‌ی شهری در مراکز دولتی" بود. وی در این باره گفت که سه منبع مراکز دانشگاهی، مراکز وابسته به دولت و بخش خصوصی را تولید کننده‌ی اندیشه‌ درباره‌ی شهر در کشور می‌داند و به دلیل اهمیت مراکز پژوهشی یا مطالعاتی وابسته به دولت، موضوع صحبت خود را مسأله‌ی تولید اندیشه‌ی شهر در مراکز و نهادهای وابسته به دولت انتخاب کرده است.

تاج بخش اشاره کرد که یکی از مهم‌ترین تحولات اجتماعی درایران در چند دهه‏ی گذشته، مهاجرت افراد از روستا به شهر و اقامت بیش از 65 درصد جمعیت کشور در نقاط شهری به ویژه شهرهای بزرگ بوده است. همچنین توسعه‌ی نهادی در کنار توسعه‌ی جمعیتی واقعیت دیگری در دو دهه‌ی گذشته است. سومین مساله، پیامدهای اجتماعی این شهرنشینی است و نهایتا این که در قبال این واقعیت‌ها، دانش ما نسبت به موقعیت اجتماعی جدید شهرهای ایران بسیار کم است. بنابراین، درک این کمبود نقطه‌ی شروع و توجیه ضرورت و اهمیت این پروژه ‏بوده است.

وی در ادامه، با طرح این پرسش که "برای بررسی چگونگی و علل این کمبود، چه نهادهایی چه دانشی را چگونه تولید می‌کنند؟" فرضیه‌ی خود را مبنی بر اهمیت مراکز وابسته به دولت به عنوان مهم‌ترین منبع تولید اندیشه‌ی شهری در ایران ارائه و در ادامه به بررسی مرکز مطالعات شهری و روستایی وابسته به وزارت کشور، به عنوان یکی از این نهادها پرداخت.

دکتر تاج‌بخش توضیح داد که برخلاف دهه‌ی 70-1360 که مراکز مطالعاتی وابسته به وزارت مسکن نقش ارزنده‌ای در تولید اندیشه ایفا کرده اند، در دهه‌ی 80-1370 مراکزی که وابسته به وزارت کشور بوده‏اند، نقش خیلی مهم‏تری داشته‏اند و دلیل این امر را می‌توان چهار عامل موقعیت تاریخی- اجتماعی، شخصیت‌ها و ظرفیت‏های فردی مسوولان، ضعف کلی نهادهای غیردولتی و به خصوص دانشگاهها و نابرابری در منابع انسانی، مالی و دسترسی به اطلاعات توسط مراکز دولتی در مقایسه با مراکز دانشگاهی یا حتی بخش خصوصی دانست.

وی ادامه داد: من در مقاله‌ای که در این باره به همایش مسایل علوم اجتماعی ایران ارائه داده‌ام، به بررسی مرکز مطالعات شهری و روستایی که تقریباً 16 سال پیش در وزارت کشور تاسیس شد، پرداخته‌ام. موسس این مرکز که یکی از معاونین وقت بود، مدیرانی را از میان افرادی که بعد از جنگ می‌خواستند وارد عرصه‌ی توسعه شوند، انتخاب کرد و به طور خیلی شگفت‌انگیز به تولید اندیشه‌ی شهری در ایران دامن زد. تاج‌بخش پس از ارائه‌ی توضیحاتی درباره‌ی تجربه‌ی خود در مقایسه‌ی این مرکز با مراکز دیگر کشورها در آن دوره، گفت: مرکز مطالعات شهری و روستایی از نظر کمیت در دهه‌ی گذشته بیش از 30 طرح بزرگ، 40 طرح کوچک و80 طرح تحقیقاتی در سطح استان‌ها انجام داده؛ هفت بانک اطلاعاتی در مورد ایمنی عمومی، حمل و نقل، شبکه‌های مدیریت شهری جمع‌آوری کرده؛ سمینارهای متعدد تشکیل داده و بیش از 70 کتاب و تعداد زیادی نشریه‌ منتشر کرده است. علاوه بر این، به نظر من، یکی از نکات مهم در مورد این مرکز این بوده که خیلی از دانشگاهیان به جای اینکه در دانشگاه جذب شوند، اولین کارهایشان را توانستند در این مرکز انجام دهند. البته مرکز امروز مقداری از عملکرد قبلی‏اش را از دست داده است اما به هرحال در نتیجه‌ی فعالیت‌های آن حداقل در طول یک دهه، تولیدات سودمندی توسط مرکز مطالعات شهری و روستایی در آن زمان و بعد از آن، حتی برای استفاده‌ی دانشگاهیان به‌دست آمده است.

تولید اندیشه‌ی شهر توسط مشاوران شهرساز و مراکز تحقیقاتی تخصصی

در ادامه‌ی این نشست، خانم اعظم خاتم پژوهشگر شهری و مدیر گروه جامعه‌شناسی شهر انجمن جامعه‌شناسی ایران، بحث خود را درباره‌ی دانشی که در چارچوب تحقیقات طرح‌های شهری در ایران تولید می‏شود، ارائه داد. وی گفت: این طرح‌ها و مطالعات عمدتاً توسط بخش خصوصی و به سفارش دولت و به ویژه وزارت مسکن انجام می‌شوند. این وزارتخانه با مجموعه‌ی وسیعی از شرکت‏های مشاور‏ها کار می‏کند. مشاوران طرح‏های فوق را به کمک تیم‌های چند تخصصی شامل متخصصان اجتماعی‏ـ اقتصادی، ترافیک، اقلیم، محیط زیست و ... علاوه بر معمار و شهرساز تهیه می‏کنند. هدف این طرح‏ها هدایت توسعه‌ی کالبدی شهرها بوده و در واقع بخش مهمی از تحقیقات کاربردی شهری در ایران از خلال این طرح‏ها تهیه می‌شود و در نتیجه‌ی آن صدها گزارش راجع به شهرها در قالب طرح‌های شهری اعم از طرح جامع، طرح شهر جدید، طرح بهسازی شهری و انواع مداخلات کالبدی دیگر، توسط وزارت مسکن تهیه می‌‌شود. از سال 1347 که اولین طرح جامع برای تهران تهیه شد، این فعالیت آغاز شده و اکنون حدود چهار دهه است که برنامه‏ریزی شهری و تحقیقات کاربردی مرتبط با آن یکی از منابع تولید اندیشه و محقق شهری در ایران بوده است.

خاتم در ادامه‌ی سخنان خود، با طرح این پرسش که "ارزش این صدها جلد گزارشی که توسط وزارت مسکن با مشارکت بخش خصوصی در ایران تهیه می‌شود، در تولید دانش شهری که قرار است ما را برای مواجهه با مشکلات شهری کشور کمک کند؛ چیست؟" گفت: در ایران از دوره‌ی پس از جنگ تا کنون، تفاوت زیادی بین دولت‏های مختلف اصلاح طلب و یا طرفدار تعدیل اقتصادی از بابت سیاست‏ها و برنامه‏های شهری وجود نداشته‏است. البته در یکی دوسال اخیر و در ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد مسائل فقرزدایی بیشتر مطرح می‏شود و در وزارت مسکن هم در سیاست‌ها و برنامه‏های شهری بحث مسکن کم درآمدها مورد تاکید است ولی به طور کلی از این نوسانات مقطعی که بگذریم در 20 سال گذشته واقعاً تأثیر اجتماعی دولت‌های مختلف بر سیاست‏ها و طرح‏های شهری چشمگیر نبوده و روند عمومی را تغییر نداده است. درعین حال، مهم‌ترین تأثیر بی‏اعتنایی دولت اصلاح‏طلب به مسائل شهری، محدود ماندن آن به طرح‏ها و برنامه‏های کالبدی و عدم توجه به مسائل بنیادی اجتماعی‏‏ـ اقتصادی شهرها بوده است که به رغم انتخابات شوراها و نقش بیشتر شهروندان در مدیریت شهرها، همچنان حل نشده باقی ماند.

   خاتم درعین حال تاکید کرد که از آنجا که دولت خیلی متمرکز است، حیات شهر به عنوان یک موجودیت واقعی و غیرقابل تقسیم و پدیده‌ای که باید در سطح و مقیاس محلی مورد توجه قرار گیرد، اصولاً مسأله‌ی طرح‌های شهری نیست. طرح‌های شهری به کالبد شهرها توجه دارند. که در نوع خودش توجهی ضروری است اما موضوع آنجاست که دانشی که هدفش سیاستگذاری بوده و مخاطبش دولت است (هرچند توسط بخش خصوصی تولید می‌شود)، خودش را به وظایف وزارت مسکن و شهرسازی و به توسعه‌ی کالبدی شهرها محدود می‌کند. وی افزود: دانش شهری تولید شده در طرح‏های شهری یا دانش کاربردی، در یک حیطه‌ی بسیار محدود بوده و زمینه‏ای برای انباشت فکر و تجربه در مسائل بنیادی و شهرها فراهم نمی‏کند. این دانش کاربردی در حوزه‌های اقتصادی و به ویژه اجتماعی بسیار ضعیف است و البته در آن کار معمارها و شهرسازها در بررسی‌ مشخص انضمامی شهرها از کار ما جامعه‌شناس‌ها، اقتصاددانان و جمیعت شناسان دقیق‏تر و زنده‌تر است. بسیاری از این طرح‌ها را که ورق می‌زنید، بی‏آنکه معمار یا شهرساز باشید، از قسمت‌های مربوط به کالبد شهر اطلاعات بیشتری به دست می‏آورید و بیشتر خوشتان می‌آید برای اینکه با واقعیت موجود کالبد شهر کار دارد و نه با چهار تا عدد و رقمی که از آمارهای سرشماری استخراج شده است. علتش این است که اصولاً مطالعه‌‌ی کالبد و فضا انضمامی‌ بوده و با خود شهر سروکار دارد، در حالی‌که ما متخصصان علوم اجتماعی از آنجا که از مقیاس مطالعات ملی وارد مطالعات مرتبط با کالبد شهر می‌شویم، کمابیش درحاشیه‌ی این طرح‌ها هستیم. ما به عنوان افراد حاشیه‌ای در این طرح‌ها، عمدتاً از آمارهای رسمی استفاده کرده در اندک مواردی ممکن است مطالعات میدانی و نمونه‏وار کنیم موارد بسیار کمتری هم وجود دارد که مطالعات کیفی انجام دهیم. مطالعات کمی و کلیشه‏ای و آماری در نهایت هم از ما چند تا عدد و رقم می‏خواهند که این ارقام حتی اگر در استفاده‌ی کاربردی‌شان مفید و لازم باشند، که هستند، وقتی که می‌خواهیم بر مبنای آنها تحلیلی اجتماعی یا اقتصادی از شهر مربوط ارائه کنیم، در تولید دانش پایه مشکلاتی جدی داریم.

خاتم در بیان برخی از ویژگی‏های دیگر مطالعات اجتماعی- اقتصادی که در چارچوب طرح‌های کالبدی انجام می‌شود، گفت: اولا این دانش عمومی نیست یعنی دانشی نیست که به طور وسیع در دسترس قرار گیرد یا منتشر شود بلکه دانشی است که در دبیرخانه‌ی شواری عالی شهرسازی و دیگر مراجعی که باید تصویب شده و در سازمان‏های مسکن و شهرسازی بایگانی می‌‏شود بنابراین معمولاً جدل علمی‌ جدی درباره‌ی آن امکان‏پذیر نیست. از سوی دیگر به دلیل تنبلی متخصصان علوم اجتماعی در دانشگاه‏ها در انتقال و استفاده از این دانش کاربردی، همچنان در حوزه‌ی دانشگاه و تولید دانش پایه و نظری مساله داریم. یعنی دانشگاهیان نتوانسته‏اند مطالعات کاربردی را به حوزه‌ی نظر وجمع بندی برگردانده و براساس آن نظریات اجتماعی گذشته را اصلاح و بازنگری کنند.

   مسائل مربوط به تدریس جامعه شناسی شهر

ejlali3در ادامه‌ی این میزگرد، بحث تولید دانش شهری در ایران به حوزه‌ی دانشگاه‌ها کشید. دکتر پرویز اجلالی مدرس دانشگاه آزاد اسلامی، این موضوع را براساس تجربه‌ی خود، با عنوان مسائل مربوط به تدریس جامعه‌شناسی شهر مطرح کرد. وی نخستین مساله را مشکل عدم تناسب میان اهمیت مسائل شهری در ایران امروز و ساعات محدود تدریس جامعه شناسی شهری دانست و گفت: جامعه‌ی ما در مرحله‌ی گذر دموگرافیک و گذر شهری قرار دارد و به واسطه‌ی آن تحولی بسیار عمیق و سریع را در همه‌ی عرصه‌های زندگی تجربه می‌کند. هنوز بخش بزرگی از کارکنانی که در زمینه‌ی مدیریت شهرهای ما کار می‌کنند، دیپلمه هستند و هیچ تخصصی در مسائل شهری ندارند. هنوز در دانشگاه‌های ما بعضی تخصص‌های لازم برای اداره‌ی شهرها، آموزش داده نمی شوند و در مواردی برای مشکلات شهری مقررات روشن و واضح نداریم. علاوه بر این‌که در کنار این مسائل شناخته شده بسیار مساله داریم که باید درباره‌ی آنها تحقیق کنیم و هنوز درک درستی از آنها نداریم. حال در چنین شرایطی، آموزش مسائل شهری بسیار اهمیت پیدا می کند و استادان متعهد این رشته احساس می‌کنند باید وقت کافی در اختیار داشته باشند تا حداقل بتوانند مبانی نظری و تجربی شهر و شهر نشینی را برای دانشجویان علوم اجتماعی باز کنند. وی راه حل این مساله را توجه بیشتر به واحدهای این حوزه در دوره‌ی کارشناسی و ایجاد رشته‌ی جامعه شناسی شهری یا جامعه شناسی اجتماعات انسانی (شهر و روستا) در دوره‌ی کارشناسی ارشد در کنار رشد کیفی این دانش و افزایش تعداد محققان و مدرسان دانست.

اجلالی همچنین ناآشنایی دانشجویان با مباحث تاریخی شهر و شهرنشینی در ایران و جهان و عدم پیش‌بینی زمان و مقدمات لازم برای ارائه‌ی این مباحث از سوی استاد درس جامعه‌شناسی شهری را از دیگر مشکلات آموزش این حوزه معرفی کرد و با اشاره به تجربه‌ی خود، بهترین راه برای حل این مشکل را استفاده از فیلم‌های آموزشی مربوط به تاریخ شهر نشینی دانست.

این عضو گروه جامعه‌شناسی شهر انجمن جامعه‌شناسی ایران، مساله‌ی دیگر در تدریس این جامعه‌شناسی شهری را عدم دسترسی دانشجویان به میدان و در واقع متن شهر معرفی کرد و با اشاره به سخت‌گیری دانشگاه‌ها برای فراهم کردن امکان تحرک تیم‌های متشکل از دانشجویان و استادان را در سطح شهر و مشکلات دیگر در این زمینه، پیشنهاد کرد که مدرسان این درس با تعیین تکلیف پژوهشی برای دانشجویان، آنها را به مراجعه‌ به میدان‌های شهری تشویق کنند.

به گفته‌ی دکتر اجلالی، نبود ابزارهای کمک آموزشی از قبیل فیلم‌ها یا نرم افزارهای لازم، از دیگر مشکلات تدریس در حوزه‌ی جامعه‌شناسی شهری است که برای حل این مساله، باید گروه‌های متخصص، فعال و حمایت شوند چراکه این موضوع خارج از توان استادان جامعه شناسی شهری است اما یک گروه علمی- تخصصی می‌تواند به این قضیه کمک کند.

وی همچنین با اشاره به تنوع دیدگاه‌ها و به هم ریختن مرز رشته‌ها در مطالعات شهری امروز و به طور کلی میان رشته‌ای بودن این مطالعات، بر لزوم ترجمه و تالیف کتب درسی در این زمینه تاکید کرد و در عین حال گفت که در غیاب کتابهای خوب و پژوهش های جامعه شناسی شهری، جامعه شناسان شهری دنباله روی مهندسان شهر ساز خواهند شد و مطالعات شهری ما از تئوری خالی خواهد ماند و به شدت سطحی و تحت تاثیر سلیقه‌های روز حرکت خواهد کرد . او پیشنهاد کرد که برای کمک به حل این مساله، گروه‌های پژوهشی میان رشته‌ای با هدف انجام مطالعات و تحقیقات با جنبه‌ی کاربردی کمتر و جنبه‌ی نظری بیشتر تشکیل شده و به فعالیت بپردازند. دکتر اجلالی در این زمینه به فعالیت گروه شهر انجمن جامعه شناسی ایران در طول این چند سال اشاره کرد و از همه‌ی متخصصان مسایل شهری خواست که با پیوستن به این گروه و یا تشکیل گروه‌های مشابه، دستاوردهای جدیدی را با خود به کلاس‌های درس ببرند.

جامعه‌شناسی شهر و برنامه‌های شهری

Dr Mousaviدکتر سید یعقوب موسوی عضو هیات علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه الزهرا دیگر سخنران این میزگرد بود که در مقدمه‌ی بحث خود، تحولات مسائل شهری را عامل تاسیس و توسعه‌ی جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی بطور عام دانست و روی دیگر سکه‌ی مطالعات اجتماعی را همان مطالعات شهری معرفی کرد. او در ادامه با اشاره به وجود نوعی پراکندگی در امر آموزش در حوزه‌های مختلف شهری، از جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی شهری گرفته تا دانش شهرسازی و معمای و نیز برنامه‌ریزی و طراحی و در نهایت عدم وجود توافق لازم در رویکردها، نظریه‌ها و یا روش‌ها، اهداف و در نهایت در استراتژی‌های توسعه‌ی شهری؛ بحث ضرورت نزدیکی و همکاری بین صاحبان حرفه و تخصص و اندیشمندان این حوزه را مورد تاکید قرار داد و خاطرنشان کرد که اگر قرار است که دانشجوی ما پژوهشگر شهری شود، نمی‌تواند صرفاً مسلح به یکسری تئوری‌ و رویکردهای عام جامعه‌شناسی در مورد شهر باشد بلکه لازم است که او با مسائل محسوس و ملموس در شهر، مثل زیبایی شناسی، آشنا باشد تا بتواند ایده‌هایی را که از کسانی مانند لوکاچ فرا گرفته، در فیزیک و کالبد شهر عملیاتی کند.

دکتر موسوی همچنین با اشاره به گذشت نزدیک به سه دهه از انقلاب و در پی آن شکل‌گیری شهرهای جدید, توسعه‌ی نواحی شهری و پیدایش انبوهی از مشکلات مانند افزایش جمعیت شهرنشین، بر ضرورت توسعه‌ی تفکر شهری و در نهایت توسعه‌ی نظام برنامه ریزی شهری پویا تاکید کرد و در این زمینه، ادغام تجربه‌ی داخلی برنامه ریزی شهری با تجربه‌ی منطقه‌ای و جهانی و تفکیک موفقیت‌ها از موارد ناموفق و شکست خورده را در رسیدن به توسعه‌ی دانش و برنامه ریزی شهری ضروری دانست.      

اشاعه‌ی تولیدات اندیشه‌ی شهری در رسانه‏ها‌ی همگانی                                                    

آخرین سخنران این نشست، آقای افروزمنش مسوول صفحه‌ی شهر روزنامه‌ی شرق بود که نظراتش را درباره‌ی نحوه‌ی اشاعه‌ی تولیدات اندیشه‌ی شهری در رسانه‏ها‌ی همگانی، براساس تجربه‌ی پنج ساله‌ی خود در مطبوعات، ارائه داد. وی ابتدا یادآور شد که دانش شهری که او از آن صحبت می‌کند، دانشی است که باعث می‌شود شهروند یا فرد شهرنشین در مقابل کنش‌هایی که در شهر انجام می‌شود، واکنش آگاهانه‌تری بروز دهد که این امر می‌تواند در قالب یک حرکت جمعی مثل رای دادن و یا عملی فردی مانند برخورد ساکنان یک شهر با پدیده‌ای مثل جمع‌آوری زباله باشد. به گفته‌ی او، اگر شهروند را در جایگاه یکی از بازیگران اصلی شهر بپذیریم و این نکته را هم قبول کنیم که اطلاعات منجر به تولید آگاهی وکنش آگاهانه می‌شود، باید به ریشه های تولید اطلاعات توجه کنیم و باید ببینیم این شهروند برای کنش‌ها، واکنش‌ها و حتی قضاوت‌ها و تحلیل‌هایش از کجا اطلاعات کسب می‌کند. قطعا یکی از منابع این اطلاعات مطبوعات‌اند که اصولا می‌توانند با زبان عامه سخن بگویند و انتشار مستمر و منظم داشته باشند.

وی در ادامه به نقشی که مطبوعات کشور ما در این چند سال در این زمینه ایفا کرده‌اند پرداخت و گفت: متاسفانه در این بخش هیچ نمره‌ی قابل قبولی نمی توانیم به مطبوعاتمان بدهیم. یکی از دلایل این امر، شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم بر آنهاست که سبب شده ما همواره شاهد تغییر و تحول در بین خبرنگارانی که در عرصه‌ی شهر مشغول به فعالیت هستند، باشیم. اولین عارضه‌ی این موضوع نیز شکل نگرفتن چند ضلعی متشکل از مدیر، روزنامه نگار و کارشناس است که به زعم من فقط از دل آن ممکن است دانش مورد نیاز عامه تولید شود. دومین عامل را هم در شکل گیری دایره‌ی ناقصی می‌دانم که باعث می شود ما به عنوان روزنامه نگار نتوانیم به انتقال صحیح اطلاعات اقدام کنیم. یکی از دلایل دیگر هم این است که ما مطبوعاتی‌ها هیچوقت علاقه‌ای به کسب دانش شهری به آن مفهوم که عرض کردم، نداشتیم و این باعث شده درصد بالایی از اخبار این حوزه، ارزش خبری چندانی نداشته باشند.

افروزمنش با اشاره به پژوهشی که به صورت کمی مطالب حوزه‌ی شهری روزنامه‌ها را مورد بررسی قرار داده، تاکید کرد: مطبوعات ما هیچگاه در حوزه‌ی شهری موفق به تولید دانش نشده اند، آنها جریان سازی کرده اند اما دانش سازی خیر. در این شرایط روزنامه نگاران فقط یکی از عوامل این ضعف به شمار می آیند و مابقی را باید در جمع اساتید و کارشناسان و مدیران جستجو کرد. به واقع من مشکل را همه جانبه می‌دانم که تا زمان تشکیل چند ضلعی متشکل از همه‌ی دست اندرکاران همچنان پابرجا خواهد بود و به عبارت دیگر، تا به یک زبان مشترک در اجزا مختلف تولید دانش دست نیابیم، به خود دانش هم نخواهیم رسید.