گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی صنعت انجمن جامعهشناسی ایران در یکی از نشستهای خود که در روز چهاردهم آذر ماه سال 86 برگزار شد، نقش نیروی انسانی را در بخش صنعت، به ویژه درون بنگاههای کوچک صنعتی و خدماتی، مورد بررسی قرار داد که طی آن ابتدا مجید کلانتری مشاور مدیریتی تعدادی از این کارگاهها از دید خود، به طرح مسأله پرداخت و در ادامه حاضران در جلسه، موضوع را به بحث و گفت و گو گذاشتند.
کلانتری در ابتدای بحث خود با توصیف یک کارگاه به عنوان سیستمی که از ورودی آن، سرمایه در قالب مواد، ماشینآلات و نیروی انسانی اضافه میشود، توضیح داد که با وجود آنکه نیروی انسانی اطلاعات خود را به عنوان سرمایه وارد سیستم میکند، بر خلاف موارد دیگر، مشکلات شخصی و اجتماعی متفاوتی را نیز همراه خود دارد که این موارد در روند کار او بسیار تأثیر گذارند. در عین حال، زمانی که بحث از رضایت مشتری مطرح است، بار دیگر در خروجی سیستم نیز انسان و شرایط او تاثیرگذار خواهد شد.
وی افزود: این تاثیرگذاری تا حدی است که گاه یک کارگاه بیمار از لحاظ انسانی، را حتی از برخورد نیروی انتظامات آن، در بدو ورود میتوان تشخیص داد. البته در این زمینه باید در نظر داشت که این مسأله فقط به دلیل شرایط اقتصادی نیست و مسائلی مانند اعمال تبعیض با شاخصهای بسیار ظریف و به ظاهر جزئی نیز بسیار اثرگذار است.
کلانتری در ادامه سخنان خود، با انتقاد از تصمیمگیریهای یک طرفه و بدون تفکر مسئولان دولتی، به عنوان نمونهای از این دست، به زیاد شدن یک باره پایه حقوقها اشاره کرد و در این باره توضیح داد که چگونه این تصمیم باعث شده بسیاری از کارفرمایان با ترفندهای مختلف کارگران را برای ادامه کار، مجبور به توافق غیررسمی برای دریافت حقوق کمتر کنند که این امر اعمال ظلمی مضاعف بر این قشر از جامعه را موجب شده است.
او همچنین عدم وجود روحیه کار گروهی در این بنگاههای صنعتی و خدماتی را مشکل بزرگ دیگری در این زمینه دانست و گفت یکی از سئوالات من از جامعهشناسان صنعت این است که چگونه میتوانیم فرهنگ کار گروهی را در کارگاههای خود تقویت کنیم.
وی در ادامه، با اشاره به برخی تجربیات خود، فقدان سیستم اطلاعرسانی صحیح و عدم توجه به زیردستان و کارگران در این زمینه را عاملی در جهت شکلگیری و گسترش شایعات در سطح کارگاهها و بروز مشکلات متعددی در راستای آن معرفی و در عین حال خاطرنشان کرد که در کشورهای پیشرفته، اساساً تصمیمگیریها در سطح جمعی انجام میشوند و حتی یک کارگر ساده نیز نقش مهمی در تصمیمگیریها دارد.
کلانتری در بخش دیگری از سخنان خود، مشکلات بخش تولیدی و صنعتی کشور در خصوص نوع رفتار با مشتری را مورد اشاره قرار داد و با تأکید بر اینکه در کشورهای توسعه یافته ارائه خدمات به مشتریان نوعی ارزشگذاری به آنها محسوب میشود، عدم توجه به این مهم را منشأ بروز بسیاری از مسائل و شکستهای بنگاههای ایرانی شمرد.
در ادامه این نشست، اعضای گروه جامعهشناسی صنعت به بحث و تبادل نظر در خصوص موضوعات مطرح شده پرداختند و این مسائل را از منظر دید این حوزه علمی مورد بررسی قرار دادند. در این زمینه، یکی از اعضای این گروه توضیح داد که چگونه در جامعه ما این نوع تعارضها و تبعیضها همواره در سطوح مختلف وجود داشته و در بخشهای گوناگون نمایان شده است.
وی گفت: در این زمینه، با مروری بر دیدگاههای کلان در مورد فرهنگ عامه، تا حدی میتوانیم نتایج حاصل از آن را در مورد گروههای خرد فعال در کارگاهها و کارخانهها نیز مورد استفاده قرار میدهیم. در چنین شرایطی، پیش از هر چیز این بحث مطرح میشود که آیا اکنون ما به یک جامعه صنعتی با تمام ویژگیهای آن تبدیل شدهایم یا اینکه همچنان در قالب یک جامعه عشیری با فضاهای صنعتی متعدد زندگی میکنیم. حال اگر در پاسخ به این پرسش، نظام عشیری را انتخاب کنیم، باید به خاطر داشته باشیم که در چنین نظامی، فضای میان خودی و غیر خودی در کل جامعه حاکم بوده و سیستم در همه اجزای خود، خواهان وجود نوعی سلطه همراه با زور است.
در بخش دیگری از این جلسه، یکی دیگر از اعضای گروه جامعهشناسی صنعت از زاویهای دیگر توضیح داد که اگر کارگاه را به عنوان قطعهای از جامعه در نظر بگیریم، برخی مسائل مربوط به آن، به جامعه کلان برمیگردد و مدیر کارگاه چندان نمیتواند تغییری در آن ایجاد کند اما برخی دیگر مسائلی است که میتوان در قالب خرد نیز آنها را حل کرد. مثلاً جایی که دولت بدون هماهنگی با کارفرما حقوق پایه را بالا میبرد و یا یکباره مرخصی زایمان خانمها را از چهار ماه به شش ماه تبدیل میکند، مشکلات متعددی برای کارفرما و کارگر ایجاد شده و باعث متضرر شدن هر دو یا یکی از آنها میشود. این مسائل را در کنار برخی مشکلات اقتصادی و اجتماعی کارگران که با خود به سرکار میآورند، میتوان به عنوان مسائل کلان جامعه مورد بررسی قرار داد. این در حالی است که در سطح کارگاهها و بنگاههای اقتصادی میتوان اشاره کرد که یکی از مشکلاتی که ابتدا در کشور ما ایجاد شد، این بود که مهندسان فنی به عنوان مدیران این بخش از جامعه بر سرکار آورند. آنها گاه همه اجزاء کارگاه را به شکل ماشین میدیدند و در نتیجه چنین وضعی، روابط انسانی نادیده گرفته شد. در حالی که به عنوان مثال، من در یکی از پژوهشهای خود، متوجه شدم که در تغییراتی که در کارخانه صورت میگیرد، بیش از همه لایههای پایینی مقاومت میکنند و یکی از عوامل تأثیرگذار در این مقاومت عدم ارتباط میان کارکنان ردههای مختلف شناسایی شده است. بنابراین میتوان گفت که با ایجاد فرهنگ برقراری ارتباط، بسیاری از مشکلات در سطح خرد، حل خواهد شد.