malakutianگروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی ورزش انجمن جامعه‌شناسی ایران که از سال گذشته به صورت فعال در حوزه تخصصی خود، به فعالیت مشغول است؛ روز یکشنبه دوازدهم آبان ماه سال جاری، نشستی را با عنوان "سیاست و ورزش در ایران"‌ برگزار کرد که طی آن، دکتر مصطفی ملکوتیان، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران، به سخنرانی پرداخت.

او بحث خود را با اشاره به رابطه‌ متقابل موجود میان ورزش و سیاست و امکان بهره‌گیری آنها از یکدیگر آغاز کرد و سپس به ارائه تعاریفی از این دو مفهوم پرداخت و گفت: دانشمندان علوم سیاسی برداشت‌های کمابیش نزدیکی را در رابطه با علم سیاست بیان کرده‌اند؛ مثلاً برخی گفته‌اند که علم سیاست، علم دولت است و برخی نیز علم سیاست را علم قدرت دانسته‌اند. عده‌ای نیز تعاریفی تخصصی‌تر ارائه کرده و می‌گویند علم سیاست، علم قدرت سیاسی است و قدرت جنبه‌های مختلفی دارد که سیاست همه آنها را دربرمی‌گیرد؛ اما در این میان، آن‌چه که می‌توانیم به عنوان اساس علم سیاست بیان کنیم، این است که بحث قدرت در علم سیاست، نقش محوری دارد.

ملکوتیان سپس با اشاره به مفهوم ورزش گفت: ورزش در گذشته بیشتر جنبه فردی داشته؛ در حالی‌که این امر امروزه بیشتر جنبه اجتماعی، رسمی و سیاسی پیدا کرده‌است. از سوی دیگر، هر چند ورزش در گذشته عاملی برای سلامت، شجاعت، شادابی و تحرک بوده اما می‌توان گفت بحث رابطه ورزش و سیاست پدیده چندان نوینی نیست.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: افلاطون در طرحی که در کتاب "جمهور"، با عنوان "مدینه فاضله" از آن نام می‌برد، به ورزش جایگاه خاصی داده‌است. او معتقد است که زمامداران باید انسان‌های تندرست و سلامتی باشند و در واقع، "شجاعت" و "سلامتی" از جمله ویژگی‌های مدینه فاضله افلاطون به حساب می‌آیند که مستلزم  ورزش و استفاده از غذاهای سالم و در کل، نوعی تعلیم و تربیت جسمی و روحی صحیح هستند. بنابراین، می‌توان گفت که در پانصد سال پیش از میلاد مسیح نیز، ورزش بعد سیاسی داشته‌است؛ هر چند، این رابطه امروز جدی‌تر شده‌ و ورزش نقش اساسی‌تری را در فضای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دنیای معاصر ایفا می‌کند.

مصطفی ملکوتیان در ادامه، به بررسی "انواع روابط میان ورزش و سیاست" پرداخت و چهار جنبه از این رابطه‌ها را مورد توجه قرار داد. او گفت: در جنبه‌ نخست، بخشی از برداشت‌های جامعه‌شناختی در مورد رابطه ورزش و سیاست مورد توجه قرار می‌گیرد. در این زمینه، "پییر بوردیو" امر اجتماعی را یک واقعیت تفکیک‌ناپذیر می‌داند و تأکید می‌کند که ما نمی‌توانیم صرفاً با یک دیدگاه یا یک رویکرد، به امر اجتماعی بپردازیم؛ بلکه باید ترکیبی پویا از رویکردهای مختلف جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، روان‌شناسی، سیاسی و اقتصادی را مورد بررسی قرار دهیم. همچنین نمی‌توانیم در تحلیل امر اجتماعی، فقط به روش‌های کمّی توجه کنیم. بوردیو از این منظر وارد بحث سیاسی ورزش می‌شود و می‌گوید که امر ورزشی ظاهراً یک امر غیرسیاسی است ولی در واقع، میدانی برای رقابت بر سر قدرت است. از سوی دیگر، بوردیو عقیده دارد که مردم داوطلبانه وارد سازمان‌های ورزشی می‌شوند و از طریق رقابت، خشونت خود را تخلیه می‌کنند. حکومت‌ها نیز سازمان‌های ورزشی را به رسمیت می‌شناسند؛ چرا که از طریق آن‌ها می‌توانند به بسیج و فتح توده‌ها دست یابند. پتانسیل قدرتی که در ورزش وجود دارد، سبب می‌شود که گروه‌های مختلف مانند احزاب سیاسی و سندیکاها، کلیساها و مراکز سرمایه‌داری وارد عرصه ورزش شوند.

سخنران این نشست در خصوص تفاوت‌های میان ورزش و سایر امور اجتماعی خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد که در تحلیل وقایع ورزشی، حتماً باید به جنبه‌های مختلف این پدیده توجه کنیم، درحالی‌که در تحلیل برخی واقعیات اجتماعی دیگر چنین اجباری وجود ندارد. او همچنین با اشاره به وجود دیدگاه‌های دیگر در این بحث، گفت: کارکردگرایان معتقدند که ورزش باعث تخلیه انرژی پرخاش‌گری افراد می‌شود و بر ارزش‌های مثبت اجتماعی نیز تأکید می‌کند. مبنا در نظریه کارکردگرایی، تعادل اجتماعی یا ثبات بوده و این ثبات ناشی از تطبیق ارزش‌ها با محیط است. اگر ورزش روی ارزش‌های مثبت اجتماعی تاثیر بگذارد، بنابراین باعث تحکیم قدرت سیاسی نیز می‌شود. در عین حال، برخی معتقدند که ورزش یک پدیده چند لایه بوده و نقش شکل دهنده هویتی را در جامعه ایفا می‌کند.

ملکوتیان جنبه دیگر بحث خود را "بهره‌گیری‌های متفاوت سیاست از ورزش" معرفی کرد و با اشاره به نقش ورزش در تحکیم و گسترش ارزش‌های انسانی در جامعه، گفت: در کشور ما ورزش‌های باستانی در حدود سه هزار سال قدمت دارند. این ورزش‌ها مبتنی بر جوانمردی، صفا، فتوت و ادب بوده‌اند. در یونان باستان نیز مشهور است که در زمان برگزاری بازی‌های المپیک، دولت-شهرها که اساساً با هم در تعارض بودند، حق جنگ با یکدیگر را نداشته‌اند. از سوی دیگر، به‌دلیل فرهنگ غنی اسلامی که در کشور ما وجود دارد، پهلوانانی که دارای خصلت‌های خوب هستند، در حافظه‌ تاریخی ما ثبت می‌شوند و این امر نقش انتقال ارزشی را برای نسل‌های جدید ایفا می‌کند. در این زمینه، بر اساس برخی نظریه‌های جامعه‌شناختی، اگر ارزش‌های رسمی حاکم و تلاش‌های سمبولیک یک ورزشکار بر هم منطبق باشند، تلاش ورزشکاران سبب تحکیم ارزشی می‌شود و از این‌طریق در ثبات و تعادل سیاسی و اجتماعی جامعه تأثیر مثبتی را بر جا می‌گذارد.

استادیار دانشگاه تهران همچنین دومین مورد بهره‌گیری سیاست از ورزش را نقش ورزش در تقویت هویت، همیستگی ملی و هم‌گرایی قومیت‌ها دانست و گفت: برخلاف اینکه گفته می‌شود پنج حلقه‌ المپیک، نماد همبستگی پنج قاره است، در عمل ورزش در این مسابقات، به عنوان محیطی برای رقابت شناخته می‌شود و در تقویت هویت و همبستگی یک کشور تأثیرگذار است. چنان‌که در بعد فردی نیز دانشمندان معتقدند که بخش قابل توجهی از شخصیت انسان، در مدرسه و گروه‌های هم‌بازی شکل می‌گیرد و در عمل در چارچوب تیم‌های ورزشی در مدرسه و کوچه، مفاهیم عمیق اجتماعی مانند هویت جمعی، تعاون، قانون‌پذیری، سازماندهی تقویت شده و در ابعاد وسیع‌تر، بازتاب آن‌ها بر همبستگی ملی دیده می‌شود. از سوی دیگر، ورزش سازوکاری مناسب و مؤثر برای نزدیک‌کردن خرده‌فرهنگ‌ها در یک کشور است؛ اهتزاز پرچم و پخش سرود ملی یک کشور در مسابقات جهانی، بازگوکننده وحدت ملی درآن کشور شناخته می‌شود و غرور ملی را به همراه دارد.

ملکوتیان سومین مورد بهره‌گیری سیاست از ورزش را نقش ورزش در افزایش مشارکت سیاسی دانست و گفت: ورزش می‌تواند در فرهنگ سیاسی یک کشور نیز تأثیرگذار باشد. با ورود اعضای یک تیم به عرصه سیاست، به طور طبیعی راه هواداری به عرصه سیاست نیز باز می‌شود. به همین دلیل در هنگام انتخابات، جناح‌های سیاسی در کمین ورزشکاران مشهور می‌نشینند و آن‌ها را در لیست انتخاباتی خود قرار می‌دهند یا حداقل سعی می‌کنند حمایت آن‌ها را از یک شخص یا حزب سیاسی به‌دست آورند.

وی افزود: چهارمین مورد بهره‌گیری سیاست از ورزش، نقش ورزشکاران در مبارزه با استعمار و عوامل آن است. در واقع، ورزش به دلیل دارا بودن پتانسیل سیاسی و ارزش‌های بی‌آلایش عدالت‌طلبانه، بارها توانسته در معرفی چهره استعمار و عاملین آن، ایفای نقش کند؛ مانند حرکت‌های نمادین بسیاری که در طول تاریخ از سوی ورزشکاران صورت گرفته است. هر چند در این خصوص، پتانسیل سیاسی ورزشکاران سبب شده‌ ورزش مورد سوء استفاده تبلیغاتی قدرت‌های استعماری جهان نیز قرار بگیرد.

دکتر ملکوتیان پنجمین مورد را بهره‌گیری قدرت‌های جهانی از ورزش شمرد و در این زمینه، ورزش را وسیله‌ای در جهت گسترش هژمونی و سیطره جهانی دانست. او توضیح داد که برگزاری مسابقات جهانی، منافع مستقیمی برای ابرقدرت‌ها دربردارد؛ به عنوان مثال در المپیک 1936 قدرت آلمان‌ها به شدت افزایش یافته بود و آن‌ها می‌خواستند جنگ جهانی دوم را آغاز کنند ولی در آن زمان باید خود را صلح‌طلب جلوه می‌دادند. به همین دلیل، آلمان از این بازی‌ها برای به‌دست‌آوردن یک چهره خوب در دنیا استفاده کرد. در المپیک 2008 نیز، چین بازی‌های المپیک را به صورت فرصتی برای استحکام‌بخشی و ستایش جایگاه خود در جهان می‌دید.

وی با بحث "تجاری شدن ورزش و رابطه آن با سیاست، ششمین مورد را در بحث خود مشخص کرد و در این زمینه، منافع اقتصادی آگهی‌های تبلیغاتی و فروش پخش تلویزیونی و درآمدهای حاصل از برگزاری مسابقات در یک کشور خاص را مورد توجه قرار داد. او یادآور شد: از نیمه دوم قرن بیستم، رونق اقتصادی در غرب سبب ایجاد احتیاج بازار برای فروش کالا شد و مراکز سرمایه‌داری سعی کردند از ورزش برای بازاریابی و فروش کالاهای خود استفاده کنند. ارتباط اقتصاد و ورزش بیشتر از طریق رسانه و به ویژه تلویزیون برقرار می‌شود. با این وجود، امروزه در بسیاری از کشورهای صنعتی ورزشگاه‌ها و رویدادهای ورزشی با نام شرکت‌های تجاری شناخته می‌شود و شرکت‌های تجاری نیز نقش مهمی در سیاست جهان غرب ایفا می‌کند.

ملکوتیان هفتمین مورد را نقش ورزش در فراهم کردن نقش صلح بین دولت‌ها معرفی کرد. او سپس با اشاره به دیپلماسی "پینگ پونگ" و نقش آن در روابط چین و آمریکا گفت: پس از انقلاب کمونیستی در چین که آمریکا روابط خود را با این کشور قطع کرده بود، یکی از مسایلی که به آغاز دوباره این رابطه کمک کرد، انجام بازی پینگ پونگ بین ورزشکاران دو کشور بود. پیش از فروپاشی شوروی نیز، آلمان غربی و شرقی یک تیم واحد را برای فوتبال معرفی کردند.

هشتمین موردی که سخنران این نشست در بحث رابطه سیاست و ورزش به آن اشاره کرد، نقش رسانه‌های ورزشی بود. وی گفت: در جهان غرب رسانه‌های ورزشی که وابسته به احزاب و قدرت‌های سیاسی و باندهای قدرت هستند، در پیشبرد اهداف ملی توسط ورزش، نقش مهمی را ایفا می‌کنند. در چنین شرایطی، برای بهتر شدن نقش رسانه‌ها، باید منابع اقتصادی کافی در اختیار آنها قرار گیرد و نیروهای متخصص و آموزش‌دیده در انواع ورزش‌ها در اختیار این رسانه‌ها قرار داشته باشند؛ چرا که رسانه‌ها می‌توانند با ارائه راهکارهای اجرایی، راه را برای ارتقاء ورزش یک کشور بازکنند و با تقویت و تحکیم همبستگی و غرور ملی، راه دستیابی به اهداف و منافع ملی را برای کشور هموار کنند.

دکتر ملکوتیان پس از بیان این موارد، به بحث درباره جنبه‌های مختلف رابطه ورزش و سیاست پرداخت. وی در مورد جنبه سوم این رابطه گفت: شاید هیچ پدیده دیگری جز ورزش، از نظر راهبرد و استراتژی، تا این حد به سیاست شبیه نباشد. در این زمینه، به ویژه با دقت در وضعیت سیاست خارجی کشورها و ورزش، می‌توان به مشابهتی خیره‌کننده میان ورزش و سیاست رسید؛ تا حدی که تصور می‌شود ورزش در بسیاری موارد، از نسخه‌های سیاسی تبعیت می‌کند؛ طوری که به عنوان مثال، چه در ورزش و چه در سیاست، استراژی یا راهبرد، روش‌هایی هستند که سیاستمداران و مربیان تیم‌های ورزشی برای دستیابی به هدف برمی‌گزینند.

وی چهارمین جنبه رابطه ورزش و سیاست را اوباش‌گری تماشاچیان عنوان کرد و گفت: جامعه‌شناسان از دهه 1960 به بررسی پدیده خشونت و اوباش‌گری در فوتبال پرداخته‌اند. اوباش‌گری پدیده‌ای است که از ابتدا با فوتبال همراه بوده و عوامل گوناگونی در بروز این پدیده نقش دارند که در کشورهای مختلف، متفاوتند اما در این زمینه، برخی مشابهت‌ها میان رفتارهای خشونت‌آمیز در ورزشگاه‌ها و خارج از آنها، در جوامع مختلف وجود دارد؛ هر چند در این خصوص، فرآیند جهانی شدن می‌تواند رفتارهای مشابهی را در کشورهای مختلف رقم بزند.

ملکوتیان در این خصوص، به عوامل غیر ساختاری اغتشاش‌گری اشاره کرد و در میان آنها، واکنش‌های سختگیرانه پلیس، دگرگونی‌های ایجاد شده در الگوی اوقات فراغت، گسترش شهرنشینی و افزایش انتظارات و آگاهی‌ها و توجه افراطی رسانه‌ها به برخی از ورزش‌ها مانند فوتبال را به عنوان موارد تأثیرگذاری برشمرد. او همچنین در مورد جامعه ایران خاطرنشان کرد: گفته می‌شود که اوباش‌گری در ایران، تاکنون به یک معضل اجتماعی تبدیل نشده و تنها در چارچوب محیط ورزشگاه و اطراف آن شکل می‌گیرد. میزان خشونت نیز نسبتاً خفیف بوده و بیشتر کلامی است. در عین حال، باید در نظر داشت که این پدیده در کشور ما، برخلاف بسیاری جوامع دیگر، تحت تأثیر عوامل ساختاری و نهادی، مانند اختلاف طبقاتی، قومی و مذهبی نبوده و بیشتر عوامل وضعیتی در آن مؤثر است.

دکتر ملکوتیان در پایان سخنرانی‌اش در گروه جامعه‌شناسی ورزش انجمن جامعه‌شناسی ایران، پیشنهاداتی ارائه داد. او گفت که معتقد است هر سازمان و تشکیلات ورزشی، برای موفقیت خود، علاوه بر داشتن منابع مالی لازم، باید سه امر مهم هدف، راهبرد زمان‌دار و سیستم بازخورد خوب را در نظر بگیرد. علاوه بر این، پیچیدن نسخه‌های ورزشی کشورهای غربی، برای کشورهای دیگر نتیجه‌بخش نیست. از سوی دیگر، رسانه‌های ملی نباید در اهمیت دادن به ورزش اغراق کنند. در عین حال، باید پژوهش‌های علمی را به عنوان مبنای اولیه و لازمی برای تدوین استراتژی‌های ورزشی، کنترل خشونت ورزشی و موارد مرتبط دیگر، در نظر گرفت. همچنین ایجاد امکانات مربوط به ورزش همگانی، دائمی و تعطیل‌ناپذیر است و آخرین نکته اینکه توسعه امری کلی بوده و جنبه‌های مختلفی دارد؛ بنابراین اگر قرار باشد توسعه در یک جنبه مانند ورزش ثابت بماند، باید توسعه در قسمت‌های مختلف زندگی نیز ایجاد شود.