۵ خرداد ۱۴۰۳

با حضور : کبری محمدی(نویسنده کتاب)
محمد ایرانمنش
دکتر صباح قنبری و
دکتر بیدا میرحسینی

نشست مجازی با عنوان معرفی و بررسی کتاب هفت و سه دهم ریشتر در تاریخ 5 خرداد ماه 1403 ساعت 20 در پلتفرم گوگل میت به پیگیری گروه جامعه شناسی مردم‌مدار برگزار گردید. نویسندهِ کتاب خانم کبری محمدی بانوی سر پل ذهابی می‌باشد که تجربه زیسته خود و مردم را از زلزله سال 96 با شدت هفت و سه دهم ریشتر و پس لرزه‌های متعدد، به تحریر در آورده است. خانم محمدی یک بانوی خانه‌دار و با تحصیلات سوم راهنمایی است که قلم بسیار زیبا و دیدگاه وسیعی نسبت به پیرامون خود دارد. ایشان با توجه به خیل اندوه مردم و رویدادهای پیدا و ناپیدا زندگی آن‌ها در حین زلزله و پس از آن را تصویر کشیده است.کتاب چندین محور را شامل می‌گردد که مهم‌ترین آن‌ها؛ کودکان و بلایا، سالمندان و نیازهای ویژه، زنان و مواجهه با زندگی روزمره و مشکلات، امنیت و حضور افراد غیر محلی، توزیع نامناسب اقلام بویژه موارد مرتبط با زنان، مساله اسکان موقت، مشکلات امداد رسانی‌های اولیه و ... .

در ابتدای برنامه خانم بیدا میرحسینی مدیر گروه جامعه شناسی مردم‌مدار به توضیح دلیل انتخاب کتاب از سوی گروه نمودند و در بخشی از سخنان خود بیان کردند: شاید این سوال برای برخی عزیزان ایجاد شده باشد که دلیل انتخاب کتاب از سوی این گروه چه بوده است. این کتاب یک مستندنگاری از یک فاجعه می باشد، زلزله بزرگی که سرپل ذهاب، بخش‌ها و روستاهای اطرافش را به ویرانی کشاند. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب عدم نگاه کلی‌گرا و مطلق‌نگر به آسیب دیدگان می‌باشد، یعنی ویژگی‌های مختلف و نیازهای متفاوت افراد در نظر گرفته شده و مشکلات گروه‌های مختلف از سالمندان، کودکان، زنان و مردان، زنان باردار و حتی دختران جوان و ... مغفول نمانده است. از نگاه ما این صدا که از کتاب برخواسته است و در هیاهوی رسانه ها و افرادی که همیشه تریبون در اختیار دارند، گم شده، باید شنیده شود و مورد توجه قرار گیرد. صدای بی صداها و کسانی که در حاشیه جامعه تلاشگرانه سعی در انعکاس شرایط واقعی جامعه بی کم و کاست می‌نمایند، باید به متن جامعه آورده شود. خانم محمدی فردی از بیرون اجتماع آسیب دیدگان سر پل ذهاب نبوده و نیست بلکه با تمام وجود اندوه، شادی، مشکلات و امید و یاس را خود تجربه کرده است و با قلم خود، آنها را ثبت نموده است و باید صدا و پیامش شنیده و مورد توجه قرار گیرد.

بخشی از سخنان خانم کبری محمدی نویسنده کتاب هفت و سه دهم ریشتر:

... تشکر می کنم بابت فرصتی که به من داده شده تا بتونم در مورد کتاب و زلزله سال 96 صحبت کنم. چیزی که شما در کتاب هفت و سه دهم ریشتر می‌خوانید تلاش یک نویسنده خودساخته است... از نگاه من هر کسی که در سرپل ذهاب زندگی کرده، می‌تواند یک کتاب در مورد زلزله بنویسد، چون ابعاد این فاجعه بسیار بزرگ و شامل همه شده است.

یکی از دلایلی که من اقدام به نوشتن کتاب گرفتم این بود که در حین زلزله و بعد از آن، همه اتفاقات جدید بودند، گریه مردان و خواندن تصنیف‌های غمناک با صدای بلند در کوچه و خیابان( در زبان کردی به این آوازها مور گفته می‌شود)، خودکشی یک دختر جوان در روز بعد از زلزله در کنار چادر ما و چند ساعت بعد من شاهد بوی زندگی بودم و دیدم که یک خانم در کنار خیابان کلوچه محلی درست می‌کرد و این یعنی تقابل مرگ و زندگی؛ همه اینها انگیزه نوشتنم شد، من وحشت و اضطراب را در صورت‌ها دیدم، اکثریت زن‌ها و از جمله خودم، تب خال‌های متعدد روی صورت‌مان نقش بسته بود ... من همه این صحنه‌ها را می‌دیدم و چون کاغذ و قلم نداشتم، آن‌ها را در ذهنم مرور می‌کردم تا یادم نرود و آن‌ها را بعدها بنویسم.

نکته‌ای که می‌خواهم بگویم این است که بعد از زلزله زندگی برای مردم مهم شده بود، عزیز شده بود، هیچکس نمی‌خواست بمیرد و یا نگاه همه به مردگان زلزله خوشایند بود و به عنوان مثال گفته می‌شد که خدا همه خوب‌ها را جمع کرد و با خودش برد. مسایل زلزله آنقدر گسترده بود که خیلی از مواردش رو واقعا نمی‌توان نوشت، مثل مساله دور بودن، غیر بهداشتی بودن و صف‌های سرویس‌های بهداشتی و مشکلات آن در شب‌ها و یا برای زنان باردار و یا زایمان کرده و سالمندان و حتی کودکان و یا شب زلزله اکثریت بانوان دچار خونریزی شدند و هیچ امکاناتی نداشتیم؛ کودکان نیاز به مواد غذایی و یا شیر خشک داشتند، هوا به شدت سرد شده بود؛ نکته مهم این است که امدادرسانی در ساعات اول بسیار حیاتی است و من در کتاب اشاره کرده‌ام، افرادی داشتیم که آسیب بدنی ندیده اما چون ترسیده بودند یا هوا به آن‌ها نرسیده بود و یا به دلیل سرد شدن بیش از حد و غیر طبیعی هوا بعد از زلزله مردند، وقتی اجساد آنها را بیرون کشیدند آسیب خاص بدنی نداشتند و تنها به دلیل امداد طولانی و مواردی که گفتم، جانشان را از دست دادند و یا بحث انتقال مجروحین مساله مهمی بود، موارد زیادی داشتیم که بر اثر جا به جایی غیر اصولی دچار قطع نخاع و یا دیگر مشکلات شدند... در پایان امیدوارم که بتوانم جلد دوم کتاب را نیز بنویسم و از دل مصاحبه‌های با مردم به اثرات گسترده زلزله بر زندگی مردم بعد از گذشت چندین سال، اشاره نمایم... .

گزیده سخنان دکتر صباح قنبری پژوهشگر تاریخ و ساکن سرپل ذهاب:

... کتاب هفت و سه دهم ریشتر درباره زلزله 21 آبان 1396 در شهری به نام سرپل ذهاب است که سابقه حداقل دو زلزله بزرگ دیگر را در سده‌های چهارم و ششم قمری دارد. زلزله سرپل ذهاب هر چند رویداد محلی بود اما بازتاب‌ها و پیامدهای آن جهانی بود و خیلی زود محل جنگ روایت‌ها شد؛ اثر خانم کبری محمدی روایتی مستند از یک بانوی خانه‌دار زلزله زده است که وظیفه خود را در میانه بحران، نوشتن انتخاب کرده است.

این کتاب روایت یک انسان عادی از زلزله و پیامدهای آن است؛ روایتی زنانه که بیانگر بیم‌ها و امیدهای یک زن زلزله زده برای خودش و مردم شهرش است. برخلاف جریان غالب، نویسنده تلاش نکرده است که چهره قهرمانانه از خودش بجا بگذارد. خودش هم مثل همشهری‌های زلزله زده‌اش درمانده می‌شود، عصبی می‌شود، ناراحت می‌شود، مصمم می‌شود، شاد می‌شود... .

نویسنده کتاب هفت و سه دهم ریشتر در بیان تجربه زیسته خودش و همشهری‌هاش گاهی سردرگم و دارای چرخش نامنظم زبانی است. هر چند در مجموع، کتاب روایتی زنانه را بیان می‌کند اما می‌توانست بیشتر روی زنان و بیم‌ها و امیدهای آنان تمرکز کند. گاهی آنقدر سریع از مشکلات زنان زلزله زده عبور می‌کند که گویی برای نویسنده همین قدر مهم بوده است. طرح و چارچوب کتاب بسادگی نشان می‌دهد که نویسنده می‌توانست بهتر دغدغه‌های زنانه را ببیند. عنوان‌های فصول غیرمنظم و غیر همگن هستند. اما در عین حال کتابی ارزشمند در میان تمامی روایت‌های مختلف می‌باشد.

گزیده سخنان دکتر ایرانمش کنشگر و پژوهشگر بلایا:

من نخستین بار در نیمه آبان 402 از طریق یکی از کنشگران اجتماعی سرپل ذهاب از مراسم رونمایی کتابی با عنوان هفت و سه دهم ریشتر توسط خانم کبری محمدی در ارشاد سرپل ذهاب با خبر شدم. اگرچه فکر می‌کردم که این کتاب فقط مستند نگاشته رویدادهای زلزله سال 96 سرپل ذهاب است، با این‌حال خیلی ذوق زده شدم.

بعد، از طریق یکی دیگر از کنشگران این شهر به شماره موبایل خانم محمدی دست یافتم و بلافاصله از او درخواست 5 نسخه کتاب را کردم. کتاب‌ها چند روز بعد بدستم رسید و با کمال شگفتی دیدم که نویسنده همه را هدیه کرده است!

وقتی شروع بخواندن کتاب کردم دیدم کتاب خیلی بیش از حد مستندنگاری صرف رویدادهاست. این کتاب فقط گزارش مستند نیست، بلکه تکه‌های داستانی بسیار دلنشین و بشدّت احساس برانگیز است از رویدادها و بخصوص حالات و شخصیت اقشار مختلف، عمدتا مردم و نیز دولتی‌ها در زلزله 1396 سرپل ذهاب.

کتاب، راوی گزارش‌گونه نیست، بلکه به کنه اعماق روح و روان انسان‌ها در اقشار گوناگون وارد می‌شود و آن‌ها را می‌کاود و بیان می‌کند. او براستی راوی منصف و دلنشین سرگذشت فلاکت بار سانحه‌دیدگان است؛ در عین حال راوی برخاستن‌ها و قد علم کردن آنان، برای مهار و کاستن این مصائب است.

نویسنده با تیزبینی یک جامعه شناس، یک روانشناس و یک مردم شناس، روابط بین انسان‌ها و حالات درونی آن‌ها را بنحوی منصفانه بررسی کرده است. از همین روی این کتاب نه تنها حاوی آموزه‌های بسیار عمیق برای سازمان‌های دولتی و غیردولتی درگیر مدیریت مخاطرات است، بلکه منبعی بسیار غنی برای پژوهشگران علوم انسانی در این زمینه است.

خانم کبری محمدی در بازنمایی این روابط و حالات، از چند مزیت برخوردار بوده است: نخست اینکه خودش سانحه دیده بوده و بسیاری از مسایل را عملا لمس کرده است؛ دوم آنکه زن بوده و توانسته بی پرده شاهد عینی مسایل و مصائب زنان باشد؛ سوم خودش مادر بوده و توانسته هم احساسات و مسایل مادران را درک کند و هم احساسات و مسایل کودکان را؛ چهارم دیدی بسیار تیز و قوی داشته است؛ پنجم در بیان رویدادها و مسایل بسیار جسارت داشته و بی پرده نوشته است؛ ششم دست قلمی بغایت شیوا و زیبا داشته بطوریکه احساسات خودرا بخوبی به دیگران منتقل می‌کند.

باید بگویم که من حدود 4 دهه در مدیریت مخاطرات طبیعی و غیر طبیعی مشارکت داشته‌ام و اگرچه مستندنگاری‌هایی کرده بودم، از 1382 در زلزله بم بطور خیلی جدی شروع به مستندنگاری پرداخته‌ام و در جریان اندک مستند نگاشته‌های سوانح از آن زمان به بعد نیز بوده‌ام. اما باید بگویم کتاب 7.3 ریشتر، یک کتاب استثنایی است و تاکنون کتابی که ضمن مستندنگاری رویدادها، حالات روحی و اجتماعی سانحه دیدگان و کمک رسانان را اینقدر دقیق و با نکته‌بینی، نوشته باشد نه تنها در قبل و بعد از انقلاب ندیده‌ام بلکه تا جایی که اطلاعات من اجازه می‌دهد، در سطح جهانی هم، مانند آن را نیافته‌ام.

در صفحات 204 تا 210 که به بازنمایی وضعیت زنان اختصاص دارد، از نقش بسیار موثر زنان در کاهش مصائب، مسایل و آلام جامعه سانحه دیده به خوبی سخن می‌گوید. من وقتی این بخش را خواندم، صادقانه بگویم که بسیاری از آن‌ها را نه دیده و نه خوانده بودم.

برغم تلاش‌های بسیار، متاسفانه آنطور که شایسته است، این کتاب مورد اقبال جامعه فرهیختگان و نهادهای مدنی و نیز سازمان‌های دولتی مرتبط با مدیریت مخاطرات قرار نگرفته است. البته همانطور که خانم محمدی می‌گوید، در سرپل ذهاب تعدادی از مردم عادی از این کتاب استقبال خوبی کرده‌اند.

بنظرم جا دارد که از نکات بیشمار کتاب درس آموزی و سپس تقسیم بندی شود تا در پیشاسوانح و پساسوانح بعدی عملا بکار گرفته شوند.

من نیک می‌دانم که در صورت ترجمه این کتاب به زبان‌های بیگانه، حتما مورد استقبال شدید اشخاص حقوقی و حقیقی زیر قرار خواهد گرفت:

1-    فدراسیون بین‌المللی جمعیت صلیب سرخ و جمعیت هلال احمر

2-    سمن‌های بین المللی فعال در حوزه مدیریت مخاطرات و تاب آوری

3-    سازمان‌های وابسته به سازمان ملل بخصوص اوچا یادفتر هماهنگ کننده امور انسان‌دوستانه سازمان ملل متحد

4-    مردم علاقه‌مند به داستان‌های ادبی

خیلی امیدوارم که خانم محمدی جلد دوم این کتاب که اکنون مشغول نگارش آنسترا، بزودی به مشتاقان آن عرضه کنند.

در پایان لازم می‌دانم که در درجه اول از همسر و فرزندان خانم کبری محمدی که مشوقان اصلی او بوده‌اند و در درجات بعد، از جناب دکتر صباح قنبری و نیز جناب فرهاد قیطولی و سرکار خانم سهیلا نبردی، کنشگران سرپل ذهاب که حمایت‌های اولیه و همیشگی را از خانم محمدی کرده و می‌کنند و باقی دوستان عزیز در اینجا سپاسگزاری کنم.

از شبکه کمک بخاطر اولین رونمایی کتاب در دیماه1402 و از جناب دکتر قهاری بخاطر رونمایی دوم آن در چهارم دیماه همان سال و نیز از انجمن یاران شریف برای اهدای لوح تقدیر به ایشان در تهران نیز بسیار سپاسگزارم.

همچنین از سرکار خانم دکتر میرحسینی و دیگر همکارانشان در گروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار بخاطر فراهم آوردن این نشست صمیمانه و زیبا، تشکر فراوان دارم.