نشست «احساسات اخلاقی» در تاریخ 24 آذر1392 با سخنرانی مرجان نوری، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی‌ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و با حضور جمعی‌ از علاقه مندان در گروه جامعه شناسی احساسات انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد.

آنچه در پی میخوانید چکیده بحث این نشست است.

«احساسات اخلاقی» را اغلب احساساتی مانند شرمندگی، گناه، همدردی و همدلی و به میزان کمتری؛ احساس خشم، تحقیر و تنفر می‌دانند اما ذائقه احساسی انسان، بسیار گسترده تر و متنوع تر از این فهرست کوتاه احساسات اخلاقی ست و از آنجایی که ظرفیت احساسی انسان منجر به تعهد اخلاقی بیشتر به دیگران، فرهنگ و ساختارهای اجتماعی می شود، احساسات بیشتر تاثیرات اخلاقی بیشتری هم دارند. مثلا عدالت، ترس، لذت، خوشحالی، احترام، افسوس، انتقام و یا حتی ناراحتی، می تواند موجب برانگیخته شدن احساسی در موضوعات اخلاقی شود.علاوه بر این، برانگیخته شدن احساساتی مانند گناه و شرمندگی می‌تواند منجر به فعال شدن فرآیندهای شناختی و روانشناسی مانند انتظار از دیگران، سرکوبی، نسبت دادن و فرافکنی شود که باعث تبدیل شدن احساسی مانند شرمندگی به خشم، ترس و تنفر می شود. این حالات احساسی و سایر حالات، در نهایت با اخلاق در ارتباط است، حتی اگر افراد شناخت کاملی از این ارتباط نداشته باشند. بدین ترتیب از نقطه نظر روانشناسی، مطالعه احساسات اخلاقی بزودی منجر به فعال شدن گروهی بزرگتر از احساسات انسانی می شود. که برای پرداختن به احساسات اخلاقی، نیاز به تعریفی موقتی از اخلاق است که از نقطه نظر جامعه شناسی اخلاق حول کدهای فرهنگی ارزیابی می گردد که خوب و بد بودن، درست و غلط بودن، قابل قبول و غیرقابل قبول بودن را تعیین می کند که کدهای اخلاقی با توجه به میزان محتوای اخلاقی متغیرند و سطوح مختلفی را هم دارا می باشند که عبارتند از:

ارزش ها: مفاهیم انتزاعی و مستقل از متن درباره خوب و بد، درست و غلط، مناسب و غیرمناسب که مردم یک جامعه احتمالا دارای آن هستند.

ایدئولوژی: مفاهیمی خاص تر در حوزه سازمانی راجع به اینکه چه چیز خوب یا بد، درست یا غلط، مناسب یا نامناسب است.

هنجارهای سازمانی: انتظارات کلی از یک فرد در رابطه با چگونگی قرارگرفتن او در مقام خود به نسبت تقسیم بندی کاری که بر نحوه رفتار او تاثیر می گذارد.

هنجارهای متحد شده: انتظاراتی خاص تر از یک فرد در رابطه با چگونگی قرارگیری او در مقام خود به نسبت تقسیم بندی کاری که بر نحوه رفتار او تاثیر می گذارد.

هنجارهای موقعیتی: انتظاراتی که راهنمای بخش هایی از تعاملات و اقدامات انسان هستند.

بدین ترتیب، هر کد فرهنگی، به همان میزانی اخلاقی ست که حاوی مولفه‌های سنجشی تعیین کننده خوب و بد، درست و غلط است.

دانشمندان اجتماعی با استفاده از روش‌های مختلفی احساسات اخلاقی را مفهوم سازی کرده اند که عبارتند از: احساسات اخلاقی انتقاد از خود یعنی شرم و گناه، احساسات اخلاقی انتقاد از سایرین یعنی تحقیر، خشم و تنفر، احساسات اخلاقی واکنش به رنج دیگران یعنی همدلی و همدردی، قدردانی از احساسات اخلاقی سایرین یعنی سپاسگزاری و شأن والا. احساسات اخلاقی انتقاد از خود، احساساتی منفی اند که توسط خود و به علت تخطی از کدهای اخلاقی بروز می کنند، اما احساسات انتقاد از سایرین، احساساتی منفی اند که برای تخطی از کدهای اخلاقی بر روی دیگران اجرا می شود و همچنین احساسات رنج دیگران، احساسی منفی بخاطر شاهد تجربه دردناک دیگران بودن است، قدردانی از سایرین، احساسی مثبت است که در رابطه با شاهد انجام کار خوب دیگران بودن است.

با ارجاع به کدهای فرهنگی، از نقطه نظر جامعه شناسی، احساس گناه بارزترین نوع احساسات اخلاقی ست زیرا وضعیت عاطفی ست که زمانی پدیدار می شود که فرد درک می کند که رفتار او، از کدهای فرهنگی سنجشی، تجاوز کرده است. اما شرمندگی، کمتر جنبه اخلاقی دارد زیرا احساسی ست که زمانی بروز می کند که فرد ببیند رفتاری بی صلاحیت نشان داده و یا حس کند دیگران او را بی ارزش می دانند و برای اینکه بدانیم چه چیزی احساسات اخلاقی می تواند باشد ، یک راه این است که انواع احساسات اصلی و انواع احساسات پیچیده ای که از احساسات اصلی نشات می گیرند را بررسی کنیم تا ببینیم کدام یک از آنها تحت چه شرایطی می توانند اخلاقی باشند.

که در نهایت می توان به این نتیجه رسید که ساختارهای اجتماعی، همگی حاوی محتوای اخلاقی هستند. این همان نظم اخلاقی است و بهترین راه برای اینکه افراد بتوانند این محتوای اخلاقی را درک کنند این است که از هنجارها، ایدئولوژی ها و ارزش ها تجاوز کنند و سپس شاهد واکنش احساسی مردم در برابر این تخلفات باشند و چون نظم اخلاقی مورد تهدید واقع شده پس خشم و غضب را به خود و سایرین منتقل می کنند. انسانها مطابق با نظم اخلاقی، اجتماعی می شوند و به گونه ای رفتار می کنند که آن را حفظ کنند. آن دسته از افراد که مانند جامعه ستیزان مدام از نظم اخلاقی تجاوز می کنند، به این خاطر که باعث انحراف از اخلاقیات شده اند و در عین حال اصلا از این کار پشیمان هم نیستند، حس تنفر شدیدی را در دیگران بر می انگیزند. وقتی تخطی رخ می دهد آنگاه افراد دیگر تمایلی برای تقویت نظم اخلاقی ندارند زیرا درگیر استراتژی دفاعی از قبیل سرکوب شده اند. بواسطه سرکوب، احساسات، تبدیل و جابجا می شوند، فرافکنی شده و یا به رفتار و ویژگی های دیگران و واحدها اجتماعی اسناد می شوند. در نتیجه نظم اخلاقی، پیچیده و متناقض می شود. اما اگر درست عمل کند، نظم اخلاقی منجر به این می شود که افراد، مسئولیت خطای خود را پذیرفته و احساس اخلاقی مناسب مانند ندامت و پشیمانی را ابراز کنند، پیامدهای مضر آن کار را درک کرده و همدردی و همدلی نشان دهند، و در کارهایی مشارکت کنند که آن کار بد را جبران و اصلاح کند. اقدامات اصلاحی به دیگران نشان می دهد که به تعهدات فردی و اخلاقی احترام گذاشته می شود. در اصل ابراز احساسات اخلاقی، چیزی فراتر از چیستی ارزشها و افتخارات را بیان می کند. اگرچه سرکوب و تبدیل احساسات، ارتباط میان خود و نظم اخلاقی را از بین می برد و بدین ترتیب حیات احساسی خود و سایرین را دشوار می کند. با این وجود، نظم اخلاقی بدون حضور احساسات اخلاقی، پابرجا نمی ماند و بنابراین برای دست یافتن به جامعه ای مترقی، باید بر موانعی مانند سرکوب و تبدیل احساسات، غلبه کنیم.

در پایان این جلسه، به پرسش‌های مطرح شده از طرف حضار توسط دکتر فرح ترکمان (مدرس جامعه شناسی‌ احساسات ) و سخنران نشست پاسخ داده شد .