5921 Page نشست روز یکشنبه 2 آذر ماه 93 گروه جامعه‌ شناسی اقتصادی با موضوع «عدالت اجتماعی و رشد اقتصادی» با سخنرانی دکترمحمد حسین شریف ‌زادگان در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران برگزار گردید.

در این نشست، دکتر شریف زادگان با مقایسه دولت‌های اروپایی و امریکایی عنوان کرد: دخالت دولت در اروپا به دلیل سوسیالیست بودن زیاد است و موضوع عدالت اجتماعی در دولت رفاه های اروپایی مطرح است. درنتیجه در اروپا دولت های مداخله گر داریم در حالی که امریکا کشوری است که در آن، جامعه مدنی است که به دولت شکل داده و لذا با دولت مداخله ‌گر روبه رو نیستیم.

وی افزود: در توسعه اروپا همواره دیالکتیکی بین عدالت و کارآمدی و اثرگذاری اقتصادی وجود داشته است. مثال آن تاچریسم است که محصول تفکر مقابله با سوسیالیسم اروپایی است و از سوی دیگر در فرانسه، اقتدار نهادهای سوسیالیستی بود که مانع کار سارکوزی شد؛ تضادی حل نشدنی بین رفتن به سوی سوسیالیسم یا لیبرالیسم. در اروپا همواره کلیسا، اشراف و دولت مداخله ‌گر بوده‌ اند درحالی که در امریکا چنین چیزی نبوده است. دلیل این امر، خاستگاه اقتصادی و اجتماعی متفاوت اروپا و امریکا است. به طور کلی سه نظریه درباره ارتباط رشد اقتصادی و عدالت وجود دارد:

1-اولویت رشد اقتصادی؛ سیاستی که در امریکا جواب داد ولی در امریکای لاتین به نتیجه‌ نرسید. بانک جهانی این سیاست را از دهه 80 میلادی توسعه داد ولی در اغلب کشورها این سیاست‌های تعدیل با موفقیت همراه نبود. در ایران، سیاست‌های تعدیل تنها در دور اول آقای رفسنجانی پیگیری شد ولی بعد از آن به دلیل نرخ تورم بالا از آن عدول شد.

2-اولویت عدالت اجتماعی؛ در تمامی کشورهای سوسیالیست پیگیری می‌شد. در تضاد بین رشد اقتصادی و عدالت، عدالت اولویت داشت. اتحاد جماهیر شوروی و تمام کشورهای زیرمجموعه آن، از این سیاست پیروی می‌کردند؛ هرچند کشورهای کمونیستی بعد از فروپاشی شوروی علی‌رغم توانایی ‌هایی که داشتند، پژمردند و برخی دیگر از کشورهای سوسیالیست مثل عراق و مصر و .. نتوانستند از این طریق توسعه پیدا کنند. در ایران، هویدا چنین دیدگاهی داشت و بعد از انقلاب هم حتی بازاری ‌ها اولویت را به عدالت و بعد به رشد اقتصادی می‌دادند به‌ ویژه در دوره جنگ، سیاست مبتنی بر عدالت در اولویت قرار داشت.

3-سیاست عدالت و رشد همزمان؛ سیاستی پراگماتیستی است، ادعایی نیست بلکه برای برطرف کردن تنگناها به وجود آمده است. آیا عدالت در جامعه ‌ای که رشد اقتصادی ندارد، برقرار است؟ آیا در اقتصاد متوسط رانتی مثل ایران می ‌توان یارانه یا حقوق بیکاری و .. داشت؟.

دکتر شریف زادگان خاطر نشان ساخت: در سال 1391، بودجه عمرانی کشور 13800 میلیارد تومان بود درحالی که یارانه 43000 میلیون تومان بوده است. در چنین اقتصادی نمی شود یک و نیم میلیون مسکن مهر ساخت؛ عقلانی نیست. به اندازه ‌ای می ‌توان هزینه کرد که رشد اقتصادی اجازه دهد. ژاپن و مالزی و اروپایی‌ها چنین سیاستی را اتخاذ کرده‌ اند. در ایران نیز باید اینگونه باشد.

سخنران این نشست گفت: ما در کشوری زندگی می ‌کنیم که مسائل اجتماعی و سیاسی داریم. عدالت اجتماعی، مسئله ‌ای مدرن است. در ایران توزیع اقتصادی نیست. در ایران بین 20 تا 23 درصد فعالیت در بخش صنعت داریم. درنتیجه ما در معرض صنعتی شدن هستیم و رشد اقتصادی برای ما مهم است. در دوره دوم آقای خاتمی ما تجربه رشد همزمان با عدالت را داشتیم. بنابر گزارش بانک جهانی در سال 57 حدود 40 درصد مردم ایران زیر خط فقر بودند. در دوره جنگ تلاش‌ هایی شد و با اتمام دولت سازندگی خط فقر به نزدیک 20 درصد رسید. در پایان دولت اصلاحات یعنی سال 84 خط فقر نزدیک به 5/11 درصد بود. مطالعات اخیر وزارت کار نشان می ‌دهد که در سال 91 خط فقر در روستاها 1/40 و در شهرها 4/33 درصد است.

وی در بخشی پایانی بحث خود ادامه داد: ضریب جینی، توزیع درآمد را نشان می‌ دهد؛ البته ملی است و خطا دارد و باید به صورت منطقه ‌ای محاسبه شود. هرچه ضریب جینی به یک نزدیک شود نشانگر نابرابری بیشتر است و هرچه از یک کوچکتر باشد به معنای برابری است. گزارش‌ها حاکی از این است که در زمان انقلاب در سال 57، ضریب جینی 57/0 بوده است و در سال‌ های 80، 81، 87، 89، 90 و 91 به ترتیب برابر 41/0، 40/0، 39/0، 39/0، 36/0 و 34/0 بوده است. باید توجه داشت، روستاها دربرابر فقر آسیب پذیرتر هستند. در سال 91 برابری بیشتری به چشم می‌خورد از نظر خط فقر و میزان فقر؛ یعنی برابری زیاد شده است و ثروت کم شده است. رشد اقتصادی به زیر صفر رسیده است. رشد اقتصادی منفی و فقر بیشتر و برابری بیشتر به معنای فقر توزیعی است. در شهرها صدک‌ های 70-40 و در روستاها صدک‌ های 75-40 مشابهند؛ یعنی درآمدهای پایین دارند. در این سال درآمد خانوار 4 نفره در روستاها 741 هزار تومان و در شهرها 857 هزار تومان بوده است.

همچنین بررسی گروه ‌های درآمدی نشانگر سه گروه درآمدی است: 4دهک اول، 4دهک میانی و 2دهک بالا: یعنی مصرف واقعی گروه کم‌ درآمد ثابت مانده است، مصرف واقعی گروه متوسط کاهش یافته است و مصرف واقعی گروه پردرآمد کاهش یافته است.