به همت دفتر انجمن جامعه شناسی ایران در دانشگاه گیلان، انجمن علمی-دانشجویی علوم اجتماعی و پژوهشکده گیلان شناسی دانشگاه گیلان، نشست علمی «مهاجرپذیری گیلان؛ چالشها و فرصتها» روز چهارشنبه 25 اردیبهشت 98 در تالار حکمت دانشگاه گیلان برگزار شد.
نخست دکتر محمد امین کنعانی (عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه گیلان) از منظر جمعیت شناختی این پدیده اجتماعی را تبیین کرد. وی گفت:مهاجرت در داخل کشور برخلاف مهاجرتهای خارجی، حق طبیعی شهروندان ایرانی است و هیچ ممانعتی بهلحاظ حقوقی ندارد در این باره مهاجرت مردم سایر نقاط کشور به این استان منع قانونی ندارد. اما بهلحاظ اجتماعی مهاجرت به گیلان دارای پیامدهای مثبت و منفی برای این خطه از کشور شده است. پیامدهای مثبت این امر باعث فروش زمین های کشاورزان شده است و بازار فروش آنها را رونق بخشیده است. آنها زمین های خود را بهتر از بومیان توانسته اند بفروشند و حتی ممکن است باعث توسعه عمرانی این مناطق شود. اما این امر دارای پیامدهای منفی نیز بوده است زیرا افزایش قیمت زمین های روستایی در درازمدت به نفع روستاییان نبوده این مسئله موجب تشدید نابرابری های اجتماعی شده و کشاورز روستایی را به کارگر روستایی و روزمزد تبدیل کرده است. آنها در این فرایند احساس حقارت و زیان دیدگی پیدا می کنند و تشدید این امر موجب تنازعات اجتماعی بین مهاجران و بومیان می گردد. علاوه براین آنومی اجتماعی و تعارضات فرهنگی را در آنها دامن می زند و موجب چشم و هم چشمی در آنان می گردد.
او برای رفع مشکل، خواهان آگاهی بخشی به روستاییان در عدم فروش زمین های خود به مهاجران شد زیرا در آینده به سود آنها نخواهد بود و برنامه ریزی و سیاستگذاری مناسب از سوی مسئولان جهت کاهش کارکردهای منفی ناشی از مهاجرت و تقویت جنبه های مثبت آن شد.
سپس دکتر رضا علیزاده (عضو هیأت علمی پژوهشکده گیلانشناسی دانشگاه گیلان) به تبیین ابعاد جامعه شناختی این مساله اجتماعی پرداخت. او تاکید کرد: پژوهشکده گیلانشناسی به عنوان تنها مجموعه استان شناسی کشور، زیر نظر وزارت علوم است که سیاستها و اهدافش پیگیری مسائلی است که در استان گیلان وجود دارد. بر این اساس برخی از اولویت ها مطابق با نیازهایی است که پژوهشکده تشخیص میدهد و اقدام به پژوهش می نماید. در یک سال اخیر موضوع حاشیه نشینی جزء موضوعات مورد پژوهش در این مرکز بود. در این پژوهش چیزی که بسیار مورد توجه قرار گرفت بحث مهاجرت بود که براساس یافته ها می توان گفت که تبدیل به هشدار شده و در آینده ای نزدیک تبدیل به بحران خواهد شد. در این بین کار علوم اجتماعی پیش بینی و هشدار در این خصوص است زیرا در بعضی مواقع، هنگام بحران، اولین انگشت اتهام به سمت جامعه شناسان و اندیشه ورزان علوماجتماعی است که چه کرده اند؟. در صورتی که اگر در مطالب دقت کرده باشید همیشه فعالین این حوزه، هشدارها را از پیش داده اند اما متاسفانه یا اراده ای نیست یا گوش شنوایی وجود ندارد که نظرات مغفول واقع می شوند. بحث در خصوص مهاجرت در گیلان به هیچ وجه نباید شائبة جدایی طلبی و یا مسائلی از این دست را ایجاد کند، کما اینکه در جوامع پیشرفته ما شاهد آن هستیم که برای مهاجرتها برنامههای مختلفی پیشبینی شده که از این رخداد به عنوان یک پتانسیل استفاده شود و یا در صورت عدم تمایل شرایط مهاجران قابل کنترل باشد. اما علی الحساب درخصوص گیلان چون هیچ برنامه پیشرفتی در نظر گرفته نشده، بیشتر بازخوردها در این حوزه به شکل واکنش نمایان میشوند. مهاجرت در گیلان فعلاً تبدیل به مسئله نشده است اما جا دارد تا پیش از مسئله شدنش، با نگاهی آسیب شناسانه به آن نگریسته شود.
اگر بخواهیم به طرح مسئله در این بحث بپردازیم باید ابتدا با ارائۀ مفهومی از توسعه سخن را آغاز کنیم. توسعه در واقع مفهومی است با قدمتی 70ساله است که از ویژگی های آن می توان به موارد زیر اشاره نمود:
او ادامه داد: اگر توسعه در جامعه ای به نحو مطلوب اجرا نشود، منتج به بی عدالتی و نابرابری (توسعه نامتوازن) در استان می شود. از نشانه های توسعۀ نامتوازن می توان به ناکارایی نظام برنامه ریزی، مغفول ماندن آمایش سرزمینی، ضعف نظام بودجه بندی، تمرکزگرایی، نقصان در ساز و کار نهادی، انباشت قطب های سرمایه که عملاً هم در سطح نهادی و هم در سطح استان کاملاً مشهود است، افزایش آسیب های اجتماعی، افزایش حاشیه نشینی و افزایش مهاجرت، اشاره کرد.تعداد برنامه های توسعه در ایران تا قبل انقلاب 5 برنامه بود که از سال 1327 شروع شد، دو برنامه اول 7ساله بود و بعد برنامه های 5 ساله را داشتیم که در سال 57 ناقص ماند. بعد از انقلاب تاکنون، 6 برنامه توسعه داشته ایم که از سال 67 اجرایی شدند. اگر به آمارها توجه کرده باشید، در صورتیکه استان های ایران را به سه بخش برخوردار، نیمه برخوردار و محروم تقسیم کنیم، در 30سال اخیر، گیلان جزء استان های نیمه برخوردار بوده است. در گیلان اشکال مختلف مهاجرت را داشته ایم. طی چهل سال اخیر بخشی از مهاجرت ها از بخش غربی کشور (عمدتاً از اردبیل و خلخال) به استان گیلان داشته ایم. خصوصاً مناطق 4و5 رشت که تمرکز مهاجران استان به شمار می رود و بخشی از این حاشیه نشینی در مناطق 4 و 5 (بالغ بر 25% جمعیت حاشیه نشین) در این مناطق متمرکز شده اند. اما نوع دیگر مهاجرت، رفتن از روستاها و شهرهای کوچک به رشت است و سومین نوع مهاجرت های اخیر در گیلان، مهاجرت از جنوب و مرکز کشور به استان است که در ده ساله اخیر رواج یافته است. از بین این سه نوع مهاجرت، مدل سوم مهاجرت از این جهت با بقیه متفاوت است که به صورت پراکنده در سطح مناطق شهری و روستایی استان دیده میشود در حالیکه تا پیش از این تمرکز مهاجران بر شهر رشت بود.
دکتر علیزاده افزود: حال اگر بخواهیم این وضعیت را مورد بررسی قرار دهیم، وضعیت مهاجرت در استان گیلان طی سه دوره سالهای 1335، 1355و 1375 از نظر مهاجرپذیری در رتبه های 8، 9و 11 و از نظر مهاجرفرستی در رتبه های 4 ، 6 و 9 قرار داشت که عمدتاً این مهاجرفرستی ها به استان تهران و به منظور تأمین شغل مناسب انجام شده است. اما باید خاطرنشان شد که در دهه گذشته روند مهاجرت به گیلان تغییر یافته است.بر اساس آمارهای رسمی کشور، بیشترین مهاجرت ها طی سالهای 85 تا 90 از استان تهران به استانهای البرز، گیلان و مازندران، خراسان رضوی و مرکزی بود. بررسی استانهای کشور از نظر مهاجرپذیری و مهاجرفرستی نشان می دهد که به ترتیب استانهای البرز، تهران، اصفهان، گیلان و مازندران پنج استان عمده مهاجرپذیر در کشور و دارای بالاترین میزان خالص مهاجرت بودند.اسامی استانهای خوزستان، کرمانشاه، لرستان، سیستان و بلوچستان و چهارمحال و بختیاری دارای کمترین میزان خالص مهاجرت و در رده استانهای مهاجرفرست در سالهای1385 تا 1390 به ثبت رسیده است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده گیلان شناسی دانشگاه گیلان گفت: بررسی های میدانی از وضعیت فروش اراضی و حضور مهاجرین در استان گیلان که با کمک NGOها و از طریق مصاحبه و گفتگو با فروشندگان و بنگاهیها به دست آمده حاکی از آن است که وضعیت استان از حیث فروش زمین، حالت هشدار پیدار کرده است. برای مثال در سیاهکل از پنج روستا حدود 41% اراضی در دست 189مهاجری است که از این تعداد 12نفر ساکن منطقه و 177نفر غیر ساکنند که به طور فصلی رفت و آمد دارند و به منظور تفریح و گردش از این اراضی استفاده میکنند. اصالت این مهاجران عموماً اصفهانی، همدانی، یزدی و تهرانی است. در فومن از تعداد هشت روستای مورد مطالعه 31% اراضی در اختیار 434 مهاجری است که از این تعداد 158 نفرشان ساکن منطقه و 276 نفر غیر ساکنند. اصالت مهاجران عموماً، اصفهانی، کرجی، شیرازی، یزدی، تهرانی، مازندرانی است.در لنگرود از پنج روستا ، 28% ارضی که اصالت مهاجران عموماً اصفهانی، کرجی، شیرازی، یزدی، تهرانی، مشهدی است. در تالش از هشت روستا، 40% ارضی در اختیار 520 مهاجر است که 141 نفرشان ساکن و 379 نفر غیر ساکن و عموماً، اصفهانی، خوزستانی، کردستانی، تهرانی هستند. همچنین در انزلی از تعداد شش روستا 10% ارضی در اختیار 296 مهاجر است که ازین تعداد 118 نفر ساکن و 178نفر غیر ساکنند که عموماً کرجی، خوزستانی، یزدی، تهرانی، مشهد، اصفهانی، بندرعباسی هستند.این روند در سنگر، رضوانشهر، املش، ماسال، رستم آباد، شفت و دیگر شهرستان های استان گیلان نیز به همین ترتیب با فروش زمین با قیمت های خیلی پایین و هجوم مهاجرین مواجه است.
او در بخش دیگری از سخنان خود با طرح این سوال که«مگر این مسئله چه اشکالی می تواند داشته باشد؟» گفت: نکته اصلی اینجاست که مسئله ما بحث توسعه نامتوازنی است که در ایران رخ داده و حالا در شرایط اقلیمی، فرهنگی و اقتصادی در حال نمایش و بروز است.از دلایل هجوم مهاجران میتوان به مشکلات اقلیمی و محیط زیست (خشکسالی، ریزگردها، گرم شدن زمین، تشنگی ایران) اشاره نمود. مثلاً در جریان سیل اخیر نمیدانیم که چه تبعاتی قرار است با آمدن سیل مهاجرانی که شاید به این سمت هدایت شوند، دامن گیر گیلان شود و مسئله دوم مسئله گرانی کلانشهرها (قیمت آپارتمان، مساکن و اجاره) است و مسئله سوم که بسیار هم حائز اهمیت است مسئله حفظ ارزش دارایی (افزایش قیمت کالاها و کاهش ارزش پول ایران) است. در خصوص این نکته باید خاطر نشان کرد که ما در دولت دوم آقای احمدی نژاد و در دولت دوم آقای روحانی شاهد افزایش مهاجرت به گیلان بودیم. از مهمترین این مسائل کاهش ارزش پول ایران بود که مردم را به تبدیل پولشان با زمین و طلا و ارز و ... واداشت تا داراییشان را تثبیت کنند.اما از طرف دیگر دلایل فروش زمین ها می توان به فقدان شغل و نرخ بیکاری بالا در روستا، فقدان امکانات رفاهی و بهداشتی، رشد دلالیگری و واسطه گری توسط بنگاه ها و دهیاری ها نسبت داد.
دکتر علیزاده با اشاره به پیامدهای مهاجرت گفت: استان گیلان از حیث تراکم جمعیتی جزء 3 استان اول کشور است و زمین در گیلان به دلایل مختلف، نقش استراتژیک دارد. هرگونه افزایش جمعیت در این استان می تواند مشکلات اساسی برای زیست شهروندان ایجاد کند.در خصوص مشکلات محیط زیست به صورت علنی باید عنوان کرد که بر اساس آمارهای مستند، در روستاهای گیلان، سرانه تولید زباله با شهرها برابری میکند. در خصوص دفع زباله رشت از سال 63تاکنون 1000تن زباله را در سراوان انباشت میکنند و اعلام شده است که وضعیت فوق بحرانی است. ما در رشت برای جمعیت دومیلیون و پانصد هزار نفری، 25 مرکز دفع زباله داریم. با افزایش این جمعیت این مراکز نیز افزایش می یابند. شیرابه این زباله ها به سفره های زیرزمینی و رودخانه های استان منتقل می شود و وارد چرخه کشاورزی و تولیدات و دامی و ... استان میگردد. از طرفی دیگر از 30 بیمارستان در استان فقط 7بیمارستان تسویه خانه دارند و فاضلاب بقیه بیمارستانها وارد رودخانه ها می شوند و بر آلودگی آبها می افزایند و تمام محصولات گیلان را آلوده میکند. در نتیجه با افزایش جمعیت ما شاهد افزایش انباشت زباله و شیوع انواع امراض خواهیم بود. از طرفی دیگر برداشت های مکرر و بی حساب از جنگل ها و کوه ها و مراتع و افزایش ویلاسازی و آپارتمانها مناطق را با خطر سیل مواجه می کند. مسئله دیگر از بین رفتن زمین های کشاورزی است. به گفته مسئولان جهاد کشاورزی در 15ساله اخیر 20% از زمین های کشاورزی ما کاهش پیدا کرده است. مقرون به صرفه نبودن کشاورزی، هزینه های تجهیز و نوسازی اراضی، مکانیزه شدن کشاورزی، کشاورزان را مجبور به فروش زمینها می نماید.مسئله بعدی مبحث زیرساخت های نامناسب استان است. جاده های فوق العاده خطرناک، عدم وجود روشنایی کافی، تعداد زیاد موتورسوار، آمار بالای تصادفات در استان، عدم نصب گاردریل در جاده ها، در حوزه بیمارستانی هم کمبود 2000تخت برای جمعیت کنونی گیلان که با توجه به شرایط فعلی تا سقف 3برابر باید افزایش یابد، فقدان بیمارستان تخصصی در استان نیز از دیگر مشکلات زیرساختی به شمار میآید.
عضو هیأت علمی پژوهشکده گیلانشناسی دانشگاه گیلان ادامه داد: خالی شدن روستاها از افراد بومی به عنوان یک موضوع هویتی نیز از دیگر مسائل پیشروست. روستاییان پول حاصل از فروش زمین ها را عموماً خرج خرید ماشین، ازدواج فرزندان، خرید خانه در حاشیه شهر نموده اند. این مسئله باعث تخلیه روستاها از افراد بومی و اسکان افراد غیربومی در منطقه می شود و بالا رفتن قیمت املاک و اراضی روستایی و هزینههای جاری زندگی شهروندان را به دنبال دارد.تمام این مسائل منجر به شکل گیری احتمالی مباحث هویتی و قومیتی در میان مدت بین افراد بومی و مهاجرین می شود که مانند جریان ریختن زباله روی ماشین مسافر، درگیری بین مسافران و شهروندان و مسائل دیگر می شود که بازتاب آن در رسانه های اجتماعی مشهود است.این اتفاقها همان اخطارهایی است که به جامعه داده می شود تا متوجه بحرانی بودن این وضعیت بشود و درک کند که ظرفیت فعلی استان گیلان تحمل افزایش جمعیت را ندارد. اگر با همین اندازه زیرساخت و امکانات در خصوص ورود مهاجر به گیلان پیش برویم تمام مشکلات پیش گفته افزایش پیدا خواهد کرد. مهاجر فعلی تولیدکننده و نیروی کار نیست و به دلیل تعلق به گروه سنی بالا (30 سال به بالا) تنها مصرف کننده به شمار می آید و مصرف کننده برای جامعه استان گیلان با شرایط فعلی مطلوب نخواهد بود.
سپس مدیرکل اجتماعی استانداری گیلان (خانم ابرو فراخ) به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: بررسی روند مهاجرت طی 10 سال اخیر نشان می دهد که مهاجرت از مرکز به سمت استان ها در حال افزایش بوده و مختص گیلان نیست.
وی با تاکید بر لزوم تلفیق مباحث نظری و کاربردی در مقوله مهاجرت، اظهار کرد: مهاجرت دارای اهمیت ویژهای در مباحث فرهنگی و اجتماعی است. او با اشاره به نقش مهاجرت بر شبکه روابط اجتماعی، یادآور شد: مهاجرت بر خانوادهها و روابط بین نسلی اثرگذار است و می تواند با تغییر جمعیت در مناطق مختلف تنش ایجاد کند. تغییر در ساختارهای سیاسی و اجتماعی نیز از جمله پیامدهای مهاجرت است.
مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری گیلان با بیان اینکه مهاجرت به جابجایی منطقه ای گفته می شود، افزود: این توزیع مجدد جمعیت، حوزه جامعه شناسی را نگران می کند، مردم شناسی را پای کار می آورد و با ایجاد حساسیت در فعالان سیاسی و اجتماعی، فعالیت های اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد.
این مقام مسئول به تبیین ویژگی های هرم سنی مهاجرت در گیلان پرداخت و عنوان کرد: بررسی روند مهاجرت طی 10 سال اخیر نشان می دهد که مهاجرت از مرکز به سمت استان ها در حال افزایش بوده و مختص گیلان نیست. در بازه زمانی 97-95 حداقل 25 استان جزو استان های مهاجرپذیر بوده اند.
وی با بیان اینکه مهاجرت های برون استانی باید در ساختارهای کلان دیده شود، اضافه کرد: اگر بپذیریم که هرم سنی جمعیت مهاجر به گیلان از زمان موالید گذشته، نشان دهنده حرکت گیلان به سمت سالمندپروری است، در حالی که گیلان هم اکنون رتبه اول کشور در جمعیت سالمند را دارد.
ابروفراخ ابلاغ سیاست های کلی جمعیت از سوی مقام معظم رهبری را یکی از اسناد بالادستی دانست و متذکر شد: در این راستا به دنبال افزایش جمعیت، جلوگیری از مهاجرت به خارج و کاهش طلاق هستیم. همچنین تحولات و حرکت های جمعیتی رصد می شود.
مدیرکل اجتماعی استانداری گیلان با تاکید بر لزوم پرداختن برنامه آمایش منطقه ای به وضعیت سکونتگاه ها و توزیع جمعیت مطلوب، خاطرنشان کرد: حاشیه نشینی یکی از پیامدهای ساخت و ساز غیر مجاز در حوزه های شهری و روستایی است. رشت و لنگرود جزء مناطقی است که حاشینه نشینی در آن اتفاق افتاده است.
وی از راه اندازی ستاد توسعه استان گیلان خبر داد و بیان کرد: محورهای رشد مثبت گیلان با همکاری استاندار و مدیران کل دستگاه ها در حال برنامه ریزی است و هیأت اندیشه ورز استان را فعال کردیم تا بتوانیم واقعی ترین و به موقع ترین تصمیم گیری ها را داشته باشیم. در این راستا می توانیم مسئله مهاجرت را به یکی از فرصت های گیلان تبدیل کنیم.
این نشست سپس با پرسش و پاسخ حاضران به پایان رسید.