میزگرد «آسیبهای اجتماعی در دانشگاهها» به همت معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی، پژوهشکده گیلان شناسی و دفتر انجمن جامعه شناسی ایران در پژوهشکده گیلان شناسی روز چهارشنبه مورخ 22 آبان ماه 1398 با حضور برخی از اساتید دانشگاه برگزار شد.
در این نشست حسین فرختار (معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی)، دکتر سید هاشم موسوی (عضو هیأت علمی دانشگاه و رییس پژوهشکده گیلان شناسی)، دکتر علی یعقوبی (عضو هیأت علمی و مدیردفتر انجمن جامعه شناسی در دانشگاه گیلان)، دکتر جواد نظری مقدم (عضو هیأت علمی پژوهشکده گیلان شناسی)، دکتر کاظم فلاحی از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دکتر رضا علیزاده (عضو هیأت علمی پژوهشکده گیلان شناسی) به بحث و تبادل نظر در این زمینه پرداختند و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها، دلایل ساختاری و خرد شکلگیری آسیبها، پیامدهای آسیبهای اجتماعی و فرهنگی حوزه دانشگاه در سطح دانشگاه و جامعه و راهکارهای برونرفت از این شرایط بررسی شد.
حسین فرختار، معاون فرهنگی سازمان جهاددانشگاهی گیلان، با بیان اینکه عصر حاضر در یک پیچ تاریخی قرار دارد، گفت: تمدن بشری در حال تغییر و تحول است و این تغییر و تحول از دو عامل تحول در نظام انرژی و تحول در فناوری اطلاعات نشات میگیرد.
وی جوامع را متأثر از واقعیتهای تاریخی دانست و افزود: امروزه با نسلی مواجه هستیم که تحولات عظیمی را در پیش دارد و به نظر میرسد باید نسبت به این تحولات جدید رویکرد و نگاه جدیدی داشته باشیم و آن را پدیده اجتماعی بدانیم.
معاون فرهنگی سازمان جهاددانشگاهی گیلان پدیدههای اجتماعی را زنده و پویا دانست و تصریح کرد: باید پدیدههای اجتماعی را بپذیریم و آن را مدیریت کنم، نه اینکه راه مقابله و مبارزه را در پیش بگیریم.
فرختار به نقش اثرگذار جمهوری اسلامی در شکلگیری تحولات اشاره و عنوان کرد: طی چهار دهه گذشته با تضعیف حافظان سنت مواجه هستیم و تضعیف حافظان سنت منجر به این شده که جامعه به سرعت با سنت خداحافظی کند و ما را در وضعیت بیثباتی در سنتها قرار دهد.
وی با اشاره به پرداختن لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به موضوع شرکت موثر زنان در انتخابات، یادآور شد: این لایحه تحت فشار مذهبیون عقبنشینی کرد، اما همین جامعه در جریان پیروزی انقلاب و طی چهل سال گذشته جایگاه ویژهای برای حضور سیاسی و اجتماعی و علمی قشر زن قائل بوده و امروز زنان نقشهای اساسی را بر عهده دارند. راهی جز گفتوگو، همکاری، مدارا و گذشت نداریم. این مدرس دانشگاه با بیان اینکه کاهش فرزندآوری فرصتهای عمومی را برای بانوان افزایش داده است، گفت: اگرچه کاهش تعداد فرزندان تعادل جمعیتی را بر هم زده و سن ازدواج را بالا برده است، اما بانوان در مقابل فرصت ادامه تحصیل و اشتغال را پیدا کردهاند و زیست اجتماعی آنان نسبت به گذشته بیشتر شده است. به دنبال این زیست اجتماعی هویتهای مستقل شکل گرفته و انسانی که هویت مستقل یافته هرگز حافظ سنت نخواهد بود و خطشکن میشود.
فرختار با بیان اینکه قبل از انقلاب ۷۰ درصد جمعیت ایران روستایی بودند، اضافه کرد: امروز تنها ۲۵ درصد جمعیت کشور را روستاییان تشکیل میدهند لذا با هجوم روستاییان به شهرها مواجه هستیم. البته روستاییانی که توانایی الحاق به حوزه شهری را ندارند حاشیهنشین شدهاند و حاشیهنشین نمیتواند حافظ سنت باشد.
معاون فرهنگی سازمان جهاددانشگاهی گیلان با اشاره به اقتدار و هژمونی علمای عظام و روحانیت در جریان تحولات تاریخی ایران طی سده اخیر، خاطرنشان کرد: در گذشته ایمان جزء لاینفک شریعت بود، اما امروز دینورزی مردم تغییر کرده و شاهد جدایی ایمان از شریعت به ویژه در جوانان با رویکرد گرایش به عرفانهای کاذب هستیم.
وی توسعه را یک فرایند طبیعی در جوامع دانست و گفت: همواره تحولات توسعهآفرین در جامعه شکل میگیرد و لذا به این تحولات باید نگاه مسئلهمحور داشته باشیم؛ نه آسیبشناسانه این مدرس دانشگاه عصر حاضر را نیازمند تابآوری دانست و متذکر شد: با مسئله شکاف بین نسلی مواجه هستیم و سرعت تحولات، شتاب فاصله بین والدین و فرزندان را بیشتر کرده است لذا نباید انسان را تنها یک شیء ببینیم.
وی با بیان اینکه همه انسانها به دنبال رفاه، رضایتمندی و معنای هستی هستند، اضافه کرد: امروز دانشجویان این سه مؤلفه را در دانشگاه یافت نمیکنند و با بیکاری چند برابری جوانان تحصیلکرده نسبت به افراد دانشگاه نرفته مواجه هستیم.
فرختار بر فهم و کنش مشترک تاکید کرد و یادآور شد: جامعه باید تابآور بوده و قدرت ترمیم داشته باشد تا شکافها پر شود و هیچ راهی جز گفتوگو و همکاری و مدارا و رواداری و صبر و گذشت نداریم، فرهنگ و مردمشناسی تنها راه نجات کشور است.
سید هاشم موسوی، رئیس پژوهشکده گیلانشناسی دانشگاه گیلان نیز در ادامه، توجه به فرهنگ و مردمشناسی را تنها راه نجات کشور در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی دانست و اظهار کرد: مردمنگاری شاخصترین روش پژوهش در مردمشناسی است.
وی از مجموعه مخاطرات اجتماعی و فرهنگی تعبیر به آسیبهای اجتماعی و فرهنگی کرد و افزود: دو واژه «اجتماع» و «فرهنگ» از نگاه مردمشناسی مفاهیم متمایز دارد. در واقع زمانی از «اجتماع» استفاده میکنیم که تاکید ما بر کنش متقابل است، اما به کار بردن واژه «فرهنگ» بر شیوههای اندیشیدن تاکید دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان دانشجو را قلب دانشگاه دانست و اضافه کرد: مفهوم دانشجو با مفهوم جوانی همراه است و جوان شرایط خاص سنی و فکری و روحی و روانی دارد لذا باید مقتضیات این دوره را در نظر بگیریم.
موسوی با بیان اینکه دانشگاه جلوتر از جامعه حرکت میکند، متذکر شد: دانشگاه در حوزه آسیبهای اجتماعی و فرهنگی نسبت به جامعه عملکرد بهتری دارد و از دانشگاه چنین انتظاری هم میرود.
وی حجم بالای دانشجو و مدرک را موجب کاهش کیفی خروجی دانشگاه دانست و خاطرنشان کرد: مسائل اجتماعی و فرهنگی نیازمند تاریخ و جامعهشناسی است و لذا باید اصالت و اخلاق را مورد توجه قرار دهیم.
رئیس پژوهشکده گیلانشناسی مسائل اجتماعی و فرهنگی را دارای ابعاد ذهنی و عینی دانست و یادآور شد: مسئولان مسائل اجتماعی و فرهنگی را برای جامعه ملموس کنند.
موسوی اضافه کرد: سیاستگذاران فرهنگی و آموزشی باید با بازگشت به اصالت و اخلاق زمینه خروج نسل جوان از ابتذال در همه عرصههای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را فراهم کنند و امور دانشگاه به دانشگاهیان واگذار شود.
رضا علیزاده، عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان نیز با تاکید بر لزوم بررسی مسائل مربوط به دانشگاه با رویکرد جامعهشناسی؛ نه آسیبشناسی، یادآور شد: رسالت دانشگاه علمآموزی است و باید به تحلیل ساختاری و خرد این جایگاه بپردازیم.
وی فرایند نقد را شامل بیان مسائل و مشکلات، تحلیل آنها و ارائه راهکار دانست و گفت: نقد ذات دانشگاه است، اما هنوز ذات دانشگاه به معنای مدرن آن را قبول نداریم.
عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان «مدرکگرایی» را یکی از مشکلات ساختاری نهاد دانشگاه در ایران دانست و تصریح کرد: افزایش حس مهاجرت تحصیلکردهها، عدم امید به آینده و بیانگیزگی به واسطه ناکارآمدی ساختاری این نهاد شکل گرفته است.
علیزاده با بیان اینکه سهگانه نظام سیاسی، دانشگاه و گروههای اجتماعی در افزایش مدرکگرایی نقش دارد، گفت: دور شدن از اصالت علم در دانشگاه زیاد شده است و اعتماد به ساختارهای سیاسی و اجتماعی وجود ندارد و امید به آینده در دو سطح فردی و اجتماعی کاهش یافته و با افزایش عافیتطلبی مواجه هستیم.
وی با تاکید بر لزوم استقلال دانشگاه از قدرت سیاسی، متذکر شد: سیاستزدگی بزرگترین سم برای دانشگاه است. همچنین به شدت نیازمند بازتولید علوم انسانی و واگذاری امور دانشگاه به دانشگاهیان هستیم. دانشگاه به آیندهپژوهی نیاز دارد.
کاظم فلاحی، مسئول امور پژوهشی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان نیز در این نشست، با بیان اینکه همه جوامع بشری در همه برهههای تاریخی با آسیبهای اجتماعی و فرهنگی مواجه هستند، تاکید کرد: نمیتوان هیچ جامعه انسانی پیدا کرد که مبرا از آسیب باشد.
وی افزود: به دنبال انقلاب صنعتی و رشد فزاینده علم و فناوری و صنعت، شاهد انفجار جمعیت، افزایش مهاجرت و تغییرات شگرف در سبک زندگی همچون سست شدن بنیان خانواده و کاهش مهارتهای فردی و اجتماعی در مواجهه با مسائل بودیم.
این مدرس دانشگاه، روانشناختی و جامعهشناختی فرهنگی و اجتماعی را نیازمند مسئلهیابی دانست و بیان کرد: از دیدگاه جامعهشناختی تغییر و تحول فرهنگی و اجتماعی در حوزۀ مسئله فرهنگی و اجتماعی جای میگیرد، در حالی که آسیب رفتارهای نابهنجار مغایر با عرف تلقی میشود.
فلاحی با اشاره به درهم تنیدگی مسائل اجتماعی و فرهنگی، اضافه کرد: متاسفانه جامعه توانایی ایجاد رابطه و معنا را ندارد که به واسطه عدم گفتوگو ایجاد شده است. بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی دانشجویان از جمله مهاجرت، افت تحصیلی، بیبندوباری نسبت به هنجارها و... باید با گفتوگو انجام شود.
وی با بیان اینکه دانشجو تحت تاثیر سه عامل فرد، خانواده و جامعه است، تصریح کرد: باید تقابل سنت و مدرنیته را از بین ببریم و یک دانشجوی مطالبهگر به یک دانشجوی مشارکتکننده تبدیل شود تا گسست فرهنگی و اجتماعی نداشته باشیم. امروز دانشگاهها نیازمند جایگزینی تفکر پویا و دینامیک به جای تفکر ایستا هستند.
مسئول امور پژوهشی ارشاد اسلامی گیلان دانشگاه را نیازمند آیندهپژوهی دانست که از رهگذر گفتوگو و دیالوگ میسر میشود و اضافه کرد: در گفتوگو باید از اسلوب و روشهای منطقی پیروی کنیم تا منجر به خرد جمعی شود. ماموریت دانشگاه تربیت نیروی انسانی در خدمت جامعه است.
جواد نظریمقدم، عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان نیز، جامعه را مجموعهای از عناصر انسانی منسجم و به هم متصل دانست و اظهار کرد: هر چیزی که این انسجام و اتصال را بر هم بزند یک آسیب است. امروز دانشگاه ما از حیث آموزشی و فرهنگی دچار آسیب شده، زیرا نیروی انسانی خروجی از دانشگاه با جامعه احساس بیگانگی دارد.
وی دانشگاه را موتور محرک جامعه دانست و ادامه داد: دانشگاه یک نهاد آموزشی است و خودش را جدا از جامعه میداند و به دنبال تغییر مسیر حرکت جامعه است لذا دانشگاه هر چیز جدید و تازهای را میپذیرد و سنتها را زشت و عقبمانده میداند. این در حالی است که هرچقدر سنتها پررنگتر باشد آسیبهای اجتماعی و فرهنگی کمتر میشود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه رویکرد ضد سنت دانشگاه با انسجام اجتماعی و فرهنگی مقابله میکند، گفت: ماموریت دانشگاه باید تربیت نیروی انسانی در خدمت جامعه باشد و اقشار مختلف جامعه که امروز با آنان مواجه هستیم، خروجی دانشگاه هستند.
نظریمقدم با اشاره به وجود حس ناامیدی نسبت به آینده در دانشجویان، عنوان کرد: دانشگاه نباید موجب سنتزدایی و ایرانیزدایی شود. این در حالی است که سنتها نسل به نسل منتقل میشوند و در دل سنت بازآفرینی وجود دارد.
وی با بیان اینکه دانشگاه باید هویت ایرانی خود را پیدا کند و از ایرانیزدایی دور شود، خاطرنشان کرد: مبارزه با سنت باید از ساختار سیاسی برود و نخبگان ضد تاریخ و ضد جغرافیای ایران عمل نکنند.
عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان با تاکید بر لزوم گزینش و احیای مجدد عناصر هویتی، متذکر شد: از دل تاریخ و سنت راهکارهای اجتماعی و فرهنگی بیرون میآید لذا باید درک مشترک و قدرت تحمل نظرات مخالف را داشته باشیم و اهالی قدرت و خانوادهها را به گفتوگو فرابخوانیم.
علی یعقوبی، مدیر انجمن جامعهشناسی ایران در دانشگاه گیلان گفت:من با بقیه دوستان از جهاتی هم داستان هستم. این آماری که دستگاه قضایی و انتظامی الان میدهند آسیبهای اجتماعی استانی را در پدیدههایی از قبیل:اعتیاد، ضرب و جرح، توهین، تهدید، کلاهبرداری، مالکیت مواد، خیانت در امانت مطرح میکنند، اما اگر شما وقتی از مردم به شیوۀ کیفی مساله یابی کنید آنها بر این باورند که عمده ترین مسایل جامعه این است که کار و شغل ندارند، به همدیگر اعتماد ندارند و به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی ندارند، در جامعه صداقت و صمیمیت نیست، رفتارهای کینتوزانه افزایش یافته، توقعات و چشم و همچشمی زیاد شده به طور کلی اخلاق تضعیف شده و افراد فاقد مهارتهای لازمند. بنابراین می شود درک کرد که بین آسیب های اجتماعی و اخلاق اجتماعی ارتباط تنگاتنگ وجود دارد و با فرسایش اجتماعی و اخلاقی آسیب های اجتماعی نیز متعاقباً خواهند آمد. نتایج تحقیقات (به لحاظ کمی یا کیفی) نشان می دهد که مسائل دانشگاهی عبارتند از: نگرش مثبت به همباشی، افزایش مصرف دخانیات، افزایش اعتیاد و مصرف گل، نگرش مثبت به مهاجرت از کشور، ارتباطات جنسی نامتعارف و کاهش ارجاعات دینی است. همچنین افزایش لذت طلبی و فرهنگِ «دم را غنیمت دار» و متعاقب آن «مصرف مشروبات الکلی» است. یک نکته دیگر در دانشگاهها پدیده «ملال» است. دانشجوها دچار مساله ملال یا دلزدگی هستند. آنچه که زیمل از آن به بیماری بلاس یا «یکنواختی» تعبیر میکند. پدیده ملال امری مکانمند و زمانمند است. شما وقتی در یک روز خاص و در یک مکان خاص هستید و می بینید دوز ملال بالا است. مثلاً 5شنبه و جمعه ها بچه ها را حس غربتی در دانشگاه فرا میگیرد و این موقعیت ملال، زمانمند و مکانمند است . به نحوی جمعه برای بچه ها ملال آور است و این، آن چیزی است که دکتر فاضلی از آن به «جمعهکشی» تعبیر کرده است. در این روزها پدیده زمان به لحاظ ذهنی برای دانشجوها به کندی پیش می رود. بنظر میرسد در این موارد افراد احساس میکنند که شادی و نشاط ندارند. نتایج تحقیقات نشان می دهد که نیمی از دانشجویان معتقدند که آنها در میدان دانشگاهی شادی و نشاط ندارند. به نظر می رسد که در دانشگاه های ما این کالا خیلی کم یاب است. هرجا که موسیقی است همه مشارکت می کنند اما سخنرانی ها و مجالس علمی خلوت هست. هر جا اروس هست همه شرکت میکنند هر جا لوگوس هست عدم مشارکت است. بنابراین انرژی زیادی در جامعه متراکم شده و مجال کمتری برای آزاد شدن آن وجود دارد. به نظر می رسد در سیاست های فرهنگی خودمان تعادل اروس و لوگوس را رعایت نکردیم. باید سعی شود بین این دو بالانسی ایجاد شود تا تعادل حفظ شود. از رتوریک موسیقی در جهت نشاط و شادابی در جامعه استفاده کنیم. بسیاری از کنش های جوانان وجه «ابرازی و اظهاری» دارد اما ما کدِ مشکلاتشان را درک نمیکنیم و به سوالات صنفی آنها پاسخ غیرفرهنگی میدهیم مشکل دیگری، که در بین دانشجوها مشاهده می شود این است که به آینده امیدوار نیستند، پدیده زمان برای آنها خطی نیست بلکه در معنای گیدنزی حلقوی و دور باطل است. یعنی زندگی آنها در یک امتداد و خط مستقیم تحصیل، کار و تشکیل زندگی ختم نمیشود بلکه وضعیت مبهم و تناقضآمیزی دارد.
وی در ادامه تأکید کرد: اما اینکه باید چکار کنیم ظاهراً دو روش الان وجود دارد. روش تابآوری را روانشناسان باب کردهاند که آدمها بتوانند تاب بیاورند در مقابل حوادث و مشکلاتی که وجود دارد و مقاومت کنند. راهکاری دیگری که جامعهشناسان مطرح میکنند خصوصاً انجمن جامعهشناسی ایران کارگاه های متعددی در خصوص مسئله یابی و راهبردهای گفتگو محور مطرح کرده اند. جامعه شناسان معتقدند که ما از طریق گفتگو میتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم و باید با هم گفتگو و با استفاده از استراتژی جامعه شناسی مردممدار می توان مسائل اجتماعی موجود را تا اندازه ای تعدیل کرد. در این استراتژی جامعهشناس، فیلسوف نیست بلکه به عنوان انسان، تسهیلگر است. مرحوم قانعی راد درکتابش اخیرش «زوال پدرسالاری» به نکته دقیقی اشاره می کند که جامعه ما از پدرسالاری گذر کرده اما وارد عصر پسا پدرسالاری نشده، یعنی؛ وارد عصر گفتگو نشده است. مشکلی که داریم این است که نمیتوانیم گفتگو کنیم. الان آمار زیادی که در عرصه خانواده وجود دارد این است که نمی توانیم در خانه با هم حرف بزنیم. در طرح مسالهیابی خانواده شهروندان رشت اظهار کرده اند که ما همدیگر را درک نمیکنیم. صمیمیت و صداقت در خانهها وجود ندارد. به نظر میرسد در کنار شرایط اقتصادی باید گفت که هسته اصلی مشکلات فرهنگی «عدم توان گفتگوست». بنابراین در معنای آلتوسری باید دیگران را صدا زد، اصحاب قدرت را صدا زد، مردم را خطاب کرد که بیایید با هم صحبت کنیم.