ستاره روشنایی*
وبینار «علل و پیامدهای بیکاری فارغالتحصیلان» توسط کانون آسیبهای اجتماعی دانشگاه گیلان با همکاری دفتر دانشگاهی انجمن جامعهشناسی ایران در دانشگاه گیلان و اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان گیلان از ساعت 20 تا 22 روز شنبه 26 تیرماه 1400 در فضای اسکای روم به صورت مجازی برگزار شد. این وبینار با حضور مهندس حسن اسماعیل زاده (مدرس و معاون اداره کل تعاون، کار و رفاه استان گیلان) و دکتر آزاده صدقی جلال (جامعه شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی) به عنوان مدرس و آروین خوشپسند (دبیر کانون آسیبهای اجتماعی دانشگاه گیلان) به عنوان مجری و مدیر وبینار و با شرکت نزدیک بر 200 نفر از دانشجویانی از دانشگاههای سراسر کشور اعم از دولتی، آزاد، پیام نور و غیرانتفاعی، همچنین مددکاران و استادان برگزار شد.
در ابتدا، مهندس اسماعیلزاده درخصوص تأسیس دانشگاهها با هدف تأمین نیروی متخصص گفت: میزان عرضه در بازار کار با میزان جذب بازار کار همخوانی ندارد. یعنی یکی از علل اصلی در زمینه بیکاری این است که حجم فارغالتحصیلانی که روانه بازار کار میشوند، با ظرفیتهای جذب بازار کار اصلاً همخوانی ندارد. چرا؟ چون توسعه در کشور باید متوازن باشد و توسعه متوازن میبایستی منجر به شغل پایدار شود. حال این وضعیت چطور صورت میگیرد؟ از طریق اصلاح سیاستهای کلان، رفع موانع و سرمایه گذاری. بنابراین دولت به عنوان سیاستگذار اصلی و تصمیمگیر سیاستهای کلان کشور باید این متغیرهای مهم را کنار هم بگذارد تا حاصل اینها، جذب فارغالتحصیلان شود. همچنین، رشد جمعیت و حجم عظیم نفوذ دانشگاهیان در دهه ۶۰ و رسیدن این جمعیت در دهه ۸۰ به بازار کار، این فشار را بیشتر کرد و باعث افزایش انباشت ذخیره بیکاری شد. در این باره باید مشکلات فرهنگی را افزود زیرا نگاه افراد مراجع از حیث محیط کار، نوع کار و استانداردهای مربوط به آن و... به دیدگاه، نگرش، آداب و فرهنگهای آنان برمیگردد.
او اضافه کرد: عموماً بیکار به کسی گفته میشود که در هفته مرجع به دنبال کار میگردد. این فرد میتواند شاغل ولی بدون رضایت شغلی و یا کلاً بیکار باشد. بنابراین بیکاری میتواند ارادی یا غیر ارادی، و پنهان یا آشکار باشد. در خیلی از شهرها افرادی از روستا به شهر مهاجرت میکنند و در حاشیه شهر به شغلهای واسطهگری یا شغلهای کاذب روی میآورند. و یا بیکاران آشکار که در سیستمهای رسمی ثبت نام میکنند و یا به مبادی و متولیان کار مراجعه میکنند.
معاون اداره کل تعاون استان گیلان با توجه به تجربه و سوابق کاری خود در خصوص وضعیت متقاضیان و علتهای عمده بیکاری خاطرنشان کرد: 1) سطح توقعات متقاضیان با وضعیت فعلی محیط کار همخوانی ندارد. بنابراین فرد برای ایجاد این همخوانی باید سابقه تجربهاندوزی و کارورزی در کار داشته باشد. توصیه ما به همه دانش آموزان و دانشجویان این است که تجربه اندوزی و کارورزی را فراموش نکنند.
۲) عادتهای غلط زندگی بر باور افراد و انتظار افراد از محیط کار اثر میگذارد. بسیاری از افراد در طول تحصیل توسط خانوادهها در محیط ناخواستهای قرار میگیرند که در آن، بین خود واقعی و خودی که توسط خود فرد طراحی میشود فاصله میاندازد و فرد علیرغم اینکه خودش میخواهد در محیطی مشغول به کار شود، به دلیل آن باورهای غلط از انجام آن کار صرف نظر میکند.
۳) تحصیلات افراد خیلی منجر به ایجاد تخصص نمیشود. متأسفانه خیلی از مراکزی که افراد فارغالتحصیل در آن مشغول به کار میشوند، سخن از آن میگویند که افراد علیرغم داشتن مدرک تحصیلی کافی برای اشتغال، نمیتوانند از عهده آن کار بر بیایند.
۴) افراد به غیر از مدرک تحصیلی، مهارت دیگری ندارند! یعنی این افراد از مهارتهای زبان، کامپیوتر و... برخوردار نیستند و در نتیجه فرد توانایی دیگری برای عرضه به بازار ندارد و این یک آفت عمده در بازار کار است.
۵) افرادی که ریسک حضور در محیط های جغرافیایی دیگر را نمیکنند.
۶) افراد شأن و منزلت برخی از کارها را رتبه بندی میکنند؛ یعنی حتی از پوشیدن برخی لباسها یا قرار گرفتن در محیط های جغرافیایی خاص علیرغم اینکه در این موقعیتها میتوانند آینده روشنتری داشته باشند، خودداری میکنند و این به ضرر فردیست که حتماً میبایستی رشد کند.
۷) برخی از متقاضیان در کوتاهمدت انتظار رسیدن به مدارج و دستمزد عالی دارند که درست نیست و باید در یک روند آرام و مقطعی رشد کنند.
۸) دانش آموزان و دانشجویان چشم انداز اشتغال ندارند و بحث در مورد اشتغال را به زمان دیگری موکول میکنند.
۹) برخی از دروس دانشگاهی بسیار کم اثر است و با فضای کاری همخوانی ندارد.
۱۰) برخی از رشتههای پرطرفدار مانند وکالت، پزشکی و... موجب ترافیک فارغالتحصیلان برای اشتغال میشوند و طبیعتاً میزان بازار کار متناسب با این جمعیت وجود ندارد.
۱۱) بسیاری از فارغالتحصیلان توجه به قابلیتها و مزیتهای منطقی ندارند.
۱۲)کنکور عامل اصلی بر هم زدن ذائقه و استعدادهای افراد است که برای نظام متقاضیان خوب نیست.
۱۳) افراد نسبت به ظرفیتهای بیرونی اطلاع ندارند و براساس مشاهدات خود هر بار رشته دیگری را مورد توجه قرار میدهند.
ایشان همچنین ادامه داد: قدرت جذب نیرو در بازار کار تابعی از رونق اقتصادی است. رکود و رونق موجب ایجاد ظرفیت یا دفع تقاضا برای بازار کار میشود. از آنجایی که از سال ۹۱ تا ۹۸ انباشت سرمایه ثابت به شدت افت کرده، بنابراین باید انتظار کمبود اشتغال را داشته باشیم. تورم، قاچاق کالا، نرخ بهره و سود، بنگاهها را به تعطیلی میکشاند و موجب نارضایتی شغلی در برخی شاغلین میشود. میزان اشتغال در بخش اداری به نسبت کل اشتغال یک حجم محدودی است و رقابت بر سر کارهای اداری طبیعتاً بسیار زیاد است. این در حالی است که افرادی که در محیط خصوصی باید حضور پیدا کنند، باید در خط تولید باشند ولی بیشتر این افراد به پشت میزنشینی علاقه دارند و این برای کارفرمایی که تمایل دارد از مهارت و تخصص افراد در خط تولید بهره ببرد، طبیعتاً به عنوان یک آفت به شمار میرود. اتوماسیون صنعتی اکثر اوقات باعث کاهش نیرو و تعدیل آن میشود. گرچه در محیطهای صنعتی، رشد بازرگانی باعث شیفت دادن نیروها به بازرگانی میشود. همچنین بهرهوری در بنگاههای خصوصی به نسبت اداری بسیار بالاتر است. افراد در بخش خصوصی به نسبت یک واحد حضورشان بایستی میزان معنی داری خروجی کار داشته باشند و ساعات حضور به شدت رصد و پایش میشود که این میزان بهرهوری در بخش دولتی به شدت پایینتر است و به همین علت، افراد آن ایمنی لازم برای اشتغال در محیط خصوصی را ندارند.
در بخش دوم برنامه، دکتر صدقی جلال بحث خود را آغاز کرد و گفت: وقتی که ما درباره بیکاری صحبت میکنیم، عموم جامعه مدنظرمان است و پیامدهای آن نیز گریبانگیر همه افراد جامعه میشود. ولی بیکاری در فارغالتحصیلان بیشتر است زیرا انتظارات بیشتری دارند و عمق این پیامدها بر روح و روان آنها نیز بیشتر است. این افراد به علت آنکه در دانشگاه وقت میگذارند، انتظار آن را دارند که شغلشان به اندازه زمان تلاش آنها ثمربخش باشد و زمانی که به آنچه میخواهند دست نمییابند، اکثراً دچار انواع افسردگیها و بیماریهای روحی و روانی میشوند. بیکاری یکی از مشکلات ناشی از شرایط اقتصادی و اقتصاد یک جامعه است. توجه به بُعد اقتصاد در جامعه و خانواده بسیار مورد اهمیت است زیرا این متغیر با متغیرهای دیگری مثل سیاست، فرهنگ و ایدئولوژی در ارتباط است که در اثر اشکال در آن، متغیرهای دیگر نیز دچار اشکال میگردند. در جامعهای با میزان بالای بیکاری، تورم و فقر نیز بالا میروند و در نتیجه سلامت و روان آن جامعه به خطر میافتد. بیکاری باعث بروز انحرافات اجتماعی در جامعه میشود، به طوریکه با افزایش بیکاری، منبع درآمد خانواده کاهش، فقر افزایش و بستر مناسب برای آسیبهای اجتماعی مهیا میشود که وجود آن تهدیدی برای جامعه خواهد بود. به همین علت، لازم است که به این مسئله رسیدگی شود و عوامل سببساز آن از بین بروند.
ایشان ادامه داد: منظور و مقصود ما از بیکاری آن است که فرد به طور غیرارادی بیکار است؛ یعنی با اخراج شده و یا از ابتدا نتوانسته کاری پیدا کند. در سطح جهان طبق آمار سال ۲۰۱۷، ایران در رتبه پانزدهم از نرخ بیکاری قرار دارد. یعنی در این سالها نرخ بیکاری ما تقریباً حدود ۱۰٪ بوده که این درصد بیشتر از میانگینی است که سازمان بینالمللی کار اعلام کرده. در سال ۹۹ طبق آمار، نرخ بیکاری ما ۹/۶٪ بوده که از این درصد، حدود ۴۰٪ فارغالتحصیلان دانشگاهی بودهاند که این نشاندهنده اوضاع بدی است.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی همچنین خاطر نشان کرد: شغل دارای دو کارکرد آشکار و پنهان است که کارکرد آشکار، رفع نیازهای مالی و کارکرد پنهان، رفع نیازهای روانی را در بر میگیرد و بیکاری، موجب محرومیت از این کارکردها است و این محرومیت، مشکلاتی برای فرد و اطرافیان فرد به وجود میآورد. بالا بودن نرخ بیکاری در جامعه باعث تثبیت ویژگیهای زندگی فقیرانه در زندگی افراد میشود؛ چیزی که به اصطلاح «فرهنگ فقر» بیان میگردد. بر اساس هرم نیازهای مازلو، یکسری نیازهای اساسی وجود دارد که توجه به آن، بر سبک زندگی سالم فرد تأثیر میگذارد. در سطح اول این نیازها، نیازهایی مثل پوشاک، سرپناه، خوراک و... وجود دارند. هر چه به سطحهای بالاتر نگاه میکنیم، به نیازهایی میرسیم که در روابط اجتماعی ما تأثیرگذار خواهد بود و باعث کسب حمایت اجتماعی میشود. وقتی که در سطح اول منبع درآمدی وجود ندارد تا نیازهای اولیه برطرف شود، نمیتوان نیازهای سطوح بالاتر را برطرف کرد و اینجاست که فرد دچار مشکلاتی فردی از قبیل بی ارزشی، عزت نفس پایین، احساس محرومیت، تجربه ففر، احساس رهاشدگی و به خطر افتادن سلامت روان، و نیز دچار مشکلات خانوادگی از قبیل اختلال در کارکرد خانواده و از هم پاشیدگی نهاد خانواده و در سطح اجتماعی نیز دچار مشکلاتی از قبیل افزایش سن، کاهش باروری، مهاجرت، تضعیف انسجام اجتماعی و بروز آسیبهای اجتماعی متعدد و متنوع میشود. بیکاری میتواند اثرات مهمی روی سلامت فرد بگذارد، چگونه؟ وقتی فرد بیکار است، دچار یک سری مسائل و مشکلات روانی میشود و همین باعث به خطر افتادن سلامت روان فرد میشود. از یک طرف، وقتی که فرد توان پرداخت هزینههای سلامت و بهداشت را ندارد پس سلامت جسم نیز به خطر میافتد برای همین مهم است که سلامت روان و جسم فرد مورد کنترل قرار بگیرد. تحقیقات ثابت کرده است افرادی که بیکار هستند، دارای سطح اضطراب بالاتر، عزت نفس پایینتر، افزایش ابتلا به افسردگی و انواع اختلالات خلقی هستند. از طرف دیگر، آسیبهای اجتماعی فقط فرد را تحت تأثیر قرار نمیدهند، بلکه ساختاری که فرد در آن قرار دارد را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. یک عامل مشترک بین همه آسیبهای اجتماعی، بیکاری و پیامدهای آن است. در بحث آسیبهای اجتماعی مهمترین آسیبهای متأثر از بیکاری، بحث طلاق، روسپیگری، اعتیاد، انواع خشونتها، خودکشی، جرم و... را میتوان نام برد. سپس ایشان در خصوص هر یک از این موارد به طور مختصری به توضیح پرداخت و افزود:
۱)اعتیاد: اعتیاد یکی از چهار بحران اساسی جهان است. توجه به اعتیاد بسیار مهم است زیرا اعتیاد از سطح فرد شروع شده و در نهایت به سطح جامعه میرسد و باعث ایجاد یک سری مشکلاتی میگردد. دبیر سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور اعلام کرده که در طی سه دهه اخیر، نرخ اعتیاد حدود سه برابر نرخ جمعیت بوده و این یعنی لازم است که حتماً به آن توجه شود. اعتیاد بر اثر یک مجموعه عواملی مثل اختلالات روانی، شرایط استرسزا، کاهش روابط اجتماعی، عدم حمایت خانواده، احساس شکست و تنهایی و... به وجود میآید. زمانی که فرد بیکار است، شرایط استرسزایی را تجربه میکند و این باعث کاهش روابط اجتماعی فرد و به وجود آمدن احساس تنهایی و افسردگی فرد و در نتیجه باعث اعتیاد در فرد میشود؛ یعنی بیکاری بهصورت نامستقیم باعث اعتیاد فرد میشود.
۲)خودکشی: خودکشی یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعیای است که ما با آن درگیر هستیم. تحقیقات ثابت کرده نرخ خودکشی متأثر از بیکاری به خصوص در فارغ التحصیلان دانشگاهی بیشتر بوده است. اینجا بحث سلامت روان و انتظارات به شدت نمود پیدا میکند؛ یعنی وقتی که بیکاری زیاد میشود، یک سری مشکلات کوتاه مدت یا بلندمدتی برای فرد به وجود میآید. فرد نمیتواند در مورد آیندهاش برنامهریزی کند و در نتیجه باعث کاهش اعتماد به نفس، افزایش استرس، کاهش روابط اجتماعی، افزایش احساس تنهایی و انزوا میشود و همه اینها در نتیجه، زمینه اقدام به خودکشی در فرد را افزایش میدهد.
۳)روسپیگری: متأسفانه هم خانمها و هم آقایان با این حوزه درگیر هستند که در سطح جامعه سلامت جسم و روان فرد را نیز درگیر میکند. تحقیقات ثابت کرده که ۲۰ عامل مهم بر روسپیگری تأثیر میگذارند و از این ۲۰ عامل، بیکاری ۲۰٪ را به خود اختصاص داده است. وقتی فرد در خانواده بیکار است، از حمایت اجتماعی کمی برخوردار میشود و در نتیجه، این فشارهای روانی و خلأهای عاطفی میتوانند فرد را به سمت روسپیگری سوق دهد. در فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز این روسپیگری دیده میشود.
۴)طلاق: آمارها نشان داده با افزایش بیکاری، طلاق نیز افزایش پیدا میکند. طبق مطالعات انجام شده، در ده سال اخیر مهمترین عامل در بحث طلاق، بیکاری بوده است؛ یعنی در پی بیکاری یکی از زوجین و به وجود آمدن بحران مدیریتی، تنشهایی بین زوجین به وجود میآید که باعث استرس و نارضایتی جنسی در بین زوجین میشود و در نهایت، منجر به طلاق میگردد. تحقیقات ثابت کرده که افراد بیکار در محیط خانواده از تفاهم کمتری با همسر خود برخوردارند و در آن خانه و خانواده انسجام و نظم به شدت پایین است. همچنین حمایت در بین آنها وجود ندارد. این عوامل باعث به وجود آمدن تصمیم طلاق میشود. پس از طلاق نیز مشکلاتی نظیر افسردگیهای پس از طلاق و... ایجاد میشوند.
۵)خشونت: ما دو نوع خشونت خانوادگی و شهری داریم. در محیط خانوادگی، مشکلاتی که از بیکاری نشأت میگیرد سبب به وجود آمدن تنشهایی در محیط خانواده میشود. این تنشها خشونتهای کلامی، رفتاری و جنسی را در بر دارد. از سمت دیگر وقتی که فرد بیکار است، نمیتواند نیازهای مادیاش را برآورده کند که این باعث فشارهای روانی در فرد میشود و در نتیجه فرد رفتار خشونت آمیز از خود بروز میدهد. منظور از خشونت شهری، خشونتی است که در سطح شهر شاهد آن هستیم. افزایش خشونت در جامعه نیز باعث بی نظمی جامعه و نیز بی اعتمادی افراد نسبت به هم میشود. وقتی جامعه در شرایط اقتصادی نامطلوبی قرار دارد و فاصله طبقاتی زیادی در جامعه وجود دارد، فرد خشم نهفتهای در درون خود احساس میکند و در نتیجه، برای کوچکترین چیزها در جامعه نزاع صورت میگیرد.
۶)جرم: ثابت شده است که بین فقر و جرم رابطه مستقیمی وجود دارد. در کشور ما در مناطقی که میزان فقر و نرخ بیکاری بالاتر است، میزان جرم نیز بالاتر است. تحقیقات ثابت کرده در ایران با افزایش یک واحد نرخ بیکاری، جرم و جنایت به میزان ۰۲/۲٪ افزایش پیدا میکند. به طورکلی، بیکاری و نابرابری درآمد باعث ایجاد سرقت، کلاهبرداری و انواع جنایات میگردد.
او در بخش پایانی و به عنوان جمعبندی گفت: بیکاری چه در فارغالتحصیلان و چه افراد دیگر، همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی فرد را در بر میگیرد. فرد جزء یک جامعه بزرگتری است و هرگونه آسیب سرمایه انسانی، سبب صدمات جبران ناپذیر در کشور و مانع از رشد و توسعه همه جانبه آن میشود.
* تهیه و تنظیم گزارش