سخنرانی درخصوص «نقش استعاره در آموزش علوم اجتماعی» به کوشش انجمن جامعه شناسی ایران شعبه استان گیلان و با کمک دانشگاه فرهنگیان( گروه علوم اجتماعی پردیس بنت الهدی صدر شهر رشت) توسط دکتر علی یعقوبی دانشیار جامعه­شناسی دانشگاه گیلان در سالن پردیس بنت الهدی صدر شهر رشت در روز یکشنبه 11/7/ 1401 ساعت 9 صبح برگزار شد. اینک به اختصار بخش­هایی از سخنرانی ایشان پرداخته می­شود.

دکتر یعقوبی پس از مقدمه­ای کوتاه به ذکر چند سوال در ابتدای سخنرانی خویش پرداخت و گفت: استعاره چیست؟ استعاره­ها چه کمکی در آموزش علوم اجتماعی به ما می کنند؟ و این استعاره­ها چگونه در متون جامعه شناختی بازتاب پیدا کرده است؟ وی گفت پژوهش در استعاره تنها در قلمرو مطالعات ادبی محدود نشده، بلکه به صورت میان­رشته­ای دامنۀ گسترده­ای از دانش­های بشری از قبیل علوم ­اجتماعی، فلسفۀ زبان، زبان­شناسی، روان­شناسی، علوم ­بازرگانی، علوم ­ارتباطات، دین، هوش مصنوعی، علوم زیستی، شناختی، گفتاردرمانی و... دربر می­گیرد. درخصوص استعاره تعاریف زیادی وجود دارد، اما منظور از استعاره به­معنای عام کلمه به کار گرفته شده است که در آن معنا از عنصری به عنصر دیگر منتقل شده است. پس نکته مهم در این است که دبیران و معلمان علوم اجتماعی چگونه در قالب استعاره، تشبیه و تمثیل مطالب خود را به­لحاظ آموزشی به مخاطبان منتقل می­کنند؟ علاوه براین، استعاره ها کارکردهای زیادی از قبیل شناختی، انگیزشی، اکتشافی، تزیینی، اقناعی، تاویلی، الگودهی، آفرینش و گسترش معنا، تاکید و برجسته­سازی، پوشیده­گویی، تحلیل محیط اجتماعی و رفتار شهروندان، تعاملی و پیوندی، فشرده­سازی و تلخیص، روانشناسی ملل دارند. استعاره­ها همانطورکه در حوزۀ پژوهشی به افراد کمک می کنند و ما از انواع نمودارها از قبیل ستونی، دایره ای، مستطیلی و مدلهای مسیر، رگرسیون، معادلات ساختاری به عینی­کردن امور انتزاعی می­پردازیم در روشهای تدریس نیز درجهت ملموس و محسوس­نمودن واقعیت­ها و مفاهیم انتزاعی به ما کمک می­کنند. بنابراین معلمان علوم اجتماعی با توجه به شرایط و مقتضیات جامعه از استعاره­ها هم در جهت آشکارگی یا آشناسازی امر ناآشنا و هم در جهت استتار یا پوشیدگی واقعیت­ها می­توانند استفاده کنند. همچنین استعاره­ها صرفاً جنبه شناختی ندارند بلکه خصلت آموزشی و اقناعی(بلاغی، رتوریک و تزیینی) دارند که هم در بخش آموزشی و هم در جهت جامعه­پذیرکردن دانش­آموزان برای معلمان علوم اجتماعی مفیدند. این آن چیزی است که نسل اول جامعه­شناسی در ایران بخوبی از زبان رتوریک و بلاغی در گفتار و نوشتار خویش استفاده می­کردند. همچنین استعاره­ها و زبان رتوریک در مقام احساس و عاطفه هیجان و انگیزه مضاعفی در ذهن و روح مخاطب ایجاد می­کند.

وی افزود: از همان ابتدا جامعه­شناسانی از قبیل دورکیم از تفکر استعاری در جهت شناخت و هم انتقال(یاددهی) واقعیت­های اجتماعی از زبان استعاری کمک گرفتند. چه بسا اغلب آنها ممکن است درک استعاری نداشتند یا اگر داشتند به شکل ناقص صرفاً درحد ابزار تحلیل از آنان برای فهم پدیده­های انسانی و اجتماعی مدد می­گرفتند. آن­ها تلاش کردند زبان رتوریک داشته باشند و با تأکید بر زبان بلاغی مفاهیم را «بارگذاری مجدد» کنند. در این باره، دورکیم برای فهم و حتی انتقال مفهوم «جامعه» به دیگران از استعاره «آب» یا ترکیبات شیمیایی استفاده نمود. البته این امر در حوزۀ علوم تجربی نیز متداول است چون آن­ها وقتی می­خواهند برق و فشار برق را توصیف کنند از استعارۀ آب کمک می­گیرند. در آنجا مفهوم انتزاعی ولتاژ به فشار آب و آمپر به درجۀ شدت آب تعبیر می­شود. دورکیم با استفاده از استعارۀ شیمیایی ترکیب معتقد است که کلیتی به نام وجدان جمعی وجود داردکه تنها حاصل جمع صوری افراد جامعه نیست بلکه چیزی جدای آن­هاست که هرگاه لازم باشد از خارج خود را بر تک­تک افراد تحمیل می‌کند. به عبارت دیگر، هستی اجتماعی موجودی جمعی است که از ترکیب افراد ظهورمی­کند. جامعه برای شالوده­اش تودۀ افراد به­هم­وابسته را دارد. وحدت افراد به­هم­وابسته، آن واقعیت اجتماعی بنام جامعه است. به عبارت دیگر، دورکیم قایل به استعاره تلفیقی جامعه است که وقتی مجموعۀ اجزا با هم جمع شوند به چیز سومی تبدیل می­شوند که آن عناصر و اجزا آن بطور جداگانه مشاهده نمی­شود. علاوه بر دورکیم، زیگمونت باومن نیز از استعارۀ آبسان و سیّال برای جامعه مدرن استفاده کرده است. منظور باومن از استعارۀ آبسانی و سیّالیت مدرنیته به عنوان آشفتگی است که جامعه مدرن با آن مواجه است. در این جامعه انواع مختلفی از پیوندهای اجتماعی سیّال از قبیل عشق سیال، مدرنیته سیال، ترس سیال، جنگ سیال و... مشاهده می­شود. نظم در مدرنیته سیال پدیده­ای اتفاقی و گذرا است. ماهیت این نظم را با استفاده از استعارۀ گردابی که در جریان رودخانه­ای ظاهر می­شود به­خوبی می­توان درک کرد، گردابی که فقط مدت نسبتاً کوتاهی و فقط به بهای فعل و انفعال­های پی­درپی و نوبه­نو شدن­های مداومِ محتوای آن می­تواند شکل خود را حفظ می­کند. بنابراین، استفاده از قیاس تمثیلی یا تفکرآنالوگ نقش عمده ای در انتقال (آموزشی) مفاهیم علوم اجتماعی دارد.

در این باره، اسپنسر بااستفاده از آنالوژی و تناظر یک­به­یک بین اندام انسانی و جامعه و برشمردن تشابه و تفاوت های اجزای بین آن دو را مشخص می­کند. به­زعم وی جامعه بشری سلسله شباهت متناظر با اندام تن انسان دارد. برای مثال، هر دوی آنها به سبب قابلیت رشد دوران حیات خود از مواد غیر اندامی متمایز هستند. در هر دوی آنها با افزایش حجم دارای ساختمان پیچیده تری می­گردند. در هر دوی آنها تمایز فزاینده در ساخت با تمایز در عملکرد همراه است. در هر دوی آنها اجزاء و کل با یکدیگر مرتبط اند، به طوری که تغییر در هر جزء باعث تغییر در اجزاء دیگر می شود. در هر دوی آنها هر جزیی از کل، به خودی خود، جامعه یا اندامی کوچک است. در هر دوی آنها حیات کل می تواند نابود شود، در صورتی که اجزاء می توانند تا مدتی به زندگی خود ادامه دهند. علی­رغم این­ها، اسپنسر معتقد بود عدم شباهتهایی بین این دو وجود دارد. عمده­ترین وجوه افتراق جامعه و اندام زنده عبارتند از: اجزاء جامعه انسانی آزادی بیشتری دارند و کل مستحکم­تری را تشکیل می­دهند. در اندام تعدد و تفاوت کارکردها به نحوی است که برخی از اجزاء به صورت مرکز احساس و اندیشه انجام وظیفه می­کنند، ولی در اندام اجتماعی چنین تفاوتی وجود ندارد. در اندام، اجزاء برای مصلحت کل پدید آمده­اند با آن­که در جامعه انسانی کل جامعه به منظور ارضاء نیازهای افراد به وجود آمده است.

دکتر یعقوبی در ادامه افزود: دبیران و معلمان علوم اجتماعی می­توانند برای عینی­کردن جامعه از ساعت، نظام، بازی، فیلم، عکس، انیمیشن و ... استفاده کنند همانطورکه جامعه­شناسان بزرگ از قبیل گیدنز، بوردیو، گافمن و... از استعاره­های مزبور در جهت انضمامی­کردن امور انتزاعی کمک گرفتند. برای مثال جامعه ساعتی، جامعه آینه­سان، جامعه انضباطی، جامعه تئاتری، جامعۀ شبکه­ای، جامعه تصوری، جامعه به­مثابۀ ورزش رزمی، جامعه به­مثابۀ یک سیستم ...نمونه­های عینی این امرند. کمااینکه در درس جغرافیا معلمان برای ملموس­سازی و بصری کردن امور مکانی از کره جغرافیایی، نقشه، فیلم، عکس، انیمیشن، تصاویر و... استفاده می­کنند. همانطورکه اشاره شد استفاده از روش قیاسِ تمثیلی یا تطبیقی بین مفاهیم اجتماعی در بین اقوام و جوامع مختلف نقش عمده­ای در فهم جوامع دارد. در این باره، ازطریق «درزمانی» یعنی مقایسۀ بین جوامع گذشته و حال و «هم­زمانی» جوامع کنونی موضوعاتی از قبیل، مناسک گذر، خانواده، قدرت، زندگی اجتماعی، مبادلات اقتصادی و... را بخوبی می­توان به دانش­آموزان منتقل کرد. همچنین معلمان از الگـــوی بدایع­پــــردازی ( افـــزایش تفکــــر خلاق ) و شبیه­سازیها و به کمک قیاس تمثیلی قادرند خیلی از مفاهیم علوم اجتماعی را در مراکز آموزشی در فرایند یاددهی-یادگیری بهره گیرند. بنابراین، برمبنای دیدگاه میشل فوکو تخیل تشبیه(شباهتها) منحصراً به دورۀ رنسانس اختصاص ندارد و تخیل تفاوتها تنها مربوط به مرحله کلاسیک نیست بلکه در عصر مدرن نیز فعالند و از آنها به انحا و اشکال مختلف در حوزه­های مختلف زندگی استفاده می­شود. پایان/.

استعاره در علوم اجتماعی1

استعاره در علوم اجتماعی2

استعاره در علوم اجتماعی3

استعاره در علوم اجتماعی4