نشست علمی «چرا مکان های قدیمی جذاب شده اند؟» روز یکشنبه 30 اردیبهشت ماه 1403 از ساعت 13 با سخنرانی دکتر فردین علیخواه دانشیار جامعه شناسی دانشگاه گیلان و دکتر اسماعیل آقایی زاده دانشیار گروه جغرافیای دانشگاه گیلان و به کوشش انجمن جامعه شناسی ایران-شعبه گیلان و انجمن های دانشجویی جامعه شناسی و جغرافیای دانشگاه گیلان با حضور جمعی از دانشجویان و اساتید دانشگاه در تالار حکمت دانشگاه گیلان برگزار شد.
دکتر علیخواه در ابتدای سخنرانی خود بیان داشتند که در سالهای گذشته شاهد رغبت و اشتیاق بخشی از جامعه به ویژه جوانان از محصولات فرهنگی و آثار به جامانده از گذشته هستیم که بناها نیز جزوی از آن هستند. البته باید توجه کرد که بناها و اماکن قدیمی نظیر تخت جمشید و سایر تاریخی مشهور کم و بیش مورد استقبال مردم بوده است؛ ولی آنچه که نیاز به توجه ویژه دارد و نوظهور به نظر می رسد گسترش پدیده ای است که ایشان با عنوان «قدیمخواری» از آن نام بردند. برای مثال در سالهای اخیر میبینیم که محله های قدیمی مقصد سفر جوانان شده است، دیوارهای آجری نمدار یا درهای عتیقه ارزشمند شده است، کافه های شهری در طراحی داخلی خود از المانهای قدیمی استفاده می کنند. ما شاهد گسترش شتابان نوستالژی فراگیر در جامعه نسبت به گذشته و دنیای قدیم هستیم.
ایشان در ادامه بیان داشتند؛ در پرداختن به گذشته یا قدیم معمولاً کلمات میراث، حافظه جمعی یا حافظه تاریخی و همچنین نوستالژی می تواند مورد بحث ما باشد. ولی در خصوص بحث امروز بیشتر بر حافظه جمعی تمرکز خواهم کرد که عرصه یاد آوری و فراموشی است. شهرها هم مانند آدم ها حافظه دارند. حافظه معمولاً شکل مادی به خودش می گیرد. مکانها با ما حرف می زنند همانطور که ما با مکانها حرف می زنیم. نورا از مفهوم «مکانهای حافظه» حرف می زند. اِلمانهای قدیمی در حکم مصالح حافظه هستند و تداعی کننده چیزی هستند.
ایشان در ادامه به بیان ویژگی های حافظه پرداختند. حافظه جمعی یک برساخت اجتماعی است، حافظه جمعی قطعی و ثابت نیست، حافظه جمعی تابع تحولات اجتماعی است، حافظه، رسمی و غیررسمی دارد، حافظه می تواند تجاری سازی بشود، حافظه جمعی با احساسات سروکار دارد، حافظه جمعی یا به تعبیر بهتر مصالح حافظه می تواند موضوع مقاومت باشد به ویژه وقتی نهادهای رسمی سمت و سوی مشخصی درباره آن دارند.
ایشان در توضیح اینکه منظور از قدیم در فرهنگ عامه پسند چیست گفتند آن فرهنگ عامه پسندی که در رسانه های جمعی به ویژه فضای مجازی بازنمایی می شود تا چند سال قبل به دهه شصت محدود بود. چراغ علاءالدین، دمپایی جلوبسته، شامپو تخم مرغی، رقص دهه شصتی، عروسی دهه شصتی، استایل موی دهه شصتی و غیره. دهه شصت گویی یک دهه خاص در تاریخ معاصر ایران قلمداد میشود. ولی بهتدریج شاهد هستیم که دهه پنجاه رقیب دهه شصت می شود. المانهای فرهنگی و اجتماعی دهه شصت هم کمکم به یادها میآید. حافظه جمعی مربوط به دهه پنجاه هم گویی کمکم بیدار میشود. آنقدر این جریان قوی میشود که حتی رسانه های رسمی نیز نمیتوانند نسبت به آن بی توجه باشند. شما می بینید که فیلم فسیل به آن می پردازد و بسیار هم پرفروش می شود. البته باید توجه داشت که در بازنمایی دهه شصت شاهد خانواده، دوستی و اشیاء داخل خانه هستیم ولی در بازنمایی دهه پنجاه از خانه به خیابان می رویم. به علاوه بحث اجتماعی تر می شود و غالبا آزادی های اجتماعی و شادی های جمعی بازنمایی می شود.
دکتر علیخواه بخش پایانی صحبت های خود را به پاسخ به پرسش اصلی اختصاص دادند، اینکه چرا مکانها و المان های قدیمی جذاب شده اند و مورد استقبال جوانان قرار میگیرد؟ ایشان در پاسخ محورهایی نظیر «سرخوردگی زیباییشناختی»، «جستجوی اصالت در مقابل گسترش پدیده فیک»، «زوال تفکر آرمان شهری»، «شناخت گذشته بهمثابه سرمایه ای چندفرهنگی»، «تجاری سازی و فروش گذشته و نوستالژی»، و «ناامیدی به آینده» را بررسی کردند.
آنگاه دکتر اسماعیل آقایی زاده دانشیار گروه جغرافیای دانشگاه گیلان به ایراد سخن پرداخت و گفت: فضاها در ابعاد مختلف قابل بحث هستند. بعضاً فضاها را در قالب صرفاً تعاملی بین انسان ها می بینیم و بعضا در تعامل بین انسانها و مکانها می بینیم. اگر فضا را در حالت تعامل انسان با مکان ببینیم بحث اصلی جغرافیا همین است. ارتباطی که انسانها با فضاها و مکانها دارند. فضاهایی که قابلیت تعامل بین انسان و مکان در آن وجود داشته باشد. هنگامی که برای بازدید از بافت های قدیمی می رفتیم. تلاشمان بر این بود که چگونه میتوان این فضاها را حفظ کرد. برخی بر این عقیده بودند که باید این بافت ها را به کل نابود کرد و سپس نوسازی انجام داد. دیدگاه ها متفاوت است ما مقید تعامل انسان با مکان هستیم، اما بعضا ضرورت ها و نیازها گاهی ما را به سمتی سوق می دهد که برخی فضاها را از بین ببریم. برای شروع بحث نیاز به توجه به چند نکته مهم داریم، مبانی برنامهریزی شهری که با آن درگیر هستیم. نخستین چیزی که برای ما سئوال است این که چرا فضاها و مکانهای قدیمی جذاب هستند؟ اول باید دید واقعا جذاب هستند یا نه؟ جذاب بودن فضاهای قدیمی اول باید اثبات شود. این بحث ما هم هست آیا هر فضای قدیمی جذاب هست، تعریفی که از جذابیت می توانیم ارائه بدهیم احتمالا بین افراد متفاوت خواهد بود. در حوزه شهر چرا بازارهای شهرها جذابند، نماهای جدید ساختمانها جذاب هستند، نمیتوانیم بگوییم معماری جدیدی جذاب نیست در بحث توریسم در کشورهایی که سابقه میراث فرهنگی ندارند از ساختمانهای جدید خودشان بعنوان ساختمانهای جذاب اسم می برند. بناهای جدید میسازند و با آن گردشگر جذب می کنند.
دکتر آقایی زاده در ادامه گفت: بحث مهم مرز بین احساسات و واقعیت ها هست، آیا زمانی که از جذاب بودن بحث می کنیم از احساسات مان می گوییم یا واقعیت ها. اگر از احساسات صحبت می کنیم احساسات انسانی متفاوت است. احساسات ناشی از تجربه های قدیمی، نگاه خاص ایدئولوژیکی یا حسی آنی و زودگذر باشد. اگر واقعیت ها را در نظر بگیریم، آیا واقعا این جذابیت همیشگی است یا نه؟ اگر بگوییم بیا در این فضا زندگی کن همیشه این بوی نمِ آجر را ، درهای قدیمی و کوبه های قدیمی دوست خواهی داشت؟ ضمنا باید دید میزان این جذابیت برای همه یکسان است یا نه؟ یکسان نبودن این جذابیت نشان دهنده احساسی بودن موضوع است. البته نگاه ما به مکان شهر و یک فضایی است که تعامل بین انسانها و محیط اطراف برقرار است. اگر جغرافیا را بخواهیم از مکان جدا کنیم دیگر جغرافیا نیست و اگر جغرافیا را بخواهیم از انسان جدا کنیم دیگر جغرافیا نیست ما نمی توانیم فقط انسان را با انسان درک کنیم. آیا می خواهیم بگوییم فضاهای جدید جذاب نیستند یا فضاهای قدیمی جذاب ترند این یک بحث دیگر است. اگر بخواهیم این موضوع را با این دید بپردازیم پاسخ سخت می شود ما میخواهیم حکم بدهیم که فضاهای قدیمی جذاب ترند، این پس زمینه ای که در حال حاضر داریم این که آیا این احساسی است؟ آیا همه افراد درگیر آن هستند؟ آیا مفاهیم موازی با آن داریم؟ چطور می خواهیم پاسخ دهیم؟ اولین ماموریت ما این است.
دکتر آقایی زاده در ادامه تأکید کرد: ما نیاز داریم در همین فضاهای قدیمی که در شهر ما هست و به آن علاقه داریم خیابان احداث شود. الان نیاز عصر جدید فرق دارد. اکنون هر خانه ای حداقل یک وسیله نقلیه دارد. در گذشته در هر کوچه سه یا چهار وسیله نقلیه در نهایت بود. نیازها فرق کرده چطور میتوانیم این نیازها را پاسخ دهیم؟. مثلاً مجبور میشویم میدان صیقلان تا تختی کل بافت قدیمی را خراب کنیم، این در شهر اتفاق افتاده است. در ارتباط با مقیاس قدیمبودن هم بحث داریم تا کجا در نظر داریم تا کجا را می گوییم قدیمی؟ برای ما قدیمیترین بخش در شهر رشت دهه 50 و 40 است که میرسیم به ساختوسازهای میدان شهرداری با سبک دوره پهلوی و قبل از آن. این قدمت تا کجا برای ما ارزش دارد. بحث خیلی مهم در مباحث بهسازی و نوسازی شهری همین است که وقتی صحبت از قدمت میکنیم این قدمت از کی هست و تا کی باید نگه داریم؟ در یک دوره ای در شهر رشت در مرکز شهر فضاهای قدیمی بود که تخریب شد و الان پست شهرداری بانک ملی کتابخانه ملی احداث شد اینها محصول تخریب بخشی از فضا و ایجاد فضای جدید هستند که الان ما به صورت پیاده راه فرهنگی در آورده ایم و به آن بها داده ایم. حالا اگر کسی بخواهد یک فضایی درست کند که برای 100 سال آینده همین شود باید چه کار کنیم. نگه داریم یا خرابش کنیم؟. این بنای قدیم بالاخره یک جایی باید خراب شود اصلا تا کی باید نگهش داریم، اینها جزو سوالاتی است که جوابی برای آن نداریم. مگر از عمر بناها چند سال می گذرد؟ قدمت تا چه میزان و به چه قیمتی باید حفظ شود؟ به قیمت این که رفت و آمد دچار مشکل شود بگوییم اشکال ندارد قدیمی است. امکان دارد تخریب شود بریزد روی سر مردم بگوییم اشکال ندارد قدیمی است. استفاده بهتری می شود از آن کرد و بگوییم اشکال ندارد قدیمی است. تا چه اندازه ما برای این قدمت میخواهیم هزینه کنیم؟
وی در ادامه افزود: بحث شهر، یک بحث هزینه- فایده است. در نهایت باید به یک فایده ای برسید در همین کشور، شهرهایی بوده که تخریب شده و چیزی از آن نمانده است. باید از هر دو سو به آن نگاه کرد به جنبه غیر احساسی نیز نگاه کنیم که ما به فضایی نیاز داریم نیازهای جدید را هم ببینیم. مقیاس ما برای قدیمی بودن با جامعه شناس ها فرق دارد. ما کارمان بنا نیست، بافت است ما با مجموعه ای از بناها در یک فضا سروکار داریم. برای ما مکان در قالب فضایی که قابل مشاهده است و ارتباطاتی که می خواهد شکل بگیرد اهمیت دارد. جذابیت را نمی توانیم به قدیمی یا جدید بودن محدود کنیم.
مقاله ای پیدا کرده ام با همین عنوان چه چیزی یک مکان را جذاب میکند ؟ دسته بندی که انجام داده این گونه است که باید زیبا باشد، تعریف ما از زیبایی نیز نسبی است ممکن است چهره ای یا وسیله ای از نظر من شاید زیبا ولی از نظر یکی دیگر معمولی باشد. ولی همه ما اگر یک پدیده یکسان را نگاه کنیم اتفاق نظر داریم .همچنین کوچک باشد ( منظور در رابطه با مکان است) . ما در مباحث شهری یک ساختار شهری داریم که خیلی جالب است در واقع یک نظریه است که بر اساس آن می گویند یک شهر زمانی می تواند جذاب باشد که با اِلمانهای خاصی احاطه شود و این اِلمانهای خاص از نقاط مختلف شهر قابل دیدن باشد؛ یعنی شهر کوچک باشد. مثلا طراحی باروک ، سرشار از اِلمانها بوده در دوره باروک، ثروتمندان فضاهای شهری را تسخیر کرده بودند. اگر انقلاب صنعتی اتفاق نمیافتاد بعد از دوره باروک معلوم نیست چه اتفاقی برای شهرهای مان می افتاد چون یک آشوب در شهرها ایجاد شد. در جایی که اِلمانها یاد آور خاطراتی برای شما باشد قشنگ است. در دسترس بودن المانها برای ما جذابیت ایجاد میکند. پوشش گیاهی خاص که با محیط همسان باشد با افسانه ها و اسطوره ها در ارتباط باشد. حتی افرادی که در این مکانها قدم می زنند برای ما خیلی مهمند. فضا صرفا تک رنگ نباشد آمیختگی رنگها را داشته باشیم. لباس گیلانیان قدیم حس خاصی را القا میکند این را در پنجره ها و در فرش ها نیز می بینیم رنگهای زنده و شاداب جذابیت ایجاد میکند. تا حدی چشم انداز زیبا و چشمگیر داشته باشد. دسترسی دوری داشته باشد به راحتی در دسترس نباشد. فضاهای عاشقانه و رمانتیک داشته باشد. یکی از مهمترین بحث ها این است که متفاوت باشد.
دکتر آقایی زاده در پایان سخنرانی گفت: یکی از نقاط ضعف برنامه ریزی شهری و شهرسازی جدید عدم توانایی در ایجاد تفاوت در فضاهای شهری این است نمی توانیم در فضاهای شهری تفاوت ایجاد کنیم؛ یعنی از یک کوچه که بیرون می روی نمی دانی در کوچه بعدی چه خبر است. دومین بحثی که مطرح میکند بحث زمان است. زمان یک مفهوم مبهم یا بهتر بگویم ناشناخته در مکان ایجاد می کند. هر چقدر این زمان را به عقب ببری یک فضای ناشناخته ای را ایجاد می کند که جذاب است. این مکان تا جایی که امکان دارد باید دارای قدمت باشد . چیزهایی در آن می روید این تفاوت ها را ایجاد میکند که در فضاهای جدید مشاهده نمی شود. اینها در مورد ویژگی های جذاب کننده مکان است. اگر بخواهیم در مورد شهرها و بافت قدیمی صحبت کنیم چرا فضاها جذاب بنظر می رسند. در طراحی شهری میگویند باید در مشتت باشد کوچک باشد که بتوانی طراحی کنی. شهرهای قدیمی بخشی از جذابیتشان را مدیون کوچک بوده اند. مجبورند به یک سری اِلمانها برسند. پوشش گیاهی متناسب با محیط، رنگها، چشم انداز زیبا، تفاوت، قدمت مکانها این ها از عناصر زیبا کنندۀ محیطند.
در مقاله ای با موضوع فضاهای قدیمی از نظر گردشگران و ساکنان میخواندم کسانی که ساکن محل هستند میگویند اینجا فقط برای دیدن خوب است. زمانی که خودمان در یک فضا زندگی میکنیم یک سری مطالبات داریم زمانی که نگاه می کنیم خوشمان میآید میگوییم این را خراب نکنید می خواهیم آن را ببینیم ساکن محله میگوید ما هم دوست داریم در فضای مناسب زندگی کنیم، راحت زندگی کنیم جذابیت ها باید برای همه باشد و بتوانیم برایش هزینه کنیم. به جایی برسم که هم خواسته ها را برآورده کنیم هم فضاهای قدیمی را حفظ کنیم. ترجیح ما این است که فضاهای قدیمی با نیازهای جدید هماهنگ شود./ گیتی بابایی