حوا محمدی*
روز پنج شنبه 18مهر ماه 1398 نشست «صلح و گفتمان انقلابی در زندگی شهری» به همت گروه علمی - تخصصی صلح انجمن جامعه شناسی ایران با مشارکت فصلنامه مطالعات ایرانی پویه برگزار شد.
دکتر حاتم قادری (استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس)، دکتر محمد جواد غلامرضا کاشی (عضو هیئت علمی گروه علوم سياسى دانشگاه علامه طباطبايى)، دکتر سعید مدنی (جامعه شناس و پژوهشگر ارشد اجتماعی)، دکتر مسعود پدرام (پژوهشگر و دبير علمى نشريه پويه) در این جلسه به بیان نظرات خود پرداختند.
گفتمان انقلابی می تواند انسدادهایی برای ساخت و ساز روند صلح فراهم آورد
در ابتدای نشست حسن امیدوار(مدیر گروه جامعه شناسی صلح انجمن جامعه شناسی ایران) با بیان اینکه مطالعه پدیدههایی که پتانسیل و نیروی محرکه ایجاد گسست و خشونت در جامعه را داراهستند و همچنین شناخت و نحوه عملکرد خشونت های ساختاری از موضوعات مورد علاقه جامعه شناسی صلح محسوب می شود، گفت: اهمیت صلح و ضرورت آن تا آنجاست که به نظر می رسد بدون صلح، دستیابی به خوشبختی اجتماعی یا موفقیت اجتماعی میسر نیست.
امیدوار گفت: در ابتدا این پرسش مطرح است که صلح و گفتمان انقلابی چقدر با یکدیگر تناسب دارند؟. گفتمان انقلابی طبق شواهد تجربی، برای مثال در انقلاب اکتبر روسیه که خود الهام بخش یک موج انقلابی در سراسر جهان بود نشان داد، دارای پتانسيلی است که می تواند انرژی خشونت فیزیکی، خشونت فرهنگی و خشونت ساختاری را تأمین کند. گفتمان انقلابی روسیه نقش اساسی در فرایندها و تحولات خشونت آمیز در ساختار های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی را داشت و این گفتمان انقلابی مشروعيت ایدئولوژیک جهانی رابرای استفاده از خشونت سیاسی گسترده و حتی نامحدود را فراهم کرد. گفتمان انقلابی به تعبیر کالینز تلاش می کند انرژی عاطفی ایجاد کند و به نظر می رسد طبیعت گفتمان انقلابی، ما را به سمت درگیری مداوم سوق می دهد و خشونت را به عنوان راه حل، برجسته می سازد.لذا باید گفت گفتمان انقلابی به عنوان مشروعیت بخش به خشونت و به عنوان خوراک دهنده به خشونتگران و قربانیان می تواند به تنهایی انسدادهایی برای ساخت و ساز صلح فراهم آورد در حالی که گفتمان در ادبیات صلح به عنوان استراتژیی برای ساخت و ساز فرهنگ صلح مطرح است.
چشمانداز جامعی از صلح داشته باشیم
در ادامه جلسه اولین سخنران مسعود پدرام با اشاره به اینکه فصلنامه پویه را به عنوان نشریهای مستقل، به عنوان عضوی از پیکره بزرگ سپهر عمومی ایران برپا کردیم، به این امید که دانشورانی که دغدغه مسایل و مشکلات جامعه ایران را دارند فضایی پیدا کنند تا به عنوان روشنفکری متعهد و مسئول به این مشکلات و مسائل بپردازند افزود: سطح مباحث را اندیشه مرتبط با عمل قراردادیم و اولویت را پرداختن به آرمانهایی دیرپا و واقعیتساز قرار دادیم که تا اندازهای در جامعه روشنفکری ما فراموش شده است؛ آرمانهایی چون صلح، آزادی و برابری، عدالت و دموکراسی، هویت و همبستگی، گفتگو و اخلاق. تصور ما این است که از این مسیر چشمانداز روشنتری نسبت به آینده خواهیم داشت و در نبود چنین چشماندازی جامعه نمیداند به کدام سو حرکت کند.
وی گفت: برای شماره اول نشریه پویه موضوع صلح را برگزیدیم، که موضوعی جامع و بسیار دیرپاست. صلح موضوعی است که همواره از اولویت و اهمیت زیادی برخوردار است و بدون آن جریان زیست جمعی به مخاطره میافتد. صلح در وهله اول با عدم جنگ معنا میشود. به همین دلیل این مفهوم از صلح را مفهومی سلبی میخوانند. صلح سلبی بر اساس ترس از خشونت "دیگری" محقق میشود و پیوستاری از تبعیت محض از دیگری تا همزیستی مسالمت آمیز در وضعی قرار دادی را دربرمیگیرد. از نیمه دوم سده بیستم میلادی نظریاتی پاگرفت که حکایت از صلح ایجابی داشت. در این میان، یوهان گالتونگ، جامعهشناسی نروژی در طرح و فربه کردن این مفهوم نقشی موثر ایفا کرد. از نظر او صلح سلبی کوششی است در جهت از میان بردن خشونت مستقیم و جنگ نظاممند؛ خشونت و جنگی که هدفش ایجاد آسیب فیزیکی به طرف مقابلی است که دشمن محسوب میشود. اما صلح ایجابی در جهت جلوگیری از خشونت غیرمستقیم و جنگ ساختاری و فرهنگی تلاش میکند. از نظر گالتونگ خشونت ساختاری تهدیدی است برای توسعه هویتی، فرهنگی، و اقتصادی افراد و باید آن دسته از الگوهای اجتماعی، ساختارهای سیاسی و نظامهای اقتصادی را که میزان دسترسی مردم به نیازهای اساسی زندگی را کاهش میدهند دگرگون کرد. در مقالهای که در شماره اول نشریه پویه نوشتم این موضوع را مورد بررسی قرار دادم که حتی اگر یک انتخابات سالم و منصفانهای در ایران برگزار شود و بر مبنای رای اکثریت نمایندگانی انتخاب شوند، همچنان فرهنگ سیاسی دیرین موجب نمیشود که خشونت ساختاری پایان بپذیرد. اما نحوه نگاه ما به دموکراسی و تمرین قواعد گفتوگو در سپهر عمومی میتواند به تحکیم دموکراسی و تقویت صلح ایجابی کمک کند.
بین صلح و امنیت اجتماعی رابطه مستقیم وجود دارد
دومین سخنران نشست سعید مدنی بود که با بیان اینکه معتقد است که دنیا به صلح نمیرسد مگر اینکه مردم در زندگی روزانه امنیت داشته باشند، صلح را در دو معنای مثبت و منفی تعریف کرد و گفت: من بر این باور هستم که «صلح منفی» به طبقات بالای جامعه و ساختار قدرت و «صلح مثبت» به حوزه عمومی نظر دارد. صلح مثبت منشاء انسانی دارد و جوامع زمانی به سمت آن میروند که صلحخواهی در جامعه آموزش داده شده باشد.
او در ادامه تقسیمبندی دیگری از صلح ارائه کرد؛
این جامعه شناس افزود: هرقدر جامعهای ناعادلانه باشد، از صلح فاصله میگیرد و از این رو «صلح» با «امنیت اجتماعی» پیوند وثیقی دارد و به تعبیری، سلامت و امنیت اجتماعی به تحقق صلح کمک میکند.
مدنی ادامه داد: احساس امنیت در ایران ضعیف است و نزدیک به ۵۰ درصد مردم ایران احساس نا امنی میکنند (بر اساس نظرسنجیِ سنجش سرمایه اجتماعی که توسط غفاری و همکاران در سال۹۴ به سفارش وزارت کشور انجام شد) زنان بیشتر از مردان، تحصیل کردگان بیشتر از بی سوادان، جوانان بیشتر از میانسالان و پیران احساس نا امنی دارند.
او گفت: مجموع پژوهشها نشان میدهد که ساختار سیاسی نیمه اقتدارگرا منجر به «نا امنی سیاسی»، ساختار اقتصادی رانتی منجر به «نا امنی اقتصادی»، روابط اجتماعی بحرانخیز باعث «نا امنی اجتماعی» و بحرانهای محیط زیستی باعث «نا امنی زیست محیطی» شده است. از این رو، میزان بالایی از احساس نا امنی در جامعه وجود دارد که این وضعیت از مرکز به پیرامون بیشتر هم میشود؛ یعنی آنان که در سیستان و بلوچستان زندگی میکنند، در مقایسه با آنانی که در تهران زندگی میگنند به مراتب احساس نا امنی بیشتری را تجربه میکنند.
او در پایان تأکید کرد که احساس نا امنی ما را به صلح ناپایدار میکشاند و یک راهحل انقلابی نمیتواند جامعه را از صلح منفی به مثبت بکشاند.
تناقضات سیاسی را نمیتوان تک منطقی حل کرد
سومین سخنران نشست محمدجواد غلامرضا کاشی نیز در بحث خود عنوان کرد؛ نخستین نکتهای که در دپارتمان علومسیاسی آموخته ام، این بوده است که سیاست دو سویه «ستیز» و «سازش» دارد و هم عنصر صلح و هم عنصر جنگ در آن جاری است. اما هرقدر که پیش میرود درمییابد که تناقضات دیگری هم هست و سیاست پدیده ای چند جانبه است و نمیتوان به شکلی تک منطقی تعارضات آن را حل و فصل کرد. زندگی شخصی ما هم، ترکیبی از عوامل متعارض است و این پیچیدگیها زندگی را پر از درد و رنج کرده است و تنها با مرگ است که میتوان از سنخ ناسازگار زندگی خلاص شد. غلامرضا کاشی اضافه کرد: این داستان که نمیتوان کاملاً تعارضات را از بین برد و تنها میتوان آنها را کم کرد، در زندگی سیاسی هم موضوعیت دارد و رژیمهای سیاسی بر الگوهایی برای کاستن این تعارضات استوار هستند. اما گاه در آن زیادهروی کرده و میکوشند تا زندگی را تک منطقی کنند. در نیم قرن گذشته، دو گفتمان «انقلابی» و «لیبرالیسم» هر یک خواستهاند زندگی را تک منطقی ببینند و در نتیجه ما امروز با تضعیف امر عمومی و امر سیاسی مواجهایم و به وضوح میتوان این امر را در زندگی شهری مشاهده کرد.
او گفت: گفتمان انقلابی با آرمان «انهدام شر» قد علم کرد و فکر میکرد که باید با زمین و زمان بجنگد تا به غایت مطلق برسد و یک زندگی تماماً عادلانه و آزاد بنا کند اما واقعیت این است که آنکه میخواهد شر را بطور کلی از زندگی سیاسی از میان بردارد، خیر را هم همزمان نابود میکند و نَفَسِ زندگی سیاسی را هم میبرد چون خیر و شر به برکت وجود یکدیگر تداوم دارند. «گفتمان انقلابی» تداوم خود را در تداوم ستیز و جنگ میبیند و آنچه این گفتمان را زایل میکند «صلح» است. این را میتوان در زندگی شهری هم دید؛ شهری که همه اجتماعاتش تصنعی و کدگذاری شده است، مرتباً خاطرات و سنتهای ما را زایل میکند.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: «گفتمان لیبرالیسم» هم از آن طرف بام میافتد و علیالاصول نافی عنصر ستیز و منازعه در حیات سیاسی میشود. این گفتمان بر فرد تکیه کرده و هر گونه شرارتی را در حیات سیاسی بلا موضوع میکند. گویی در دنیا هیچ ظلم و تبعیضی وجود ندارد و تنها فرد است و حریم شخصی و خصوصیاش. تجلی گفتمان لیبرالیسم در شهر را میتوان در تبدیل شدن شهر به کالا، مصرف انبوه و بیشنیه کردن تمتعات فردی و بحرانهای زیست محیطی دید.
کاشی بر این باور است که هر دو گفتمان «انقلابی» و «لیبرالیسم» علیرغم تناقضی که باهم دارند اما در مرگ حیات سیاسی همدست بودهاند.
وی در پایان تاکید کرد که باید «چند منطقی» اندیشید تا بتوان قدری از تعارضات کاست چرا که هیچگاه نمیتوان بطور کامل شرارتها را از میان برداشت.
میان صلح و گفتمان انقلابی ارتباط مثبتی نمی بینم
آخرین سخنران نشست حاتم قادری بود. او بحث خود را با این نکته شروع کرد که گاهی شنیده میشود که بین صلح و گفتمان انقلابی رابطه مثبتی وجود دارد و خود نیز در جوانی بر این باور بوده است. اما واقعیت این است که این تصور (ارتباط مثبت بین صلح و گفتمان انقلابی) برخاسته از دو مفروض نادرست است. او ادامه داد: نخست آنکه، اگر انسانها به حال خود گذاشته شوند، ذاتاً صلحجو هستند؛ که رمانتیکها و آنارشیستها به این فرض باور دارند و معتقدند در فقدان حکومت است که آرامش، صلح و دوستی محقق میشود.
قادری تأکید کرد: من به ذاتی بودن شرارت در انسانها معتقد نیستم. اما واقعیت این است که مناسبات میان انسانها هم خالی از نزاع، جدال و توزیع نابرابر ثروتها نیست و نمیتوان انسانها را بدون هیچ سامانی کنار هم قرار داد. در گروه بندیهای اجتماعی، انسانها همواره باهم دچار حادثه میشوند و نیازمند سامانی هستند تا در خصوص این منازعات به یک تخفیف برسند، ولی گفتمانهای انقلابی در برخی این تصور نادرست را سرایت میدهند که گفتمان انقلابی یعنی برقراری صلح پایدار؛ گویی انسانها از مسیر اصلیشان خارج شدهاند و گفتمان انقلابی میتواند آنان را به آن شرایط بازگرداند.
این استاد دانشگاه گفت: مفروض نادرست دوم، برخاسته از شرایط زندگی و زیست اجتماعی است. چون گفتمان انقلابی عمدتاً معطوف به ضدیت با نظام مستقر است؛ به این معنا که هر نظام مستقری را مظهری از شرارت و ناراستی میپندارد و معتقد است که تنها با زدودن این نظام مستقر است که فضا برای تحقق صلح فراهم میشود. یکی از کار ویژههای اساسی نظام سیاسی، مدیریت منازعات است، این مدیریت به شیوههای مختلف صورت میگیرد، از حالت سرکوب گرفته تا ایجاد خطوط قرمز بسیار زیاد؛ یعنی پیوسته با نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مواجه هستیم که آراسته به خطوط قرمز است. در حالی که یک نظام سیاسی خوب، نظامی است که حتیالامکان از این خطوط قرمز بکاهد. نظامهایی در نظام ارزشیشان خطوط قرمز زیادی را تعیین میکنند و سعی میکنند آن را برای برقراری صلح به جامعه تحمیل کنند که نتیجه کارشان نه تنها صلحآمیز نیست بلکه بسیار میتواند جدالآمیز باشد. وقتی که تبعیض جنسیتی، دینی و اختلاف طبقاتی گسترده است و وقتی سلطه طلبی در جاهای خاصی تبلور ویژه پیدا میکند به این معنا است که افراد با خطوط قرمز مشخصی رو به رو شدهاند.
قادری در پایان بحث خودعنوان کرد که دنبال جامعهای نیست که خطوط قرمز نداشته باشد، اما معمولاً انقلابها ایجادگر خطوط قرمزند. او تأکید کرد که تجربه زیستهاش در ایران و تجربه مطالعاتیاش به او نشان داده است که انقلابها خود میتوانند جزء مهمترین ایجادکنندگان خطوط قرمز باشند برای همین تا جایی که جوامع بتوانند به انقلاب روی نیاورند سودمندتر هستند ولی در برخی کشورها، نظامهای مستقر به گونهای رفتار میکنند که انقلاب را اجتنابناپذیر میکنند.
این نشست با پرسش و پاسخ میان حاضران و سخنرانان پایان یافت.
*تهیه گزارش