نشست "جامعه‌شناسی مردم‌مدار و مواجهه با باغستان سنتی شهر قزوین" روز یکشنبه مورخ 28 آذر ماه 1400 همزمان به صورت مجازی و حضوری  در یکی از فندهای این باغستان به نام زوروپیل برگزار گردید. مهمانان این نشست دکتر سیامک زند رضوی (مدیر دفاتر استانی انجمن جامعه‌شناسی ایران)، محمد باقر طیبا (باغدار و باغبان فند زوروپیل)، محمد مهدی آقایی فر (باغدار و باغبان فند قازیمه)، بلوک عزیز و آقای ناصر فر بودند.

در ابتدای نشست بیدا میرحسینی اطلاعاتی در خصوص باغستان سنتی قزوین ارائه نمود و گفت: قزوین دارای 5 رودخانه فصلی است که از کوهپایه‌های البرز سرچشمه گرفته و با خود آب‌های سیلابی را به سمت شهر روان می‌نمایند اما با توجه به درایت و هوشمندی پیشینیان این سیلاب‌ها تخریبی را به دنبال نداشته و تمام آب آنها بر اساس محاسبه‌ای دقیق که در طومار آب رودخانه ها آمده است و امضای حمدالله مستوفی را دارا می ‌باشد، وارد نهرهای درون باغی می‌شوند و به دلیل سبک آبیاری و شکل منحصر به فرد قطعات باغی؛ این آب‌ها وارد چاله‌های باغی می‌گردند. این عرصه باغی به هم پیوسته که باعث حیات شهر قزوین می‌باشد یکی از عرصه‌های مهمی هست که بر اثر توسعه نامتوازن شهر، آسیب دیده است و یکی از دغدغه های شهروندان قزوین می‌باشد. صحبت‌هایم را با یکی از سخنان هارووی ادامه می دهم که بیان می کند "ما به‌عنوان شهروندانی که در شهر زندگی می‌کنیم حق داریم که بپرسیم کجا زندگی می‌کنیم، چگونه زندگی می‌کنیم و با چه کیفیتی زندگی می‌کنیم". شهرهای امروزین سویه‌های ظلم و نادیده انگاریشان را به سمت شهروندان کم برخوردار دارند که صدایشان به موقع و شفاف و کامل شنیده نمی شود و صدایشان در هیاهوی شهر گم می شود و نادیده گرفته می شوند.

در ادامه جلسه دکتر زند رضوی با نگاه جامعه شناسی مردمدار به این موضوع پرداخت و گفت: عرصه‌ای در دانش جامعه شناسی وجود دارد که هدفش این است که از دانشگاه خارج شود و در کنار گروه‌های مختلف مردم قرار بگیرد و به خوبی صدای آنها را بشنود و سعی کند که در میان آنها و صدای آنها و به کمک آنها به عمق مسائل پی ببرد و لایه به لایه از داخل مساله به اعماق آن برود و دوباره برگردد و این بار با دست پر، برای راه‌حل‌های مشخصی که مردم به دنبال آن هستند و جامعه‌شناس هم باید تسهیلگری کند و به گروه‌های مردم که حول مسائل مشترکی جمع می‌گردند، کمک کند تا صدای یکدیگر را بشنوند و در نهایت در مستندسازی موضوع مورد نظر مشارکت داشته باشد . این کاری است که کمتر در ایران اتفاق افتاده است. من چند تجربه داشته‌ام که در این زمینه به مواردی اشاره می کنم. یکی از تجربیات بنده در دهه هفتاد بوده است که این شانس را داشتم که در کنار کسانی قرار بگیرم که در کنار کشاورزی و دامپروری، پسته و بادام وحشی جمع آوری می‌نمودند. اما امکان بهره برداری آنها به دلیل مخالفت دستگاه‌های دولتی و برخی قدرتمندان منطقه با مشکل روبرو شد و عرصه بر آنها تنگ شده بود. من تلاش کردم صدای آنها شنیده شود و با کمک خود آنها به راه حل‌هایی برسیم که فرآیند آنها در کتابی انتشار یافت و مورد بعد در زلزله بم بود که کمک‌های مختلفی از نقاط مختلف دنیا صورت پذیرفته شده بود اما اتفاق این بود که مردم که در سکونتگاه‌های اضطراری قرار گرفته بودند، در حاشیه برنامه‌ریزی بودند و اختیاری برای مدیریت بحران جریان نداشتند. اوایل دهه هفتاد دکتر پرویز پیران تجربه شورایاری‌ها را داشتند و من از ایشان کمک گرفتم و مورد دیگر شنیده شدن صدای کودکان کار و یا خیابان بود که تلاش شد خودشان وارد فهم مساله خودشان گردند.

در ادامه از باغداران باغستان سنتی درخواست شد که به بیان دغدغه‌های خود بپردازند. در این نشست نماینده سه نسل از باغداران حضور داشتند. ناصرفر یکی از باغداران سالمند باغستان سنتی قزوین با معرفی خود آغاز نمود. او از 15 سالگی در کنار پدر خود، باغداری را شروع کرده بود و تا سال 1351 که پدر از دنیا رفته بود در کنار ایشان به کار پرداخته و پس از آن به تنهایی امورات باغی را انجام داده بود. او اطلاعاتی در خصوص نحوه آبیاری و طومار آب، فندی که در آن باغ دارند، ارائه کرد و درباره مشکلات باغستان که کمبود آب و عدم تخصیص آب طالقان، نبود امنیت است، سخن گفت. از نظر او مساله بعدی «کم شدن میزان مشارکت افراد با یکدیگر» است . این درحالی است که در گذشته مدیریت باغستان‌ها به صورت مشارکتی انجام می‌شد. مورد بعدی «بی‌توجهی برخی باغداران» است که برخی قطعات  را رها و متاسفانه آن باغ‌ها بایر می‌شوند.

محمد باقر طیبا باغدار و باغبان فند زوروپیل، سخنران بعدی بود. او گفت: از خردسالی در باغ بوده‌ام و با کارهای باغداری آشنا و کار باغبانی انجام داده‌ام.

وی به معرفی باغستان سنتی پرداخت و تاریخچه باغستان سنتی شهر را بنا به برخی مستندات به دوران ساسانیان نسبت داد که نقش تصفیه هوا، ذخیره آب‌های زیرزمینی، پویایی اقتصاد شهری و ... را دارد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع تقسیم آب رودخانه ارنجک و دوره‌های مختلف آب اشاره کرد و اضافه کرد: اولین مساله و دغدغه باغداران، عدم وجود آب پایدار می‌باشد. با توجه به کمبود آب از قدیم در قزوین، درخت‌های بادام و پسته که نیاز به آب کمتر دارند، کاشته شده است ولی همین آب اندک مورد نیاز هم، در سال‌های کم باران، متاسفانه وجود ندارد. مشکل بعدی کم بودن میزان امنیت در باغستان و دست اندازی برخی معتادین و دیگر افراد به محصولات و یا تخریب درختان می باشد. بیمه نبودن باغکاران، هم مساله مهمی است. باغ مثل فرزند ماست و ما حاضر به ترک آن نیستیم. در زمان‌های یخ‌زدگی، آفت و ... حمایت‌ی وجود ندارد و یا خیلی اندک است.

او در ادامه به روایت سیاکلاه اشاره نمود که آن موضوع، نشان‌دهنده بالا بودن میزان اعتماد اجتماعی معتمدین و مدیریت بومی و سنتی بود.

 محمد مهدی آقایی فر باغدار و باغبان، نیز در ابتدا به معرفی باغستان سنتی و رودخانه‌های شهر پرداخت و با توجه به این که رودخانه ارنجک 900 هکتار از باغ‌ها را آبیاری می‌نماید، بیشترین سطح آب دهی را دارد. وی ادامه داد: رودخانه ارنجک 24 نار را آبیاری می‌نماید و هر نار 500 نفر است و هر نفر 50 بوته می‌باشد. آغاز تقسیم آب رودخانه ارنجک از 15 دی ماه تا 8 خرداد ماه و هر 18 روز هر دوره طول می‌کشد. یعنی آب بندابند تمام باغ‌هایی که از آن دوره حقابه دارند، در گردش خواهد بود و 18 روز نیز طول خواهد کشید و پس از آن دوره بعدی آغاز می‌گردد.

ایشان یکی از مشکلات باغستان را دست اندازی در بالادست به آب رودخانه‌ها بیان نمود و از مواردی مثل بوستان فدک و سد لاستیکی و ویلاسازی‌ها یاد کرد. او اضافه کرد: لازم به ذکر است قرار بوده که سد لاستیکی تبدیل به جاذبه گردشگری شهر گردد و البته با دست اندازی به حقابه باغستان سنتی، که به همت باغداران منطقه و اعتراضات مدنی شهروندان، این پروژه فعلاً متوقف گردیده است. تجاوز به حریم رودخانه ارنجک مسأله مهمی است که پهنای رودخانه از حدود پ50 متر به حدود 3 متر رسیده است و این برای شهر یک تهدید خواهد بود.

وی در پاسخ به این سوال که اگر حقابه‌های تمامی محلات باغستان سنتی شهر بر اساس طومار کامل داده شود آیا باغستان با کمبود آب روبرو خواهد بود؟، گفت: اگر در بالادست دست اندازی به آب رودخانه نشود و بارندگی هم خوب باشد، مشکل آب را نخواهیم داشت ولی در هر حال باید به فکر چاره‌ای اساسی و دائمی برای سیراب کردن درخت‌ها که ریه‌های شهر هستند، بشود.

بر اساس صحبت‌های باغداران در این جلسه موارد زیر از مهمترین دغدغه‌های آنان می‌باشد:

  • نبودن آب پایدار
  • دست اندازی به آب رودخانه ها چه توسط نهادهای رسمی و چه توسط ویلانشین‌ها و یا حتی پروژه‌های آب بر
  • کم بودن امنیت در باغستان و پایین بودن میزان نظارت بر این عرصه گسترده
  • بیمه نبودن باغکاران
  • از بین رفتن سلسله مراتب و تقسیم کار مبتنی بر خبرگی و اعتماد اجتماعی
  • حضور برخی تصمیم‌گیران در این عرصه که میزان اطلاعات تخصصی و ارتباط آنها با کنشگران این عرصه اندک است.