نشست سوم: عصرهای ارنجک ، فند لوته ، بلوک سلیم
نشست سوم «جامعهشناسی مردمدار و مواجهه با باغستان سنتی (میراث هزار ساله) شهر قزوین» مورخ 9 بهمن ماه 1400 در سه قسمت برگزار شد؛ در قسمت اول ؛ دکتر سیامک زند رضوی (استادیار علوم اجتماعی دانشگاه کرمان) و دکتر شکوه کرمانشاهانی (موسس انجمن توسعه حیات شهر) به بررسی مسائل باغستان پرداختند. انجمن توسعه حیات شهر که نهادی مردمی می باشد، سال هاست در جهت معرفی، آموزش و نشر آنچه مردم شهر باید از باغستان بدانند، تلاش ورزیده و با مطالبه گری در امر باغستان و پیگیریهای مستمر، فعالیتهای مدنی ارزشمندی را رقم زده است.
دکتر کرمانشاهانی نخست در خصوص اهمیت باغستان تاکید کرد و گفت: از دیر باز قزوین و حیاتش به باغستان وابسته بوده و باغستان تنها چند درخت نبوده است. این جنگل دست ساز هوای پاک و اکسیژن قزوین را تأمین کرده و در واقع امکاناتی فراهم شده است تا فضایی برای زندگی مناسب ایجاد کند. اگر باغستان تخریب گردد و این زیست از شهر قزوین گرفته شود، قزوین هم به معنای واقعی وجود نخواهد داشت و سیلابهای فصلی باعث نابودی شهر خواهند شد. علت گودی موجود در قطعات باغی در باغستان همین سیل بندی آن بوده است و نقش آبخوان منطقه را ایفا نموده و اساساً کشاورزی قزوین هم در اثر همین آبخوان ایجاد گردیده است.
ایشان در بخش دیگر از سخنان خود اضافه کرد: به طور کلی اولین مسئله باغستان؛ آب است و همین آب نه خیلی زیاد و نه دائمی بوده، اما مدیریت میشده است و اگر به آب و مدیریت آب، دست اندازی شود، باغستان را از دست می دهیم، بهخصوص در بالا دست. به طور مثال همین رودخانه ارنجک، ماجرای بوستان فدک با سافاری پارک و سد لاستیکی (مخزن) و ... را از سر گذرانده است.
دست اندازی دوم کمربند شهر میباشد. این کمربند که توجیه ترافیک هم ندارد، اتفاق ناخوشایندی برای باغستان رقم زده و در واقع با نام توسعه شهری به سیستم مدیریت آب، شبکه محلات باغستان و اکوسیستم آن، دست اندازی کرده است. در طی بیش از هزار سال عرصه ۴۰۰۰هکتاری به ۳۰۰۰هکتار رسیده و حدود ۷۰۰ نفر مالک خصوصی باقی مانده اند، نکته قابل توجه این است که این شبکه انسانی از مالکین قطعاً مشکلاتی با هم داشته اند اما مدیریت مشارکتی مبتنی بر دانش بومی تا همین اواخر کارساز بوده است. امروزه در یک ساختمان دو طبقه نمی شود شراکت را حفظ کرد، اما این انسانها طی ۱۵۰۰ سال شراکت آب را حفظ کردهاند و بر پایه تدبیر مشترک که اندیشیدهاند همین سیستمهای پیچیده تا امروز، پاسخگو بوده و نسل به نسل حفظ شده است و امروز اگر نهاد بالادستی و سازمانی بیاید و این کار را انجام دهد باغستان به مشکل میخورد و بهتر آن است که مداخلات سازمانی خود را با این سیستم مدیریتی منطبق کند.
من به عنوان سوال مطرح می کنم آیا درست است مدیریت ۵۰ ساله اخیر بخواهد مدیریت ۱۵۰۰ ساله باغستان را کنار بزند؟ مدیریتی که تجربه جنگها، قحطیها و خشکسالیها را داشته و باغستان را حفظ کرده است. البته مدیریت باغستان قابل بازسازی است و میشود آن را بازسازی کرد و مدیریتهای بالا دستی با تسهیلگری میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند بهخصوص جهاد کشاورزی نقش و وظایف بسیاری در این زمینه دارد. مسئله دیگر باغستان از دو زاویه قابل بررسی است: ۱- تنفس مردم شهر و ارتباط اقتصادی بازار با باغستان، این ارتباط تنگاتنگ و مهم است، این ارتباط کالبدی مشارکتی بسیار مهم بوده و حالا ما یکباره از وسط باغستانو جاده کشی انجام می دهیم. (من دعوت می کنم از مسئولین ۲ هفته بیایند و در باغستان کار میدانی انجام دهند، فکر نکنم دیگر به راحتی با پروژههای تخریبی موافقت کنند. این رینگهای دور شهر که از دل باغستان گذشته است، بافت اجتماعی و پیوند شهری را از بین برد. به طور مثال تا سال ۱۳۹۴ ما به راحتی از انتهای خیابان گاز وارد باغ آقا سیاه میشدیم اما الان با زدن پل خلیج فارس دیگر بدون ماشین نمی شود وارد باغستان شد و این از بین بردن و بی احترامی مطلق به باغستان است).
او ادامه داد: نکته مهمی که می خواهم بیان کنم این است که حضور باغداران از طرف نهادهای استان، به رسمیت شناخته شود و گفتگوی مدیران شهری، باغستان و تشکلهای مردمی صورت گیرد. هم اکنون باغداران هم درگیر مسئله آب اند، و هم امنیت آنان تأمین نمیشود و هم روز به روز شرایط کارشان سختتر می شود و توسعه شهری مورد نظر مدیران شهری، بر ناعدالتی در حق آنان میافزاید و این کمربند شهری که خیز برداشتهاند برای انجام آن، باغات را تبدیل به زمین شهری می کند و این بسیار خطرناک است و تیر خلاصی به باغستان است.
دکتر زند رضوی نیز به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: آنچه که در این جلسات در حال طرح می باشد، دومین کار میدانی من است که در آن درد مشترک دیده می شود؛ تجربه اول دریاچه ارومیه است که متاسفانه تقریبا از بین رفته و حالا قزوین. گروههای قدرتمند، گروههای برادری که در مقطعی از تاریخ جنگ شکل گرفتند، شرکتهای خصولتی، بخش خصوصی، شهرداریها، ادارات ... منافع مشترکی برای خود و به ضرر شهروندان دارند که با پلسازیهایی که مصوبههای طرح ترافیک دارند، اما در طرح جامع شهری نیستند، از آن نقطه شروع می کنند و بعد از انجام تغییر کاربریها؛ مصوبههای مورد نیاز اخذ می گردد چون ما دولت کاغذی داریم و میراث فرهنگی، محیط زیست و... برای آنها معنای چندانی ندارد. اما با حضور حداکثری، مردم میتوانند بهعنوان شهروندان، از حقوق خود دفاع نمایند. باغداران عزیز در مسئولیت دو گانهای قرار گرفته اند:۱-رقابت ناعادلانه که قدرتش بسیار بیش از آنان است۲- منافع بین نسلی.
در قسمت دوم لایو؛ آقای رحیم قبادی؛ باغدار لوته و آقای علی دشتی؛ باغدار محله سلیم حضور داشتند.
آقای رحیم قبادی؛ باغدار لوته از ضرورت اتحاد باغداران گفت. از نظر ایشان مشکلات زیاد است :۱- آب۲- اتحاد نداشتن باغداران ۳- بریده شدن چوبهای درختان و بردن آنان. ایشان در ادامه به مدیریت مشارکتی در باغستان اشاره کرد که چگونه همه در کنارهم منافع جمعی را رعایت می نمودند و نگاه حداکثری و خیر جمعی معنا و مفهوم داشته است. ایشان به نبود چاخانه در برخی محلات اشاره نمود که می تواند جان پناه حداقلی برای باغکاران باشد.
آقای علی دشتی، باغدار محله سلیم، پسته قزوین را نماد شهر و باغستان سنتی قزوین دانست و خاک باغستان را یکی از منحصر به فردترین خاکهای حاصلخیز بر شمرد. وی افزود: وجود کارخانجات و مراکز صنعتی ، باران و برف را کم کرده و هیچ چیز عاید باغدار نمیشود.
ایشان مهمترین مساله را کمبود آب بیان نمود و گفت: پدرم در سال ۱۳۵۰زحمت کشیده و پسته کاشته است و الان این درختان 50 ساله در معرض خشک شدن هستند. دومین مشکل زبالههای شهری است هر قدر هم که زبالهها را جمع میکنیم، چون از شهر با آب میآید به زیست خاک و درختان صدمات زیادی می زند و تجزیه زبالههای شهری به درختان آسیب وارد می کند و باعث آلودگی درختان و محصول میگردند. برای حل مشکلات باغستان، شهرداری و سازمانهای مربوطه باید تلاش کنند ابتدا مشکل آب را برطرف نمایند، یعنی تا جایی که ممکن است به حقابهها دست اندازی نشود و مسیر آب به باغستان طوری باشد که زبالههای شهری وارد باغات نشود و باعث آلودگی محصولات و امراض لاعلاج نگردد. هر مسئول و هر کس هر جا میداند، دست مارا بگیرند تا باغستان را حفظ کنیم و از ورود افرادی که درختان را می سوزانند و بوتهها را از بین می بیند جلوگیری شود.
در لایو سوم؛ آقای حبیب الله بالداران از محله قمبیک، صدر مشکلات باغستان را نبودن آب پایدار و کم شدن امنیت دانست و همچنین دیده نشدن باغستان سنتی توسط مسئولین که هیچ اهمیتی برایشان ندارد و باغستان رو به نابودی گذاشته است.
او اضافه کرد: متاسفانه مسئولین شهر به باغستان توجه ندارند، در جلسات تصمیمگیری درباره باغستان، جهاد دانشگاهی، آب منطقه، میراث فرهنگی، امور اراضی، سازمان باغستان و... حضور دارند اما از باغدار خبری نیست. قانون مصوب میکنند و اجرا نمیشود. میراث فرهنگی اجرا نمیکند، جهاد کشاورزی که اصلیترین ارکان است خود را کنار کشیده است، سازمان باغستان هم که بودجهای ندارد. در بیشتر جلسات ما حضور نداریم نه باغداران و نه نمایندگان باغداران. بعضاً خودمان در را باز می کنیم و وارد جلسات می شویم و یا به کمک آشنایی به جلسات دعوت میشویم و این یعنی نادیده گرفتن حقوق کسانی که از ریههای شهر محافظت میکنند. از نظر بنده باید همه فضاهای باغستان، محله محور شوند از خود محله شروع شود تا به رودخانه برسیم. اگر محله محور و متحد، همراهی داشته باشیم، میتوانیم مشکلات را به صورت جمعی مطرح و پیگیری کنیم. مسئولین باید به باغستان بیشتر نگاه کنند، نگاهی که در خور شهر و باغستان باشد.
سپس دکتر زند رضوی به جمع بندی مباحث مطرح شده در لایو پرداخت و گفت: آقایان باغدار روی مسائل اصلی انگشت گذاشتند و خانم دکتر کرمانشاهانی لایههای پنهان داستان را مورد بررسی قرار دادند. به نظر من در این عرصه مهم به طور کلی سه دسته از ذینفعان و ذیمدخلان مشاهده می شود:۱- اولین گروه باغداران، باغبانها و آبیارانند که باید صدای همه آنان شنیده شود سهم و مزد هر یک و نحوه کار و تلاش شان دیده شود ۲- صدای سازمانهای مردم نهاد مثل انجمن توسعه حیات شهر که خانم دکتر کرمانشاهانی امروز بدان پرداختند. ورود سازمانهای مردم نهاد به بحث باغستان ورودی مدنی است و باید جایگاهشان را درباره باغستان روشن نمایند تا صداهای بیشتری شنیده شود. شهروندان بویژه مهد کودکها، دبستانها، دبیرستانها اعم از دختران و پسران باید در مورد ارزش این عرصه اطلاعات کسب نمایند و ورود نمایند و بحث را با ایدههای جدیدتر به پیش ببرند، نقاشی کنند، فیلم و مستند بسازند و تجربههای باغستان و قصههای آن نوشته شود. باید باغستان در حافظه شهر جا باز کند. ۳- گروه سوم ذینفعان؛ مسئولیناند. مطالبی که امروز درباره رینگ و تغییر کاربریها و سایر بی توجهیها عنوان شد، دور زدنهای قانون و مصوبهها یا رانت زمین و ایجاد ثروت شخصی؛ کل شهر را نابود خواهد سازد و همه این موارد باید اطلاع رسانی شود و شهروندان از آن مطلع گردند.
در بخش دیگر جلسه، آقای آقایی فر یکی از باغداران و باغبانهای جوان باغستان سنتی در خصوص عنوان دخو که یکی از معتمدین باغستان بودهاند و به دلیل تبحر و خبرهگی، مورد وثوق بودهاند اشاره به ده خوی ارزنده نمود که از جمله آنها میتوان به؛ ۱) امانت داری ۲) پاک دستی ۳) اعتماد ۴)خبرگی ۵) حجیت حرف و تصمیمش برای همه ۶) تقسیم عادلانه دعاوی و ارث و... اشاره نمود.
دکتر کرمانشاهی در بخش پایانی این نشست گفت: در خصوص نقش مدیریت شهر در رابطه با حفظ باغستان سنتی شهر، احساس میشود هیچ اراده مدیریتی در قزوین دیده نمیشود. در مطالعات دفتر استراتژیک ریاست جمهوری آمده است «به نظر میرسد برای بقای باغستان و احیای آن کمبود طرح وجود ندارد آن چه که نیست اراده مدیریتی است». همچنین برای برقراری امنیت در باغستان هزار روش وجود دارد که یکی از آنان را آقای قبادی گفتند. امیدواریم مطالبات ما در کنار اداره مدیران دلسوز قرار بگیرد و باغداران نیز از تشدد و سردرگمی نجات پیدا کنند.
دکتر میرحسینی باغستان سنتی شهر را گنجینه ای دانست که از هر سو که مورد توجه قرار گیرد و هر چه بیشتر درباره آن مطالعه می شود، باز موضوعات جدید و ارزشمندی در آن یافت می شود. وی گفت: لازم است اشاره نمایم که این تصور که جوانترها علاقهای به نگهداشت باغهای سنتی شهر ندارند، اشتباه است و هم اکنون در مطالعات میدانی من، جوانان بسیاری را مشاهده کردهام که حتی به امر باغبانی هم مشغول هستند و با علاقه و دلسوزی در حفظ این میراث گرانبها تلاش مینمایند و با حضور و تلاش خود درصددند باغستان را حفظ کنند و به بازخوانی خاطرات پدرها و پدر بزرگها می پردازند که دخو، باغدار و یا باغبان بودهاند. این جوانان با حدود سنی ۲۰ تا ۳۵ سال در مناطق مختلف باغستان، یاوران جدید آنند و در تلاشند تا سرمایه معنوی باغستان را حفظ کنند. از زمانی که اقتصاد شهری با پول گره خورد و به جای تولید دلالی، رانت خواری، بورس بازیهای زمین و ... باب گردید و توسعه شهری بدون الگوی متناسب با منطقه پیاده گردید، بافت تاریخی و هویت شهر قزوین به شدت آسیب دیده است و این روند تخریب تصاعدی در حال پیش روی می باشد.
ایشان در پایان گفت: ما بهعنوان شهروند، حق داریم که در مورد کیفیت زندگی خود و نسل آینده گفتگو کنیم و در این راستا صدای همه شهروندان باید شنیده شود.