سعید معیدفر
قدر مسلم، نهادهای مدنی یا غیردولتی (NGO) یا نهادهایی واسط میان مردم و حکومت، پدیدههای جدیدی نیستند. پیش از شکلگیری دولت – ملتها در دوران معاصر، این نهادها به معنی واقعی کلمه وجود داشته و نقش مهمی در راهنمایی و اداره امور مردم ایفا میکردند اما با تشکیل دولت – ملتها و غریزه ی تمامیت خواهانه ی آنان در کنترل تمامی عرصه های زندگی فردی و اجتماعی مردم، به تدریج نقش و اهمیت این نهادها کاهش یافت و همگی، به جز موارد اندکی، قلع و قمع شدند. تا این که حکومتها در عمل مجددا دریافتند که به تنهایی قادر به کنترل و اداره امور جامعه نیستند و نقش آنها هم موجب سستی و بی مسوولیتی مردم و هم موجب افزایش توقعات فزاینده و بی حساب از سوی آنان شده است.
با این وصف، مجددا به نقش نهادهای مدنی و داوطلبان و نخبگان مردمی تاکید گذاشته شد و به نظر آمد که ظاهرا ایده تازه ای در حال باب شدن است؛ در حالی که با این تاکید، کاری جز بازگشت به تجربه دیرین بشر نکرده و بر سر مردم و جامعه منّتی ندارند. در واقع، این حکومتها با غریزه ی تمامیت خواهی، این نهادهای اساسی جوامع بشری را تضعیف و بعضا نابود کرده اند و با قبول شکست در کنترل و اداره کار مردم، پذیرای خطای خود شدهاند و تلاش دارند تا با حمایتهای خود، آنها را دوباره فعال سازند. مسلما انتظار این نیست که تا آخر، حمایت دولتها ادامه یابد. زیرا این کمکها، با اصول اساسی نهادهای مدنی در تباین است اما قطعا برای شکلگیری و تقویت نهال نحیف این تشکلها، به ناچار باید کمکهای دولتی تا مدتی ادامه داشته باشند و سپس بر اساس یک طرح حساب شده، سعی شود آنها حتی از کمکهای دولتی بی نیاز شوند تا بتوانند مسوولیت های اساسی خود را در قبال مردم، جامعه و دولت انجام دهند. حمایتهای مالی و پشتیبانی دولتی، خصوصا در جوامعی مانند ایران که از سابقه حکومتهای سرکوبگر و توتالیتر برخوردار بوده و با انواع اعمال حاکمیت و استبداد، جلوی حرکت نهادهای مردمی گرفته شده است؛ به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است. به ویژه که ما در کشوری زندگی میکنیم که مهمترین منبع اقتصادیاش را نفت تشکیل میدهد و این ماده، خود موجب رکود فعالیتهای مولد در کشور شده و نوعی لختی و سستی در حیات اقتصادی و اجتماعی جامعه ایجاد کرده است.
در هر حال، غرض از این نوشته، شرایطی است که امروز برای نهادهایی مدنی مانند انجمن جامعه شناسی ایران پیش آمده است و باید اعضای محترم آن در جریان آن قرار گیرند. ایده ی حمایت از نهادهای غیردولتی و انجمن های علمی، به طور جدی تقریبا از دورهی دولت اصلاحات مطرح شد و در این دوره، شاهد رشد و تقویت این نهادها (بر اساس همان فرضی که مطرح شد) هستیم و با کمک های اندکی از سوی وزارتخانه های مربوطه و نیز حمایت مالی اعضاء، فعالیت آنها گسترش یافته است. در آغاز کار دولت جدید، نیز جلسه ای در باشگاه دانشگاه تهران تشکیل شد و در آن جلسه، وزیر جدید علوم، تحقیقات و فناوری و معاون پژوهشی ایشان، مدعوین را که همان روسای انجمنهای علمی بودند، مستظهر به پشتیبانی کامل دولت کردند و بیاناتی ارائه شد که کسی تصور تغییر در رویهی دولت، مبنی بر حمایت از انجمنهای علمی، ننماید اما پس از آن، در چند نوبت معاون پژوهشی وزارت علوم از لزوم انجام کارهای پژوهشی توسط انجمنها و استقلال مالی آنها سخن گفت که حاکی از تغییر رویه ی دولت جدید در کمک به انجمن ها بود. سرانجام در اوایل سال جدید، مبلغی پول به حساب انجمنها ریخته شد و رسما گفته شد که بودجه ی اختصاصی امسال به انجمنهای علمی به 60 درصد تقلیل یافته است. این اقدام میتواند ضربه ای مهم به روند کار انجمنها بزند؛ به ویژه آن که دولت، دستمزد کارکنان تحت پوشش بیمه های تامین اجتماعی را حدود 80 درصد افزایش داده است. این سیاست دولت را چگونه بایستی ارزیابی کرد؟ آیا ما دوباره با یک نوع انقباض در سیاستهای دولت در حمایت از نهادهای غیردولتی روبرو نشدهایم؟ در سخن که آقایان صحبت از گسترش پژوهش، فعالیتهای علمی، نهادهای مدنی میکنند، اما در عمل چه اتفاقی در حال وقوع است؟
به هر حال برای اعضای محترم انجمنهای علمی، این اقدامات میتواند نشانهای از موانعی جدید بر سر فعالیت باشد. آیا نبایستی به فکر بود و هر چه سریعتر در جهت استقلال مالی انجمنهای علمی گام برداشت؟ به نظر میرسد از اول هم نمی بایست چندان روی کمک های دولت حساب باز کرد، خصوصا با توجه به تجربه ای که در کشور ما نسبت به قبض و بسط سیاستهای دولت در این زمینه، داشته است.
معاون پژوهشی وزارت علوم پیشنهاد کرده است که انجمنها با انجام کارهای پژوهشی نسبت به تامین منابع مالی خود اقدام نمایند. صرف نظر از این که دولت جدید بودجه های پژوهشی را نیز کاهش داده و موانعی بر سر انجام پژوهش نیز فراهم شده است، اما این سوال وجود دارد که آیا ورود انجمنهای علمی در انجام پژوهش، موجب تغییر کارکرد آنها و ایجاد فضای مسموم در میان اعضاء، مبنی بر سوء استفاده مدیران انجمنها از این منبع مالی نخواهد شد؟ آیا فضای پر از اتهامی که حتی در میان دولتمردان جدید، نسبت به دولتمردان قبلی، به خاطر فساد مالی وجود دارد و بدبینی هایی که همیشه تداوم داشته اند، دامنگیر مدیران انجمنها نیز نخواهند شد؟ این اما و اگرها هست و تمامی نخواهد داشت. چه باید کرد؟ خواهش ما از اعضای انجمن و کلیه کسانی که در اندیشه ی انجمن هستند و آن را یکی از نهادهایی میدانند که میتواند ما را در حل مسائل اساسی جامعه و خروج از بنبستهای تاریخی کمک کند، این است که در مواجهه با این مشکل، هیات مدیرهی جدید انجمن را از نظرات ارزشمند خود مطلع سازند. سوال این است که برای حل مسائل مالی انجمن و استقلال مالی آن چه باید کرد؟ پیشنهادهای مکتوب خود را به آدرس دفتر و یا ایمیل انجمن جامعه شناسی ایران ارسال دارید تا نسبت به جمع بندی و اعلام آن، اقدام شود.