271سعید معیدفر
یکی از مناقشات مهم میان جامعه ‏شناسان این بوده است که آیا آنان در کنار وظایف علمی و آکادمیک، رسالتهای اجتماعی نیز دارند یا نه؟ در این باره نظرات متعددی وجود داشته است. پارتو معتقد است جامعه‏ شناسی در پی حقیقت رفتارهاست و نبایستی در جستجوی فایده رفتارها باشد، بنابراین جامعه‏ شناس مسئولیتی در برابر اجتماع ندارد. در حالی که دورکیم معتقد است جامعه‏ شناسی اگر رسالت اجتماعی به عهده نداشته باشد و به درد بهبود حال جامعه نخورد ارزش یک ساعت کار کردن را هم ندارد. این مناقشه مستقیم یا غیر مستفیم در میان جامعه ‏شناسان تداوم داشته است. حتی حوزه‏های فکری جامعه‏ شناسی نیز بعضا متاثر از این دو رویکرد مخالف است. مثلا در جامعه‏ شناسی انگلستان به فایده این علم توجه شده است.

به همین دلیل در آن کشور جامعه ‏شناسی نقشی فعال در حوزه سیاستگذاری فرهنگی، اجتماعی به عهده گرفته و اکثر آثار منتشر شده و حتی بزرگان جامعه ‏شناس این کشور ارتباط نزدیکی با حوزه سیاستگذاری اجتماعی دارند. در کتابفروشی‏ها ملاحظه می‏شود که بخش اعظم کتابهای جامعه‏ شناسی زیر عنوان سیاست اجتماعی طبقه ‏بندی شده است. در کشورهای دیگری مانند فرانسه و آلمان، جامعه ‏شناسی بیشتر وظایف معرف ت‏شناختی به عهده گرفته و کمتر درصدد مداخله و سیاستگذاری مستقیم بوده است. اما در این کشورها نیز جامعه‏ شناسان بزرگ در نقش رهبران فکری و روشنفکران ظاهر شده‏اند و رسالتهای اجتماعی کلان در تغییر و تحولات اجتماعی عهده ‏دار شده‏اند. در آمریکا نیز ترکیبی از این دو رویکرد وجود داشته است. همین طور که می‏دانیم اساسا جامعه‏ شناسی که با نام سن‏سیمون و اگوست کنت کار خود را شروع کرد نیز در واکنش نسبت به تحولات عظیم فرهنگی، اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی و انقلابهای اجتماعی و برای پاسخگویی به نیازهای زمانه خود ضرورت پیدا کرد و هر دوی این بنیانگذاران نیز خود را در برابر حوادث اجتماعی مسئول و رسالت بر دوش می‏دانستند.

به هر حال، جامعه‏ شناسان خصوصا در عصر تحولات عظیم سیاسی، اجتماعی، در سطح خرد (کاربرد دانش اجتماعی در حل معضلات اجتماعی) یا کلان (رهبری فکری مبتنی بر یافته‏ های علمی) مداخله فعال در سیاستگذاری اجتماعی را وظیفه خود دانسته‏ اند. البته در اینجا شائبه سیاسی شدن دانش جامعه‏ شناسی نیز وجود داشته و از جهات متعدد موجب نگرانی ‏های به‏حقی بوده است. سیاست‏زدگی که آفتی حتی برای احزاب و گروههای سیاسی است و در جامعه ما نیز پیامدهای بسیار زشت آن را به خصوص در سالهای اخیر و در عمل گروههای سیاسی شاهد بوده‏ایم، خطری است که از سوی دیگر باید متوجه آن بود. این همان افراط و تفریطی است که در هر نوع اعتقاد، نگرش یا رفتاری امکان بروز و ظهور دارد و بایستی از آن احتراز کرد. نمی‏توان به بهانه مداخله و سیاستگذاری در ورطه سیاست‏زدگی افتاد و نبایستی از ترس سیاست‏زدگی، به عالم انتزاع وانزوا فرو رفت و از هر نوع ایفای نقش فعال در صحنه اجتماعی اجتناب ورزید. به نظر می‏رسد کار نسبتا دشوار است. هم باید کاری کرد که معیارهای علمی و اصالت جامعه‏شناسی محفوظ بماند و هم بایستی با مداخله فعال در روند تحولات اجتماعی تاثیر گذار بود و الا دیر یا زود اندیشه بی‏ خاصیت بودن جامعه ‏شناسی فراگیر خواهد شد. مسلما هر یک از جامعه ‏شناسان خصوصا آنان که با علاقه و اشتیاق به سراغ این حوزه از دانش روی آورده‏اند، تحت تاثیر بزرگان و کنشگران فعال جامعه‏ شناسی قرار داشته‏ اند که در جامعه خود نقش ‏آفرین بوده‏اند.

انجمن جامعه‏ شناسی ایران با پشتوانه سالها کار و تلاش مجدانه اعضای این خانواده امروز به عنوان یکی از بزرگترین نهادهای غیردولتی علوم انسانی شناخته شده است و زمان آن فرا رسیده تا پررنگ‏تر از گذشته جایگاه خود را در حوزه سیاست اجتماعی عهده‏ دار شود و در این زمینه نقش ایفا کند. انتخابات ریاست جمهوری از جمله فرصتهای مناسبی است که به نظر می‏رسد بایستی از آن بهره‏برداری شود و در حالی که تصاویر بعضا نادرستی از سوی احزاب و گروههای سیاسی از جامعه ارائه می‏شود، انجمن جامعه‏ شناسی ایران به عنوان یک نهاد علمی زمینه‏ ای را فراهم کند تا جامعه ‏شناسان بتوانند تصویری علمی از واقعیتها، انتظارات و چالشهای جامعه ایران در آستانه انتخابات ارائه کنند. آنچه در این شماره از خبرنامه می‏خوانید اولین تلاش انجمن برای فراخوانی جامعه‏ شناسان در راستای هدف مذکور است.