سعید معیدفر
یکی از مناقشات مهم میان جامعه شناسان این بوده است که آیا آنان در کنار وظایف علمی و آکادمیک، رسالتهای اجتماعی نیز دارند یا نه؟ در این باره نظرات متعددی وجود داشته است. پارتو معتقد است جامعه شناسی در پی حقیقت رفتارهاست و نبایستی در جستجوی فایده رفتارها باشد، بنابراین جامعه شناس مسئولیتی در برابر اجتماع ندارد. در حالی که دورکیم معتقد است جامعه شناسی اگر رسالت اجتماعی به عهده نداشته باشد و به درد بهبود حال جامعه نخورد ارزش یک ساعت کار کردن را هم ندارد. این مناقشه مستقیم یا غیر مستفیم در میان جامعه شناسان تداوم داشته است. حتی حوزههای فکری جامعه شناسی نیز بعضا متاثر از این دو رویکرد مخالف است. مثلا در جامعه شناسی انگلستان به فایده این علم توجه شده است.
به همین دلیل در آن کشور جامعه شناسی نقشی فعال در حوزه سیاستگذاری فرهنگی، اجتماعی به عهده گرفته و اکثر آثار منتشر شده و حتی بزرگان جامعه شناس این کشور ارتباط نزدیکی با حوزه سیاستگذاری اجتماعی دارند. در کتابفروشیها ملاحظه میشود که بخش اعظم کتابهای جامعه شناسی زیر عنوان سیاست اجتماعی طبقه بندی شده است. در کشورهای دیگری مانند فرانسه و آلمان، جامعه شناسی بیشتر وظایف معرف تشناختی به عهده گرفته و کمتر درصدد مداخله و سیاستگذاری مستقیم بوده است. اما در این کشورها نیز جامعه شناسان بزرگ در نقش رهبران فکری و روشنفکران ظاهر شدهاند و رسالتهای اجتماعی کلان در تغییر و تحولات اجتماعی عهده دار شدهاند. در آمریکا نیز ترکیبی از این دو رویکرد وجود داشته است. همین طور که میدانیم اساسا جامعه شناسی که با نام سنسیمون و اگوست کنت کار خود را شروع کرد نیز در واکنش نسبت به تحولات عظیم فرهنگی، اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی و انقلابهای اجتماعی و برای پاسخگویی به نیازهای زمانه خود ضرورت پیدا کرد و هر دوی این بنیانگذاران نیز خود را در برابر حوادث اجتماعی مسئول و رسالت بر دوش میدانستند.
به هر حال، جامعه شناسان خصوصا در عصر تحولات عظیم سیاسی، اجتماعی، در سطح خرد (کاربرد دانش اجتماعی در حل معضلات اجتماعی) یا کلان (رهبری فکری مبتنی بر یافته های علمی) مداخله فعال در سیاستگذاری اجتماعی را وظیفه خود دانسته اند. البته در اینجا شائبه سیاسی شدن دانش جامعه شناسی نیز وجود داشته و از جهات متعدد موجب نگرانی های بهحقی بوده است. سیاستزدگی که آفتی حتی برای احزاب و گروههای سیاسی است و در جامعه ما نیز پیامدهای بسیار زشت آن را به خصوص در سالهای اخیر و در عمل گروههای سیاسی شاهد بودهایم، خطری است که از سوی دیگر باید متوجه آن بود. این همان افراط و تفریطی است که در هر نوع اعتقاد، نگرش یا رفتاری امکان بروز و ظهور دارد و بایستی از آن احتراز کرد. نمیتوان به بهانه مداخله و سیاستگذاری در ورطه سیاستزدگی افتاد و نبایستی از ترس سیاستزدگی، به عالم انتزاع وانزوا فرو رفت و از هر نوع ایفای نقش فعال در صحنه اجتماعی اجتناب ورزید. به نظر میرسد کار نسبتا دشوار است. هم باید کاری کرد که معیارهای علمی و اصالت جامعهشناسی محفوظ بماند و هم بایستی با مداخله فعال در روند تحولات اجتماعی تاثیر گذار بود و الا دیر یا زود اندیشه بی خاصیت بودن جامعه شناسی فراگیر خواهد شد. مسلما هر یک از جامعه شناسان خصوصا آنان که با علاقه و اشتیاق به سراغ این حوزه از دانش روی آوردهاند، تحت تاثیر بزرگان و کنشگران فعال جامعه شناسی قرار داشته اند که در جامعه خود نقش آفرین بودهاند.
انجمن جامعه شناسی ایران با پشتوانه سالها کار و تلاش مجدانه اعضای این خانواده امروز به عنوان یکی از بزرگترین نهادهای غیردولتی علوم انسانی شناخته شده است و زمان آن فرا رسیده تا پررنگتر از گذشته جایگاه خود را در حوزه سیاست اجتماعی عهده دار شود و در این زمینه نقش ایفا کند. انتخابات ریاست جمهوری از جمله فرصتهای مناسبی است که به نظر میرسد بایستی از آن بهرهبرداری شود و در حالی که تصاویر بعضا نادرستی از سوی احزاب و گروههای سیاسی از جامعه ارائه میشود، انجمن جامعه شناسی ایران به عنوان یک نهاد علمی زمینه ای را فراهم کند تا جامعه شناسان بتوانند تصویری علمی از واقعیتها، انتظارات و چالشهای جامعه ایران در آستانه انتخابات ارائه کنند. آنچه در این شماره از خبرنامه میخوانید اولین تلاش انجمن برای فراخوانی جامعه شناسان در راستای هدف مذکور است.