ادبیات چگونه در مشارکت سیاسی مردم نقش ایفا می‌کند؟
مهرداد ناظری

بی‌شک انتخابات ریاست‌جمهوری در هر جامعه‌ای، از حساسیت‌های بالایی برخوردار است. در ایران نیز هر‌زمانی‌‌که انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار می‌شود، بین مردم جامعه و نخبگان، نظرات و دیدگاه‌های متفاوتی ارائه می‌شود؛ اما یک سؤال اساسی مطرح می‌شود که شاید از‌این‌منظر تاکنون به مقوله «انتخابات» نگاه نشده است؛ اینکه «آیا ادبیات می‌تواند در انتخابات مؤثر باشد؟» پاسخ به این سؤال، چندان آسان نیست. در‌اینجا با عینک «جامعه‌شناسی ادبیات» به موضوع نگاه می‌کنیم.
 
ازآنجایی‌که ادبیات فارسی، گنجینه عظیم و غنی از گذشته‌های ایران فرهنگی، تاکنون است، می‌توان از این گنجینه معرفتی درجهتِ پاسخ به سؤالات متفاوت استفاده کرد. درواقع، اگر بتوانیم هر سؤالی را که درباره انتخابات مطرح می‌شود، با‌نگاهی‌به «مکتوبات ادبی» تجزیه‌و‌تحلیل و بررسی کنیم، پاسخ بسیاری‌ازآن‌ها یا به‌تعبیری؛ «ابهامات خود» را خواهیم گرفت. هدف از «نگاه ادبیات‌محور به انتخابات» این‌است‌که کنشگران اجتماعی چگونه می‌توانند با مقوله‌ای که در زندگی آن‌ها تأثیرگذار است، روبرو شوند؟ و سؤال اساسی‌تر این‌است‌که آیا از‌طریق ادبیات می‌توان به فهمی متفاوت در پاسخگویی به ابهامات و چالش‌های انتخاباتی یافت؟ این بحث، از دو زاویه قابل‌بررسی‌ست: در وهله اول باید موضوع را از زاویه نگرش «خود به خود» نامزدهای انتخابات مدِ‌نظر قرار داد. اگر آن‌ها قبل از نامزد‌شدن، نگاهی به ادبیات فارسی بیندازند، در‌آن‌صورت بتوانند در‌این‌زمینه اندیشه‌ورزی، عقلانیت و خردورزی متفاوتی را در‌راستای حضور یا عدم‌حضور معنا‌دار خود پیدا کنند. در‌واقع ادبیات فارسی، «تجربه زیسته یک ملت» است که در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و ... تأثیرگذار و پاسخگو خواهد بود؛  اما کمتر دیده شده که در طول تاریخی که در ایران انتخابات برگزار شده است، یک کاندیدا، از ادبیات جهتِ فهم «خود از خود» استفاده کُنَد؛ اگرهم این اتفاق افتاده، هیچ اشاره‌ای به آن نشده است. یک نامزد انتخاباتی به ‌دو شیوه می‌تواند از ادبیات به‌عنوان منبع یا مرجع استفاده کُنَد:
1. با خواندن و نگرش عمیق به متون ادبی، از «آزمون‌وخطایِ کُنشیِ خود» جلوگیری؛ و راه‌های رفته یا مسیرهای به‌بن‌بست‌رسیده را شناسایی کرده و تا‌حد‌امکان از آن‌ها در طراحی برنامه‌اش به‌عنوان تجربه زیسته‌ای گران‌سنگ، بهره گرفته و مد‌ِنظر قرار دهد.
2. با نگرش نخبه‌گرایانه‌ای که در ادبیات فارسی ایران؛ به‌ویژه در اشعار افرادی همچون «فردوسی»، «ناصرخسرو»، «سعدی» و ... وجود دارد، راهبردهایی در‌خصوص عقلانیت و خردورزی را استخراج و از آن‌ها در مسیر پیش‌رو استفاده کُنَد.
این بحث از زاویه مردم اما به‌گونه‌ای دیگر است و زوایای آشکار و پنهان بسیاری دارد؛ مثلاً اینکه مردم چگونه می‌توانند در‌این‌راهِ دشوار، کُنشگریِ خود را، خارج از تبلیغات پر‌سر‌و‌صدا و رقابت‌هایی که بعضاً بین نامزدهای ریاست‌جمهوری وجود دارد، انجام دهند، با «رجوع به ادبیات» امکان‌پذیر است؛ البته گاه پاسخ ممکن است غیر‌مستقیم به فرد داده شود. نکته بسیار‌مهم در اندیشه‌ورزی ادبیات این‌است‌که شاعران ایرانی علی‌الاصول بر‌این‌تأکید دارند که مسئله حائز‌اهمیت، توجه به «درونِ فرد» است و فرد باید خارج از دغدغه‌ها و هیاهوهای بیرون از خویش، هدف از زندگی و زیستن را با‌نگاهی‌به درون خود بیابد. درحقیقت، پاسخ اصلی بسیاری از سؤال‌ها به‌طور ناملموس در قالب نگاه به فردیت، خردورزی و شیوه‌های ایجاد توانمندی به یک جامعه داده می‌شود. در‌این‌خصوص، «مارک تواین» اشاره جالبی دارد: «هروقت خودتان را در بینِ اکثریت دیدید، وقت آن رسیده است که مکث و تأمل کنید»؛ این مکث، همان «ترمز دقتی» است که متون ادبی به ما می‌دهند؛ یا مثلاً «کوکو شنل» می‌گوید: «همچنان شجاعانه‌ترین کار این‌است‌که خودتان فکر کنید؛ آن‌هم با صدای بلند». توجه به خود‌اندیشی، موضوع اصلی در نگاه به هر پدیده اجتماعی‌ست که در ادبیات فارسی نیز به آن پرداخته شده؛ مثلاً «رودکی» در یکی از اشعارش، چهار وسیله را برای سعادت و شاد‌زیستن مطرح می‌کند: تندرستی، داشتن خوی نیک، خردمندی و رفتن به‌دنبال نام نیک.
چهار چیز مر آزاده را ز غم بخرد
تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد
هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد
سزد که شاد زید جاودان و غم نخورد
«کُنشگریِ مردم در انتخابات به‌واسطه ادبیات»، می‌تواند این‌گونه باشد که هریک به این‌موضوع توجه نشان دهد که آیا مصداق‌هایی از خرد و عقلانیت که در زیست انسان ایرانی مطرح بوده، در نامزدهای انتخابات هست؟ علاوه‌بر‌این؛ خود فرد نیز باید بتواند از این فیلتر عبور کُنَد.

درواقع، هر انتخابی باید از فیلتر خِرد و عقلانیت انسان ایرانی عبور کُنَد؛ بنابراین، انتخابات در هر دوره‌ای، زمانی برای کُنشگریِ مردم معنادار می‌شود که آن‌ها بتوانند آن‌را در یک «نگاه عاری از قضاوت» در «زمینه‌های خردورزانه» سنجه کنند. در‌این‌‌باره، «ناصرخسرو» اشارات جالبی دارد و تأکید می‌کند که ما می‌توانیم با کمک و دستیاری خِرد، فهم درست‌تری از جامعه داشته باشیم. او فرهنگ و تفکرات مردم را که بعضاً دچار باورهای نادرست هستند، با نقد مواجه می‌سازد:
سخن را به میزان دانش بسنج
که گفتار بی‌علم باد است و دم
نهاده خدای است در تو خرد
چو در نار نور و چو در مشک شم
خرددوست جان سخنگوی توست
که از نیک شاد است و از بد دژم 
استدلال او این‌است‌که انسان با‌نگاهی‌به عنصر خِرد می‌تواند اندیشه‌ورزی نموده و راه متفاوت و اصلح را انتخاب کُنَد. در بسیاری از متون جامعه‌شناسی پهنانگر، بعضاً این‌گونه بیان می‌شود که نگاه اکثریت مردم مبتنی‌بر نوعی عوام‌گرایی یا تفکری سطحی‌ست؛ اما واقعیت اینکه در برهه‌های زمانی خاص، «هوشمندی مردم» توانسته نقش پر‌رنگی ایفا کُنَد؛ البته اگر بپذیریم که علاوه‌بر «خردورزی فردی»؛ نوعی «خردورزی جمعی» نیز وجود دارد. «خردورزی جمعی» زمانی شکل می‌گیرد که به‌مرور سطح آگاهی و هوشمندی مردم در سطح اندیشه‌ای افزایش یابد و آن‌ها با نگرشی بالنده، به موضوعات و سوژه‌های اطراف خود نگاه کنند. در‌این‌راستا، ‌«فردوسی» (بی‌تردید یکی از بزرگ‌ترین شاعران خردورز ایرانی) مسیر حرکت را به‌خوبی به مردم نشان می‌دهد. او بر‌این‌موضوع صحه می‌گذارد که انسان، با خردمندی و «استنتاج خردورزانه» می‌تواند «اراده خود» را در مسیر «انتخاب‌های بهینه» قرار دهد. باید در‌نظر داشت که وقتی از خردورزی صحبت می‌شود، مقصود یک ملاک یا وسیله برای سنجش حقیقت است. انسان اگر با قوه خِرد به موضوعات نگاه کند، در‌آن‌صورت می‌تواند حقایق را از زوایای متفاوتی تحلیل و بررسی کُنَد. خِرد، توانایی مرورِ موضوع را به ما به‌صورت خلاقانه و متنوع می‌دهد و از‌این‌منظر، انسان را در مسیر درست‌تری رهنمون می‌سازد. باید گفت که ادبیات می‌تواند نقشی فراگیر در همه تصمیم‌گیری‌های بشر داشته باشد؛ به‌ویژه وقتی به انتخابات و به یک مشارکت سیاسی می‌رسیم، مسئله انتخابگری و «کُنشِ مبتنی‌بر خِرد» حائز‌اهمیت می‌شود. «فردوسی» به خِرد توجه ویژه‌ای دارد و شاید کمتر شاعری را بتوان یافت که تا‌این‌حد ویژگی‌ها و کارکردهای مختلف این‌موضوع را مطرح کرده است؛ مثلاً او معتقد است که فرهنگ و خِرد، سرمایه آدمی و پادشاه وجود اوست.
تویی تو که جز تو جهاندار نیست
خرد را بدین کار پیکار نیست
یا در جایی می‌گوید: خِرد، رهنمای آدمی به‌سوی نیک‌ها و یاری‌کننده انسان در هر‌دو سرای است.
خرد رهنمای و خرد دلگشا
خرد دست گیرد به هر دو سرای
‌مجموعاً به‌نظر می‌رسد نوع نگرش انسان‌ها با‌توجه‌به ادبیات می‌تواند بسیار‌متفاوت شود. در‌حقیقت، توجه به انتخاب اصلح، نوعی خردمندی را در انسان طلب می‌کند. خردمند، انسانی دوراندیش است که با‌نگاهی‌به تجربه‌های زیسته گذشته و حال، راه مطلوب آینده را می‌یابد و با‌توجه‌به‌اینکه انتخابات ریاست‌جمهوری یک کُنشگری و گزینش امروزی برای فردای ایران است، در‌این‌خصوص یقیناً باید بتوان دوراندیشی، آینده‌نگری و نگرش عمیق همه‌جانبه داشت. «مارکوس آئورلیوس» می‌گوید: «این شما هستید که قدرت ذهنتان را در دست دارید؛ نه رویدادهای خارجی. این‌را درک کنید و بدانید که قدرت از آنِ شماست». باید بپذیریم که انسان خردمند، توان تبیین موضوعات و تشخیص عناصر سازنده آینده بهتر را در خود خواهد داشت؛ لذا طبق آنچه «آئورلیوس» و «فردوسی» بر آن صحه می‌گذارند؛ این، انسان است که باید قدرت درونیِ خویش را در‌راستای تشخیص و شناخت سوژه به‌کار گیرد. ناگفته نماند که در نگاه ادبیات فارسی، توجه ویژه‌ای به «خِرد سیاسی» نیز شده است. «فردوسی» در «شاهنامه» در‌این‌خصوص سخنان ارزشمندی را مطرح می‌کند. از نظر او؛ خردورز، کسی‌ست که هم بتواند در خویش «انسانی متعالی و بالغ» باشد و هم بتواند در عملِ کُنشگری، درجهتِ تحقق عدالت حرکت کند. «فردوسی» معتقد است که توجه به دادگری و عدالت‌گستری، بسیار حائز‌اهمیت است و از‌این‌منظر می‌توان گفت که ادبیات ایران به‌مثابه یک «ادبیات توسعه‌گرا» نقشی فراگیر در انتخاب‌های هر انسان ایرانی برای فردای خویش دارد.