نشست نقد و بررسی میان رشته ای سریال «در حاشیه» توسط انجمن جامعه شناسی ایران و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات روز سه شنبه 22 اردیبهشت ماه 1394 در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست پنج ساعته هشت تن از اساتید جامعه شناسی و پزشکان حضور داشتند و هر یک به ارائه نقطه نظرات خود درباره این سریال پرداختند.
در ابتدای جلسه که با تاخیر 15 دقیقه ای آغاز شد، دکتر شیرین احمدنیا (عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی و مدیر گروه انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات) که مدیریت جلسه را بر عهده داشت به ذکر چند نکته پرداخت: این جلسه در چارچوب برنامه های مشترک بین انجمن جامعه شناسی ایران و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات به همت سه گروه علمی در این انجمن، با حضور فعال گروه علمی ارتباطات سلامت و محیط زیست، که به ابعاد رسانه ای سوژه مورد بحث امروز توجه داشته برگزار میشود.
دو گروه علمی دیگر در چارچوب انجمن جامعه شناسی نیز در برگزاری این نشست همکاری داشتند؛ یکی گروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت و دیگری گروه ارزیابی تاثیر اجتماعی. خوشبختانه این انجمن های علمی تلاش کردند نسبت به تحولاتی که در سطح جامعه رخ می دهد و پدیده هایی که انعکاس رسانه ای پیدا میکند و به تعامل رسانه ها، کنشگران و نهادهای اجتماعی میپردازند، حساس و هوشیار باشند.
وی در انتهای بخش اولیه برنامه از همکاران خود که دستاندرکار این برنامه بودند تشکر و قدردانی کرد.
نخستین سخنران این نشست دکتر احسان شمسی کوشکی، نماینده سازمان نظام پزشکی و دبیر کمیته ملی اخلاق در پژوهش حوزه نظام پزشکی بود.
وی در ابتدا اتفاقی که درباره این سریال رخ داده بود را تعریف کرد: آبان ماه سال 93 بود که از ساخت سریال جدید مهران مدیری با نام «اتاق عمل» باخبر شدیم. کار ما در دپارتمان اخلاق سازمان نظام پزشکی نیز همین است که وضعیت کلان جامعه در حوزه کاری خودمان را رصد کنیم. از این موضوع که مطلع شدم فلش بکی به کارهای قبلی آقای مدیری زدم و تاثیرات کارهای او را بررسی کنم؛ کارهایی مثل «شب های برره» یا «قهوه تلخ». چیزی که برای من تداعی شد این بود که کارهای ایشان یک خاصیت بسیار مهم دارد و تصویر خیلی جدی در اذهان ایجاد میکند که این ویژگی ها را میتوان مثبت دانست. این تصویر ایجاد شده خیلی قوی و ماندگار است و یک فرهنگ را میتواند تحت تاثیر قرار دهد. در آن زمان ما فکر کردیم که باید به عنوان نمایندگان جامعه پزشکی واکنشی به این مسئله نشان دهیم، کنجکاو شدیم که ببینیم موضوع چیست و حداقل از داستان و نحوه کار عوامل سریال باخبر شویم. به دعوت عوامل سریال با همراهی ستاد ترویج اخلاق پزشکی که همگی از متخصصان این حوزه هستند، دکتر ایازی از وزارت بهداشت و مدیر شبکه پنج سیما (چون ابتدا قرار بود این سریال از شبکه پنج پخش شود) سر لوکیشن این سریال حاضر شدیم. نکاتی که ما در آن زمان به آقای مدیری گفتیم این بود که برای ما در حوزه اخلاق پزشکی اعتماد مردم به نظام سلامت بسیار مهم و کلیدی است. گفتیم شما با مجموعه ای مواجه هستید که برخلاف تصور رایج در سال های اخیر تاثیرات خیلی مثبتی داشته است. به ایشان اعداد و ارقامی دادیم مبنی بر این که نظام سلامت ما بر امید به زندگی و ایندکس های بهداشتی تاثیر مثبت داشته و این طور نبوده که کاری برای مردم نکرده باشد و اتفاق مثبتی در آن رخ نداده باشد. برای ایشان مثال زدیم که شما سریال «قهوه تلخ» را ساختید، سریالی که با پول عمومی آن را نساختید و در تلویزیون ملی هم آن را پخش نکردید ولی چون شما یک طبقه حاکم و پادشاهی که شباهتی هم به طبقه حاکم ما نداشت را نشان دادید، نتوانستید ساخت آن را ادامه دهید، چون در ذهن مردم هنرمند بعد از مدتی حذف میشود و مردم در مورد آن سیستم تصمیم میگیرند. و این تصویرسازی به خصوص در جامعه ایران که صدا و سیما یک مونوپل است که کاملا یک طرفه به قاضی می رود و کسی نمی تواند به آنچه در صدا و سیما مطرح میشود به راحتی پاسخ دهد، به همین دلیل از آنها سوال کردیم که شما از این تصویری که میسازید چه بهره ای میخواهید ببرید؟ میخواهید چه کنید؟ میخواهید مثل فیلم «اخراجیها» یک سری جوک درباره جامعه پزشکی مطرح کنید که مردم بخندند؟ در واقع مقداری طنز بودن این قصه را به چالش کشیدیم؛ که آیا این طنز است؟ آیا این چیزی است که عیان نباشد و بخواهید آن را عیان کنید؟ مردم این ناراستی ها را میدانند و ما هم انکار نمی کنیم که هست، اما اگر بخواهید این موضوع را در یک سریال فقط به بهانه خنداندن مردم به کار ببرید، میتوانید اولویت های دیگری هم برای خنداندن پیدا کنید؛ دوربین مخفی درست کنید، کارهای دیگری انجام دهید. ولی اثر خیلی عجیبی که این مساله بر جامعه دارد را نباید نادیده بگیریم.
نماینده سازمان نظام پزشکی و دبیر کمیته ملی اخلاق در پژوهش حوزه نظام پزشکی افزود: ما اعضای کمیته اخلاق پزشکی، که هیچ کدام طبابت نمیکنیم و تضاد منافعی با این سریال نداشتیم فقط این را می گوییم که برخلاف آنچه تصور میشود که پزشکان به اعتماد مردم نسبت به خودشان احتیاج دارند، ما مدعی هستیم که این اعتماد نیاز مردم است نه پزشکان. یعنی مردم نیاز دارند که به یک پزشک اعتماد کنند تا جان شان را در اختیار او قرار دهند؛ همان طور که در مورد سایر امور ارزشمند مثلا پول احتیاج دارند که به یک بانک اعتماد کنند و در آن پسانداز کنند. کسانی که فکر می کنند پزشکان به این اعتماد احتیاج دارند تا پول بیشتری به جیب بزنند اشتباه می کنند، چون این بی اعتمادی به نفع پزشکان است. زیرا فرد به جای آن که نزد یک پزشک رود سراغ چند پزشک می رود و به طور سیستماتیک نوعی تشویش در جامعه به وجود میآید و مردم به مقوله سلامت نگاه وسواس گونه پیدا میکنند. از این رو در مجموع ما ساخت این سریال را به نفع مردم نمی دانیم. از طرف دیگر نیز اذعان داریم به اینکه آزادی بیان باید وجود داشته باشد و امکان نقد باید فراهم باشد اما ما به این سریال اصلا به چشم نقد نگاه نمیکنیم و شخصا فکر میکنم این سریال حتی طنز نبود، در حد عاملی برای خنده بود که ما نیز ممکن بود به اتفاقات این سریال بخندیم. در مجموع در نتیجه این سریال اعتماد مردم به پزشکان خدشهدار شد و ما در اولین نامه ای که سال گذشته منتشر کردیم اصلا خواستار تعطیلی این سریال نبودیم، بلکه می خواستیم داستان تعدیل شود.
دکتر احسان شمسی کوشکی ادامه داد: نکته دیگر این که وقتی از آزادی بیان صحبت میکنیم باید هر مساله را در بافت خودش ببینیم. در جامعه ما که خنده و طنز کم است، سریال طنزی که پخش میشود ممکن است بالای 50، 60 درصد مردم به تماشای آن بنشینند چون سرگرمی مردم به سریالهای این چنینی محدود است، تصویرسازی این مسائل در کشور ما نسبت به کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست و از همه مهم تر این که پخش این سریال از رسانه عمومی که بودجه دولتی آن را تامین میکند، فرق میکند با اثری که بهصورت شخصی ساخته میشود و نظام پزشکی هم نسبت به آن اعتراضی نداشته و ندارد. مردم حق نقد دارند اما این نقد باید منصفانه باشد. این که تلویزیون بخواهد به این موضوع بپردازد برای ما شائبه سیاسی هم داشت؛ البته ما مدعی مسائل سیاسی این سریال نبوده و نیستیم اما افرادی می گفتند چون سلامت تابلوی اصلی سیاست دولت کنونی است، ممکن است هدف اینگونه نقدها قرار بگیرد؛ البته هیچ قطعیتی در مورد این مساله وجود ندارد و من هیچ اظهار نظری در این باره نمی توانم داشته باشم.
در هرحال جمع بندی من این است که این اتفاق نه به نظام سلامت بلکه به اعتماد مردم نسبت به پزشکان ضربه زد و در مجموع هم به ضرر مردم بود.
دکتر حسن محدثی، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، در ادامه این نشست در موضعی کاملا مخالف با دکتر شمسی کوشکی و موافق با سریال «در حاشیه» گفت: من از پیشنهاد دهندگان این برنامه بودم با این نگاه که حالا که هنرمند شناخته شده ای صدایی را در نقد بخشی از جامعه و فرهنگ ما پژواک کرده است، جامعه شناس نقش خودش را ایفا کند و این صدا را که میتواند سازنده باشد در سطح وسیع تری پژواک کرده و به بهبود زندگی اجتماعی مردم در کشور کمک کند.
نظر من روی این سریال در درجه اول بسیار مثبت است، البته بر این نکته هم نقد دارم که سریال می توانست بسیار موثرتر و جذاب تر به موضوع بپردازد. من ضعف مجموعه «در حاشیه» را در این میدانم که اگر این سریال پایه تحقیقات اجتماعی داشت، می توانست در برابر اعتراضات از خود دفاع کند.
وی ادامه داد: برای من مساله پزشکی از زمانی که برادرم را در یک بیمارستان خصوصی بر اثر پارگی تاندون انگشت از دست دادم تبدیل به مساله ای مهم شد، پس به سراغ آن رفتم. دلیل دیگری که برای پرداختن به این موضوع از منظر جامعه شناسی دارم این است که در وضعیت کنونی، جامعه شناسی به شدت مورد حمله است و ما کنشگران این رشته یکی از وظایف مان این است که نشان دهیم رشته ما ذاتا رشته مفید و موثری است، حتی اگر دولت نسبت به این صداها شنوایی نداشته باشد. ما باید به مردم و حداقل به دانشجویان این رشته نشان دهیم که جامعه شناسی چه اندازه میتواند مفید باشد، ولو با توصیف ساده امور اجتماعی که در جامعه مان میگذرد.
وی پس از تصمیم برای کار در حوزه جامعه شناسی پزشکی کاری تجربی با روش مشارکت میدانی انجام داد به این صورت که از کارکنان دو بیمارستان در شهر تهران، یکی خصوصی و دیگری دولتی، خواست یادداشت هایی از تجربه روزانه کار در بیمارستان را بدون هیچ گونه جانبداری بنویسند. نکات حاصل از تحقیق ما به زودی در مقاله ای انتشار مییابد؛ اما برخی از مهم ترین نتایجی که به دست آوردهایم بدین شرح است: 1. انتقال غیرقانونی وظایف به زیردستان 2. هزینه تراشی های تصنعی برای بیمار 3. صوری شدن فرایندهای اداری و درمانی در بیمارستانها 4. اشتغال فراتر از حد استاندارد کادر پزشکی و افزایش خطاهای درمانی؛ وی در توضیح این نکته تصریح کرد که گاهی بیمارستانها به جای آن که دروازه سلامت باشند، دروازه مرگ هستند 5. جزئی ساختن فرآیند درمان 6. خصوصی ساختن عملیات درمان؛ وی در تصریح این نکته به ایجاد فساد پزشکی ناشی از تجاری شدن بخش پزشکی اشاره کرد 7. اختلال در نظارت بیمارستان ها به دلیل سهام دار بودن پزشک همان بیمارستان 8. نابرابری شدید سلسله مراتب کادر پزشکی و تشدید سلطه در این نظام 9. هتلینگ بیمارستانها(به منظور دلالی بیماران خارجی).
دکتر محدثی نقد خود نسبت به عملکرد نظام پزشکی را این گونه بیان کرد که جمهوری اسلامی با پذیرش الگوی اقتصاد بازار آزاد به ویژه در بخش درمانی از درون خود انسانیت، کرامت و اخلاقزدایی کرده و از وظایفی که در قبال مردم دارد شانه خالی میکند.
دکتر شمسی در پایان سخنان دکتر محدثی و در نقد آراء او نکاتی را مطرح کرد.
وی معتقد بود تحقیق دکتر محدثی قابلیت تعمیم به تمام بیمارستان های کشور و همه پزشکان را ندارد، همچنین روش این تحقیق را زیر سوال برده و عدم تخصص دکتر محدثی در علم پزشکی را یادآور شد.
دکتر شمسی، این جامعه شناس را به دلیل تجربه تلخی که داشته به تعارض منافع متهم کرد. ربط دادن نامناسب مسائل نظام سلامت به اقتصاد نظام بازار آزاد به دلیل تحلیلهای سطحی، نقد دیگری بود که به این محقق و تحقیق او وارد شد.
در مجموع، این نماینده سازمان نظام پزشکی، سریالی چون سریال «در حاشیه»، سخنرانی های احساسی و مقایسه ها و تحلیل های سطحی را نقدهای قابل دفاع درباره نظام سلامت نمیدانست.
نقد اصلی او به سریال این بود که سریال «در حاشیه» نقایص جزئی نظام سلامت را به غلط، به کل نظام پزشکی تعمیم داده است و دیگر اینکه در مواجهه با واقعیت، تصویر طنز سریال در ذهن مخاطب جای حقیقت را میگیرد.
دکتر محدثی در انتهای صحبتهای دکتر شمسی گفت: دفاع دکتر شمسی ماست مالی است!
در ادامه این نشست دکتر امید زمانی، پزشک و عضو گروه ارتباطات سلامت انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات و گروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت، به عنوان موافق سریال گفت: عوامل مختلفی در اعتمادسازی مردم به جامعه پزشکی نقش دارد و تنها یک عامل موثر نیست. بنابراین فقط یک سریال قادر به کاستن از این اعتماد نیست. ضمن اینکه عملکرد خود این جامعه بیش از هر چیزی در این اعتمادسازی موثر است.
عوامل موثر در اعتمادسازی مردم نسبت به پزشکان طی تحقیقی که در آمریکا از مردم به عمل آمده است، به این شرح است: 1. عدم تامین مالی دولت و بیمه ها در نظام سلامت 2.خصوصی سازی و شرکت سازی طبابت 3. جهانی شدن و انقلاب اطلاعاتی (از بین رفتن دانای کل بودن پزشک و تسلط او بر بیمار) 4. تغییرات اپیدمولوژی بیماری ها(رواج بیماری های غیر واگیر) 5. افزایش آگاهی مردم از جسم خود 6. از بین رفتن ارتباطات انسانی میان پزشک و بیمار(فرآیند نسخه سازی) 7. افزایش تخصصی و فوق تخصصی شدن طبابت 8. کالاشدگی مسائل پزشکی و ... .
وی افزود: ما منکر پیشرفت های پزشکی نمی شویم اما سوء مدیریت های حوزه پزشکی نیز قابل چشم پوشی نیست. بخشی از مشکلات جامعه پزشکی متوجه مسؤلان نظام پزشکی و وزارت بهداشت میشود. نظام پزشکی ما صنفی نیست، نظامی حکومتی است که ریاست آن به حکم رییس جمهور منصوب می شود و این نظام صرفا مجری سیاست های حکومت است.
حرفه پزشکی در جهان امروز قداستی ندارد که به موجب آن نتوانیم پزشکان را نقد کنیم. 7000 پزشک معترض به سریال «در حاشیه» پزشکان دارای قدرت هستند که به دلایلی نظیر ناکارآمدی، میل به تحریک احساسات مردم و تمایل به داشتن کاریزما از نقد شدن فرار میکنند.
مردم معمولا فشارهایی را که به ویژه به دلیل هزینه های درمانی متحمل میشوند را از چشم پزشکان میبینند، اما باید در نظر داشته باشیم که در چنین مواردی ضعف باید در ساختار، مدیریت و . . . جستجو شود.
دکتر زمانی علت حمله و انتقاد پزشکان به این سریال را در این نکته می دانست که مسؤولان وزارت بهداشت غالبا پزشک و متخصص هستند و نقد پزشکان متخصص در این سریال را توهین به خود تلقی کرده اند. اگر این سریال پزشکان عمومی و زیردستان را به چالش می کشید، اعتراضی در پی نمیداشت. صدا و سیما نیز از جمله عواملی است که به این تخصص گرایی در حرفه پزشکی دامن زده است.
دکتر حمید صاحب، پزشک و مدیر گروه اجتماعی و خانواده شبکه سلامت سیما، در پاسخ به بی اعتمادی هایی که دکتر شمسی در صحبت هایش به آن اشاره کرده بود، تصریح کرد: شوخی در جامعه ضرورت محسوب میشود. ماهیت طنز اغراق و مبالغه است و مخاطب نیز این مبالغه را درک میکند؛ پس لزومی ندارد جامعه پزشکی در نتیجه پخش این سریال نگران بیاعتماد شدن مردم نسبت به خود باشد.
در این حوزه، ضعف های مهم تر از پخش یک سریال وجود دارد که باید به آنها توجه کرد، مثل پایین بودن آستانه تحمل پزشکان کشور، عدم آگاهی و درک صحیح پزشکان از ارتباطات و رسانه و تقدس بیش از حد دادن به جامعه پزشکی تا جایی که کسی حق نقد آنها را ندارد.
ایرادی که وی متوجه این سریال میدانست این بود که این مجموعه، ایثار در جامعه پزشکی و چهره ای مثبت از پزشکان را به تصویر نکشید، بلکه چهره هایی منفی معرفی کرد، حال آن که قاطبه پزشکان این گونه نیستند.
وی افزود: اگر مشکلات حوزه پزشکی و سلامت را انکار میکنیم که هیچ؛ اما اگر معتقدیم مشکلاتی وجود دارد، اجازه دهیم این مشکلات در رسانه ملی که رسانه ای همگانی است مطرح شود. لاپوشانی نقایص مربوط به نظام درمانی حق نیست. طنز مدیری در خدمت حل مشکل کوچک اما مهم نظام درمان است نه به گمان پزشکان تشدید آن.
سخنران بعدی این نشست دکتر بابک قرایی مقدم، پزشک و متخصص جراحی مغز و اعصاب بود که در موضع مخالف با سریال «در حاشیه» صحبت میکرد.
او بدون در نظر گرفتن مباحث مطرح شده پیشین، سخنان خود را با واکنش نسبت به یکی از سخنرانی های دکتر قانعی راد مبنی بر جدایی دانشگاه علوم پزشکی از بدنه دانشگاه شروع کرد.
وی در تصریح بیان خود گفت: ما به عنوان جامعه پزشکی مخالف این جدایی هستیم و خلاف آنچه استاد قانعی راد میپندارد، جامعه پزشکی مقصر این اتفاق نیست.
دکتر قرایی مقدم در نقد بیانات و تحقیقات دکتر محدثی گفت: خلاف آنچه دکتر محدثی مطرح کردند، به بیمارستان هایی که سهام داران آن عضو کادر پزشکی همان بیمارستان هستند هم می شود نظارت کرد. این نظارت توسط دانشگاه علوم پزشکی اعمال میشود.
وی همچنین «در حاشیه» را اینگونه نقد کرد: شخصیت های منفی این سریال به صورت اغراق آمیزی برجسته شده، سیستم درمانی و نظام پزشکی را به بدترین صورت نشان داده اند و ابعاد مثبت نظام پزشکی پنهان مانده است.
دکتر محمد امین قانعی راد، رییس انجمن جامعه شناسی ایران و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست عملی کشور، نکته منفی سریال را نحوه نه چندان درست طرح مساله سریال دانست که دلخوری هایی را نیز به وجود آورد. اما نکته مثبت این بود که، این موضوع که در حاشیه جامعه قرار گرفته بود به وسیله سریال به متن آورده شد.
وی معتقد است پیش از ساخت این سریال، زمینه پرداخت به چنین موضوعی به واسطه شکستن اقتدار پزشکان فراهم شده بود. این اقتدارشکنی به واسطه توزیع اطلاعات پزشکی در عرصه عمومی، به میدان آمدن پزشکی های جایگزین، اصلاح تصور ما از بدن خود، رسانه ای شدن پزشکان و ... صورت گرفت.
رییس انجمن جامعه شناسی ایران در این زمان، وظیفه جامعه شناسان را صورت بندی صحیح این اتفاق مثبت دانست، نه همراه شدن با موج پوپولیسم ضد پزشکی.
او تغییر الگوی حاکمیت پزشکی را نیز ضروری خواند و بیان کرد: به تمام ارگانها )از جمله معلمی، قضاوت و ... ) نسبیت بخشیده ایم و اکنون باید به پزشکی نیز نسبیت ببخشیم.
دکتر قانعی راد درباره جدایی دانشکده پزشکی از بدنه دانشگاه تهران توضیح داد: جدایی دانشگاه علوم پزشکی از بدنه دانشگاه، اتفاق بدی است.
وی معتقد است دانشگاه علوم پزشکی اصلا دانشگاه نیست، بلکه دانشکده است، آموزش کده است. این دانشگاه ساختن علوم پزشکی باعث شده که نظارت صنف از روی آن برداشته شود؛ جدایی علوم پزشکی از دانشگاه، رابطه علم پزشکی را با دیگر علوم قطع کرد که این قطع رابطه منجر به تجاری شدن نظام پزشکی و به تبع آن فقدان نظارت دولت شد. این مسائل باعث به وجود آمدن این سریال شد تا مدیری آنها را به تصویر کشید و از این طریق به متن جامعه آورده است.
پزشکی که در راستای تجاری شدن نظام آن دیگر حرفه محسوب نمی شود، به همین دلیل با حوزه مردم در تعامل نیست و به بازار فروش تبدیل شده پس انتظار هیچ گونه منزلت نباید نداشته باشد.
پیش از اتمام بخش اول این نشست، نکاتی مطرح شد از جمله اینکه دکتر شمسی گفت که معتقد است نقد موجود در سریال درست است اما به درستی مطرح نشده است.
او گفت: بحث ما پخش نشدن، نقد نکردن و طنز نکردن این مسئله اجتماعی نیست، اما باید روی محتویات بیشتر فکر شود.
وی اینطور ادامه داد که سریال «در حاشیه» ذهن مردم را مشوش می ساخت و ترس شان از اتاق عمل را افزایش میداد و ما به عنوان نماینده نظام پزشکی خواستار توقف سریال نبودیم بلکه میخواستیم محتویات آن اصلاح شود.
وی در انتهای سخنان خود از جامعه شناسان خواهش کرد که اگر میخواهند در زمینه جامعه شناسی پزشکی و در حوزه فعالیت پزشکان نظریه پردازی کنند، ابتدا مدتی در فضای بیمارستان و شغل پزشکی قرار گیرند و سپس به این کار بپردازند و در ادامه افزود: همان طور که به رسانه آزادی بیان و اجازه نقد می دهید به ما هم فرصت دفاع بدهید.
دکتر محدثی در پاسخ به مساله آخر که دکتر شمسی مطرح کرد گفت: هیچ دعوتی از جامعه شناسان در جلسات پزشکی وجود نداشته و ندارد؛ اساسا چرا باید برای نقد از پزشک اجازه گرفته شود؟ چرا قدرت پزشک در فضای عمومی باید انقدر زیاد باشد؟ و ... .
دکتر فرهاد نصرتی نژاد، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، در موضع مخالف با این سریال گفت: به جای نقد پزشکان در نقد کنشگر باید نظام سلامت بهعنوان ساختار را نقد کرد.
وی برای آثار تولیدی مهران مدیری کارکردهایی نظیر: طرح و بازنمایی مسائل اجتماعی، حساس ساختن وجدان جمعی و تابو زدایی برشمرد اما این کارکردها را محدود به ادراک متفکران دانست و مدعی شد که توده مردم به چنین درک عمیقی نمی رسند و در سطح باقی می مانند؛ یعنی در همان سطح تکیه کلام و فرم طنز.
دکتر صلاح الدین قادری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد و پژوهشگر، سخنان خود را در حوزه نقد به نظام پزشکی در مواجهه با این سریال با توجه به مباحث اخلاق دورکیم و نقد سریال بر پایه مبحث اخلاق غایات وبر مطرح کرد.
وی موضع خود را در نقد این سریال این چنین تصریح کرد که سریال «در حاشیه» در حد دل خنک کردن بود و اخلاق غایات به معنای اخلاق رایج در میان مردم و به میدان آمدن سلایق را ترویج کرد.
دکتر قادری همچنین افزود، نظام پزشکی علاوه بر نقد و اعتراض به سریال باید به پزشکان نابهنجار هم اعتراض کند تا به ایجاد همبستگی در جامعه کمک کند و نه اینکه تنها بر پایه دفاع از نفع شخصی خود به نقد سریال بپردازد.
در پایان نشست، دکتر شیرین احمدنیا، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان سخنران آخر و در موضع موافق سریال گفت: رسانه ها و هنر در کشور ما عرصه ای است برای نمایش مسائل، ارزش ها و آسیب های اجتماعی؛ در بسیاری موارد که جامعه شناسان در عرصه عمومی حضور نداشتند، رسانه این خلاء را پر کرد.
وی افزود: باید قدردان شجاعت و شهامت مدیری برای ورود به این حوزه باشیم، این سریال در این حد که توانسته مخاطب عام را با خود همراه و نظر برخی مخاطبان خاص را جلب کند موفق بوده است.
دکتر احمدنیا همچنین اضافه کرد: شوخی گاهی وسیلهای است برای نزدیک شدن به موقعیت و افراد حساس و مدیری به خوبی از این وسیله در انتقال مفاهیم بهره برد.
منبع: خبرگزاری ایسنا،
دومین همایش ملی «تالاسمی؛ فرصتها و چالشها»، 23 و 24 مهرماه 1393 در هتل بزرگ رامسر و به همت مؤسسه آموزشی تحقیقاتی جوانان تالاسمی با مشارکت بنیاد امور بیماریهای خاص کشور، دانشگاههای علوم پزشکی خراسان شمالی و مازندران، کمیسیون حقوق بشر اسلامی و همکاری انجمن جامعه شناسی ایران و نیز بسیاری از سازمانهای علمی و اجرایی برگزار شد.
پنل «فرصتها و چالشهای بیماران تالاسمی از نگاه جامعه شناسی» با مدیریت انجمن جامعه شناسی ایران و انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات در کنار دیگر پنلهای تخصصی «چالشهای درمانی و وضعیت بیمه ای داروهای مرتبط با تالاسمی»، «مطالعات کیفی در ارزیابی مؤلفه های اجتماعی سلامت بیماران تالاسمی» و سمپوزیومی با عنوان «برنامه ها، قوانین و مقررات ملی و بین المللی ارائه خدمات سلامت به بیماران تالاسمی» به بیان دیدگاهها و مطالعات خود پرداختند.
پنل«فرصتها و چالشهای بیماران تالاسمی از نگاه جامعه شناسی» با مدیریت دکتر شیرین احمدنیا، مدیر گروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه شناسی ایران و نیز مدیر گروه ارتباطات سلامت و محیط زیست انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد. وی با موضوع «سلامت اجتماعی بیماران تالاسمی، با تأکید بر ارتباطات سلامت در خانواده و جامعه» به ارائه سخنرانی پرداخت.
دکتر احمدنیا، بیماری تالاسمی را از جمله بیماری هایی برشمرد که میزان آگاهی، درک عمومی و نوع نگرش مردم در محیط های اجتماعی اعم از گروههای کوچک (خانواده) و گروه های بزرگ تر (اجتماع محلی و جامعه) نسبت به شرایط ویژه و نیازهای فرد مبتلا میتواند در تأمین سلامت اجتماعی، جسمانی، روانی ـ عاطفی و بهبود کیفیت زندگی فرد بیمار تأثیرگذار باشد. او گفت: سلامت اجتماعی ارجاع به شرایطی است که فرد به عنوان عضوی از گروه در شبکه ارتباطات و مناسبات اجتماعی ـ فرهنگی خود تجربه میکند. این تجربه میتواند حکایت از برقراری رابطه مثبت و مؤثر، تقابل حمایت اجتماعی، شکل گیری شرایط اعتماد، همیاری و همکاری، مشارکت فعالانه و همدلانه افراد در جهت نیل به اهداف فردی و گروهی داشته باشد یا برعکس، تجربه ای منفی مبتنی بر انزواطلبی، طرد شدگی، شکست در برقراری ارتباط سالم، عدم دستیابی به اهداف و ایدهآل های اجتماعی، عدم نیل فرد به پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی مطلوب و در نتیجه فقدان سرمایه اجتماعی را بازتاب دهد.
دکتر احمدنیا، شرایط افراد مبتلا به تالاسمی را با تأکید بر مناسبات و عوامل روانی ـ اجتماعی در چارچوب نهاد خانواده بویژه ارتباط مادران با فرزندان مبتلا به تالاسمی مورد بحث قرار داد و به تأثیرگذاری آموزش و آگاهیهای عمومی از خلال ارتباطات سلامت در سطح کلان در ارتباط با تالاسمی پرداخت و اظهار داشت: توجه به این موضوع در شکل گیری و تأمین شرایط مطلوب مناسبات اجتماعی، ارتقای کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی فرد بیمار دارای اهمیت است.
در ادامه دکتر زهره کشاورز، عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه شهید بهشتی و عضو گروه ارتباطات سلامت و محیط زیست در انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات به «چالشهای موجود در ارتباط پزشک و بیمار تالاسمی» پرداخت و در ابتدای سخنان خود بر ارتباط مؤثر بین پزشک و بیمار در نظام سلامت تأکید کرد و گفت: تبیین چالشهای موجود در زمینه ارتباط پزشک و بیمار تالاسمی از آن حیث مورد توجه قرار گرفته است که ارتباط مؤثر پزشک و بیمار تأثیر بسزایی در روند درمان بیماریهای مزمن از جمله تالاسمی دارد.
دکتر کشاورز با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی و انجام مصاحبه به تبیین تجارب بیماران تالاسمی در خصوص ارتباط پزشک با بیماران تالاسمی و عوامل مؤثر بر آن پرداخت. نتایج این مطالعه نشان داد که مفهوم ارتباط از نظر اکثر مشارکت کنندگان به معنای توجه و اهمیت دادن به بیمار، درک شرایط بیمار، پاسخگو بودن، رسیدگی به درمان و پیگیری بیماری، توجیه و توضیح نشانهها و عوارض بیماری، دادن اطلاعات مناسب، آموزش شفاف به بیمار و توجه به حالات روانی بیماران قلمداد میشود و انتظارات اکثر بیماران از ارتباط پزشک را در قالب همدلی، دلسوزی، خوشرویی، خوشاخلاقی، رازداری، صبر و حوصله، حفظ ارتباط چشمی و مهارتهای ارتباطی از جمله زبان بدن بیان می کند.
سخنران دوم این میزگرد در خصوص موضوع موانع و چالشهای ارتباط مؤثر بین پزشک و بیمار افزود: اکثر بیماران تبعیض و تعارض موجود در رفتار پزشکان با بیمار را به مواردی همچون مشغله کاری زیاد، ویزیت همزمان چندین بیمار، بیاعتنایی، محیط فیزیکی نامناسب، زمان نامناسب، تصمیمگیری یک طرفه، عدم توجه به حریم خصوصی و محرمانه ماندن اطلاعات بیمار، نگاه مادی به بیمار و بی انگیزگی در جلب رضایت بیماران تالاسمی نسبت میدهند. از نظر اکثر بیماران در دسترس بودن زمانی و مکانی پزشک، همجنس بودن پزشک با بیمار و تشویق ادامه درمان از سوی پزشک، در مقام تسهیل کننده های ارتباط مؤثر قلمداد گردید. ضمن آنکه، نتایج حاکی از آن بوده است که ترک درمان، بی انگیزگی و بی حوصلگی در ادامه درمان از پیامدهای اصلی ارتباط نامناسب بین پزشک و بیماران تالاسمی میباشد.
دکتر کشاورز در پایان سخنرانی خود، آموزش مهارتها و مدلهای ارتباط مؤثر با بیمار، فراهم کردن امکانات و دسترسی به پزشک در تمامی نقاط با توجه به نیاز منطقه را از مواردی برشمرد که میتواند سبب ایجاد ارتباط مؤثر بین پزشک و بیماران تالاسمی شود.
در ادامه نشست حمیده فرزانه و پریوش خدایار، اعضای گروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه شناسی ایران و گروه ارتباطات سلامت و محیط زیست در انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات نیز با موضوع «روایت زندگی بیماران تالاسمی: درد بیماری و جامعه» به روایت تجربه های زندگی بیماران مبتلا به تالاسمی پرداختند و در جریان این تلاش، افزون بر درمان و ملاحظات پزشکی، تعاملات و فرایندهای اجتماعی جاری در مناسبات بیمار با افراد خانواده، در مدرسه و اجتماع را مورد توجه قرار دادند. یافته های این پژوهش که از طریق انجام مصاحبه با افراد مبتلا به این بیماری در استان های تهران و مازندران به دست آمد، حاکی از آن بود که عمده ترین مشکلات بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور در جامعه مورد بررسی را نه فقط در نحوه ارائه خدمات درمانی نهادهای مرتبط موجود، کمبود و سهمیه بندی داروهای مورد نیاز، هزینه بالای آزمایش های جانبی، امکانات غیرمتمرکز و محدود مراکز درمانی بویژه در شهرستانها جستجو کرد؛ بلکه باید نوع نگرش و نگاه جامعه، ناآگاهی مردم و حتی کادر درمانی و پزشکان نسبت به این بیماری را مدنظر قرار داد که بر مناسبات و تجارب بیماران در خانواده، مدرسه و اجتماع تأثیر میگذارد. سخنرانان با مرور اساسیترین موضوعات و مضامین مطرح شده از سوی بیماران تالاسمی، نیاز به آگاهی بخشی و اطلاع رسانی به افراد جامعه با هدف تغییر در نگاه و نگرش جامعه نسبت به این بیماری را ضروری دانستند و بر اهمیت مشاوره های روان شناسی و خدمات اجتماعی به موازات توجه به مسائل درمانی، پزشکی و دارویی تأکید کردند.
فرزانه و خدایار با توجه به در نظر گرفتن افزایش جمعیت تالاسمی بزرگسالان و نامتناسب بودن خدمات شرکتهای بیمه گذار و سیاست های حمایتی دولت با تعداد بیماران تالاسمی بزرگسال، لزوم توجه ویژه و فوری در این خصوص را یادآور شدند.
لازم به ذکر است که دومین همایش ملی «تالاسمی؛ فرصتها و چالشها» با صدور قطعنامه ای برای رفع مشکلات و موانع موجود به کار خود پایان داد. در این قطعنامه که میثم رمضانی، دبیر همایش و دبیر مؤسسه تالاسمی جوانان آن را قرائت کرد، آمده است: «کشور بزرگ ایران اسلامی بر روی کمربند تالاسمی دنیا قرار گرفته و هم اکنون حدود 20 هزار بیمار مبتلا به تالاسمی و اختلالات هموگلوبین شناسایی و در حال دریافت خدمات هستند و در طی این سالها تلاش های فراوانی در راستای پیشگیری از تولد موارد جدید تالاسمی به همراه ارتقاء کمی و کیفی در چرخه درمان و دارو صورت گرفته که باعث شده در کنار ثبات نسبی جمعیت تالاسمی کشور، ما شاهد افزایش حضور عزیزان تالاسمی کشور در سنین بالاتر به همراه نیازهای متفاوت تر از گذشته بوده که علیرغم تلاش های فراوان مسئولین و نهادهای قانون گذاری و اجرایی کشور در این سال ها و تقدیر و تشکر از این عزیزان، متأسفانه مجموعه قوانین و مقررات موجود در کشور رشد مناسب و متقارن با خواسته ها و نیازهای واقعی بیماران تالاسمی کشور نداشته و باعث شده تا این افراد با مشکلات متعددی در حوزه های اجتماعی و بهداشت و درمان روبرو باشند.
در همین راستا در دومین همایش ملی تالاسمی با حضور مسئولین اجرایی و قانون گذاری کشور در کنار متخصصان فعال در حوزه سلامت و مسائل اجتماعی و بیماران مبتلا به نازایی، به بحث و تبادل نظر پرداخته و راهکارهای بهبود وضع موجود و رفع موانع و مشکلات را مورد بررسی قرار داده و نتیجه این نشست ها در قالب این قطعنامه به تأیید شرکت کنندگان رسیده و تقاضای استفاده از آن در جهت رفع مشکلات و موانع موجود در حوزه تالاسمی و بیماران خاص کشور شدهاند.
مفاد این قطعنامه به شرح ذیل میباشد:
1. در دومین همایش ملی تالاسمی از زحمات و تلاش های اساتید، پزشکان، داروسازان، پرستاران، کارکنان مراکز درمانی و سازمان انتقال خون در جای جای کشور تشکر و قدردانی کرده و از مسئولین مربوطه در حوزه بهداشت و درمان تقاضا دارد تا بر ارتقاء سطح کیفی این خدمات توجه ویژه داشته و بر همسان سازی درمان در کشور با تهیه دستورالعمل های درمانی (Guideline) و راهاندازی مجموعه های جامع درمانی تالاسمی در کشور در حداقل زمان ممکن، تلاش کنند.
2.در این همایش، ضمن تأکید بر مقدم بودن پیشگیری بر درمان و ارج نهادن به تلاش های انجام شده طی سالیان گذشته در این حوزه، از مسئولین مربوطه در حوزه بهداشت و درمان، مجلس شورای اسلامی، وزارت کشور، آموزش و پرورش، وزارت تعاون ـ کار و رفاه اجتماعی، علمای شیعه و سنی و... تقاضا دارد تا با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی مناطق مختلف کشور نسبت به رفع مشکلات موجود در حوزه پیشگیری از موارد تالاسمی جدید در کشور قدم های مؤثرتری برداشته شود.
3.در این همایش، درمان و داروی مناسب و مطلوب را حق بیماران تالاسمی دانسته که میبایست در سراسر کشور در اختیار عزیزان تالاسمی قرار گیرد. شرکت کنندگان در این همایش از تلاش های دانشمندان و مسئولین صنعت داروئی و تجهیزات پزشکی قدردانی نموده و ضمن تأکید بر مصرف تولیدات داخلی با کیفیت، از مسئولین و تولیدکنندگان این حوزه تقاضا میگردد تا ضمن رعایت کیفیت تولیدات خود، بر رعایت حق مصرف کنندگان و بیماران توجه ویژه داشته و بر تأمین مواد اولیه با استانداردهای روز دنیا و حضور داروها و تجهیزات وارداتی در حوزه درمان تالاسمی تأکید شد.
4.با توجه به اهمیت خودمراقبتی در ارتقاء سطح فردی بیماران تالاسمی در این همایش، تقاضا می گردد تا نسبت به کارگیری سلامت متخصصان و کارشناسان آموزش سلامت جهت اجرای برنامه خود مراقبتی CDSMP در مراکز درمانی تالاسمی کشور مورد توجه ویژه قرار گیرد. جهت نیاز مبرم جمعی از بیماران به این داروها و تجهیزات در کنار ایجاد رقابت در کیفیت تولیدات داخل را الزامی میداند.
5.بر حذف هزینه ها و فرانشیز درمان و دارو و خدمات پاراکلینیکی و آزمایشگاهی برای تمامی بیماران تالاسمی در سراسر کشور تأکید گردیده و بر تجهیز و راهاندازی مراکز تصویربرداری قلب و کبد (MRI-T2*) در مراکز معین کشور تأکید شد.
6.توجه به وضعیت روحی و روان شناختی بیماران تالاسمی و خانواده این عزیزان مورد بررسی ویژه در این همایش قرار گرفته و تقاضا گردید تا نسبت به بکارگیری متخصصان و کارشناسان حوزه روانشناسی و سلامت روان در مراکز درمانی تالاسمی کشور مورد توجه ویژه قرار گیرد.
7.ضمن قدردانی از مردم نیکوکار کشور ایران اسلامی در اهداء خون و تشکر از سازمان انتقال خون در تأمین خون سالم و کافی برای عزیزان تالاسمی در کشور، در این همایش تقاضا گردید تا نسبت به اجرای دقیق سیستم هموویژیلانس در سراسر مراکز درمانی تالاسمی اقدام لازم صورت پذیرفته و این سازمان نسبت به آموزش و نظارت بر انجام کراس مچ استاندارد و تعیین گروه های خونی فرعی عزیزان تالاسمی در کشور، همکاری لازم را انجام دهند.
8.در این همایش تأکید گردید که اختلالات هموگلوبین طیف وسیعی داشته که از یک تالاسمی ماژور شروع و به تالاسمی آلفا ختم میگردد. با توجه به مشترک بودن بسیاری از فرآیندهای درمانی و دارویی این بیماران، تقاضا گردید تا نسبت به رفع مشکلات موجود در چرخه ارائه خدمات بیمه ای ویژه بیماران خاص در سازمان تأمین اجتماعی و خدمات درمانی کشور اقدام عاجل صورت گرفته و به بیماران تالاسمی ماژور، تالاسمی بینابینی، تالاسمی آلفا، سیکل سل، سیکل تال، تالاسمی مینیما خدمات بیمه ای یکسان ارائه کند.
9.با رشد علم و یافتن درمان های جدید دگرگونی زیادی در زندگی بیماران تالاسمی ایجاد شده و بر توانمندی های عزیزان تالاسمی روز به روز افزایش می یابد. لذا در این همایش تقاضا گردید تا نسبت به حل مشکل اشتغال و مسکن این عزیزان و استفاده از قوانین و مقررات موجود اقدام لازم توسط نهادهای مسئول صورت پذیرفته و در خصوص ارائه تسهیلات لازم جهت خوداشتغالی و مسکن ارزان قیمت نهایت همکاری صورت پذیرد.
10.با توجه به عدم پوشش حمایتی مناسب توسط نهادهای حمایتی کشور (سازمان بهزیستی، کمیته امداد) به عزیزان تالاسمی به دلیل محدودیت های قانونی و منابع این مجموعه ها، تقاضا گردید تا نسبت به ایجاد و اصلاح قوانین در حوزه حمایت از تالاسمی و سایر بیماران خاص اقدام مقتضی توسط کمیسیون اجتماعی مجلس، وزارت کشور و وزارت تعاون ـ کار و رفاه اجتماعی صورت پذیرد.
11.در این همایش تقاضا شد تا نسبت به رفع مشکلات بیماران تالاسمی و خانواده این عزیزان در حوزه نظام وظیفه و راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی کشور مانند هزینه های معافیت، مشکلات صدور گواهینامه و... اقدام لازم صورت گرفته و این بیماران بتوانند از قوانین موجود در راستای حل مشکلات خود استفاده کنند.
12.با توجه به جایگاه ویژه خیرین و نیکوکاران به همراه تشکلهای مردم نهاد و تشکل های صنفی و علمی بیماران در عرصه رفع موانع و مشکلات حوزه های سلامت و مسائل اجتماعی، در این همایش تأکید گردید تا نهایت استفاده از توان این مجموعه ها به عمل آمده و در برنامهها و نشست های ملی، کشوری، استانی و شهرستانی از تجربیات و توانمندیهای این جمع بهره مند گردیده و در کار گروههای سلامت و بیماران خاص از این عزیزان جهت بیان نقطه نظرات خود، دعوت به عمل آید.
گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت در تاریخ بیستم بهمن ماه 1392 میزبان دکتر سید حسن موسوی چلک در انجمن جامعهشناسی ایران بود. عنوان این جلسه «تحلیل وضعیت اجتماعی کشور: با تأکید بر آسیبهای اجتماعی و جرایم» بود که در راستای تفاهمنامه انجمن جامعهشناسی ایران با انجمن مددکاری برنامه ریزی شده بود.
دکتر موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران و مدیر کل دفتر توسعه مشارکتهای مردمی و سازمانهای مردمنهاد ستاد مبارزه با مواد مخدر در ابتدا بحث خود را به سه بخش تقسیم کرد:
دکتر موسوی چلک با ذکر چند نکته وارد مباحث اصلی شد. او با تاکید بر این موضوع که وضعیت اجتماعی را نباید موضوعی سیاسی و مربوط به یک یا چند دولت دانست و سپس ذکر آمارهایی درباره جمعیت شهری و روستایی، ترکیب جمعیتی، جمعیت زنان سرپرست خانوار، تحلیل جمعیت سالمندی، آمار پروندههای قضایی، آمار ورودی زندان، افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر و مبتلایان به ایدز و اختلالات روانی، جرایم سایبری، رتبه پایین در نشاط و شادی و مواردی از این دست، وضعیت اجتماعی ایران را در وضعیت نامطلوبی دانسته و خاطر نشان ساخت: سرپوش گذاشتن بر آمارهای واقعی، وضعیت بحرانیتری را ایجاد خواهد کرد. وی ادامه داد: نوک پیکان مسائل اجتماعی به سوی خانواده است و اگر در آینده این نهاد متلاشی یا با خطر مواجه شود دیگر نمیتوان کاری برای آن انجام داد.
او در پاسخ به این پرسش که چرا به اینجا رسیدهایم، گفت: افزون بر آنکه 5 نهاد نتوانستهاند کارکرد خود را به خوبی انجام دهند، رسانه نیز نتوانسته است در این بخش موفق عمل کند. ضمن آنکه، در ساختار توسعه کشور و تخصیص بودجه همواره حوزههای اقتصادی و عمرانی سیطره دارند و نداشتن سیاست اجتماعی مشخص و عدم افزایش سرمایه اجتماعی از دیگر مواردی است که حوزه اجتماعی را با دشواریهای اساسی مواجه کرده است. همچنین، باید در نظر داشت که با رویکرد انتظامی، قضایی و سیاسی نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی نمیتوان حوزه اجتماعی را مدیریت کرد. حتی مسئولین فرهنگی نیز به ممیزی فرهنگی بسنده کرده و از نبایدها سخن گفتهاند.
دکتر موسوی چلک در بخش دوم صحبتها به اقدامات انجام شده در کشور اشاره کرد و اورژانس اجتماعی را از نظر برنامه یکی از قویترینها در دنیا بر شمرد، هرچند که در اجرا ممکن است با مشکلاتی روبرو باشد.
او در بخش سوم سخنان خویش، توجه به سوی سلامتنگری با تأکید بر سلامت روانی در کنار سایر ابعاد سلامت را مورد توجه قرار داد و گفت: پیشگیری، سطح تأثیرگذار است و باید رویکردهای اجتماعی را در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و وقوع جرم تقویت کرد که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
سخنران این نشست ادامه داد: آسیبهای آینده اعم از فزونی مواد مخدر صنعتی نسبت به مواد مخدر سنتی، آسیبهای ناشی از فضای مجازی و سایبری، کاهش سن آسیبدیدگان و افزایش مصرف مشروبات الکلی، همگی یک پیام دارند و آن اینکه جامعه در پی شادی آنی است که میتواند خطرناک باشد، بهویژه آنکه همه این موارد در درون خانواده شکل میگیرند و این بدترین اتفاقی است که در حال روی دادن است.
دکتر موسوی چلک در پاسخ به این پرسش که چه باید کرد، گفت: دو گروه مردم و سازمانهای غیردولتی باید درگیر شوند و هر دو بخش باید دارای دو ویژگی باشند: مسئولیتپذیری (مشارکتجویی) و پرسشگری (مطالبهگری). به بیانی بهتر، مردم مطالبهگر حقوق اجتماعی نیستند و از سوی دیگر، دولت قیم مردم شده است و حقوق اجتماعی را برای مردم تعیین میکند و مردم نیز افزون بر آنکه قیمومیت دولت را پذیرفتهاند، مطالبهگر نیستند.
دکتر موسوی چلک در انتهای سخنان خود بار دیگر بر اهمیت توجه به حوزه اجتماعی تأکید و گفت آنچه امنیت ملی ما را تهدید میکند نه انرژی هستهای است، نه مسائل سیاسی و نه نظامی، بلکه حوزه اجتماعی است.
نشست «تجربه زیسته ترنس سکشوال ایرانی» به همت گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت و با حضور دکتر سودابه مساحی اسکویی؛ پزشک و جراح حوزه ترنس سکشوالیسم، مرتضی رستمی؛ مدرس و دانشگاه علامه طباطبایی و محقق حوزه ترنس سکشوالیسم، محمدرضا اسکندری؛ کارشناس معاونت اجتماعی شهرداری تهران و الهه فرساد؛ محقق حوزه ترنس سکشوالیسم، برگزار شد.
در ابتدای این نشست مرتضی رستمی؛ مدرس دانشگاه علامه طباطبایی و محقق حوزه ترنس سکشوالیسم گفت: نگاه ما به بحث ترنس سکشوال، جامعهشناسانه نیست و از دید بیولوژیک و روانشناسی به موضوع میپردازیم.
وی گفت: در جامعهشناسی اقشار آسیبپذیر، اقشاری هستند که نسبت به افراد جامعه زندگی سختتری دارند. این اقشار آسیبپذیر به لحاظ میزان و اندازه آسیبپذیری رتبهبندی میشوند. برای این درجهبندی نیز شاخصهایی وجود دارد که یکی از آنها نرخ خودکشانه این افراد است.
وی افزود: در این جلسه راجع به افرادی صحبت میکنیم که نوع زیستشان نشان داده، نرخ افکار خودکشانه آنها 100 درصد است؛ یعنی حداقل یکبار، 100 درصد آنها به خودکشی فکر کردهاند. نرخ اقدام و قتل خوکشانه در این قشر نیز 70 درصد است؛ یعنی از هر 10 نفر 7 نفر آنها اقدام به خودکشی کردهاند.
اختلال در هویت جنسی افراد ترنس
این استاد دانشگاه بیان کرد: عمده دلیل این مسئله این است که افرادی که با ترنسها زندگی میکنند، چیزی از آنها نمیدانند. وقتی فردی به دنیا میآید پرسش عمده جنسیت آن نوزاد است و این موضوع به سادگی پاسخ داده میشود، اما در برخی موارد نمیتوان تشخیص داد؛ زیرا در اندام جنسی فرد ابهام وجود دارد. پدیده ابهام در اندام جنسی، همان چیزی است که به آن از طرف عوام دوجنسی یا مخنث گفته میشود و نام علمی آن هرمافرودیت است.
رستمی تأکید کرد: بچههای دوجنسی ربطی به ترنس سکشوال ندارند. افراد تا 3 سالگی به این باور میرسند که یا دختر هستند یا پسر؛ اما گاهی فردی به باور معکوس با جسم خود میرسد. بنابراین موضوع این است که این افراد، باور نامتناسب با بدن خود دارند.
وی با بیان اینکه باور اولیه در مورد جنسیت بدن جنس یا همان sex نام دارد و باور دوم هویت جنسی است. افراد ترنس در هویت جنسی خود دچار اختلال شدهاند، ادامه داد: تمام اطرافیان انتظار رفتار مردانه یا دخترانه از آن افراد دارند؛ در حالیکه این افراد خود را چیز دیگری میدانند که محور تمام افکار، رفتار و جهانبینی آنها شده است.
رستمی گفت: این موضوع دغدغه زندگی آنها میشود و سعی میکنند به آدمهای دیگر نیز بباورانند که من دخترم یا پسر. این افراد کارهایی میکنند که بقیه آنها را بپذیرند؛ به طور مثال پسری که ترنس است رفتار دخترانه از خود بروز میدهد، آرایش غلیظ میکند و هر چقدر این رفتارها غلظت بیشتری داشته باشد، سرکوب اجتماعی بیشتری نیز میشوند. این افراد همچنین دچار بحران جدی در مدرسه بوده و با دشواری فراوان در فضایی بیدفاع قرار میگیرند و در آسیبپذیرترین نقطه زندگی خود ایستادهاند.
فضای خانه هم برای افراد ترنس بیدفاع است
این محقق حوزه ترنس سکشوال ادامه داد: حتی داخل خانه فضای بیدفاعی برای آنها به حساب میآید؛ به طوریکه حتی در مواردی مشاهده شده است که این افراد توسط اعضای خانواده خود به قتل میرسند.
مرتضی رستمی افزود: باید دید علت این اختلال چیست؟؛ اپیدمیولوژی این پدیده چقدر است؟؛ مسائل حقوقی و قانونی آنها را بررسی کرد. نکتهای که باید به آن توجه شود این است که این افراد بیماران روانی نیستند. بررسیها نشان میدهد ما این آدمها را از زندگی خسته میکنیم، نمیفهمیمشان، آنها را نمیشناسیم و به همین علت آنها دست به خودکشی میزنند. بیولوژیستها معتقدند که ساختمان ذهنی و بدنی افراد مشخص میکند که جنسیت آنها چه باید باشد؛ روانشناسان معتقدند در دوران بارداری و ایجاد نطفه این افراد، اتفاقی رخ میدهد؛ اما جامعهشناسان بر این باورند که این قضیه بیماری و اختلال نیست و جنسیت را نوعی برساخت اجتماعی میدانند.
هر 100 هزار دختر و هر 30 هزار پسر در بزرگسالی ترنس میشوند
رستمی گفت: در دوران نوزادی 11 هزار و 900 نوزاد پسر و 30 هزار نوزاد دختر، علائم ترانس را از خود بروز میدهند. ازطرفی هر 100 هزار فردی که با بدن دخترانه زندگی میکنند، در بزرگسالی ترنس شده و هر 30 هزار پسر در بزرگسالی ترنس میشوند.
استاد دانشگاه علامه صحبت خود را با طرح این پرسش که چرا باید به این موضوع بپردازیم؟؛ ادامه داد و گفت: موضوع، ناآگاهی است. ناآگاهی فقط در عوام نیست؛ در همه جا هست حتی در تخصصیترین مراکز نیز وجود دارد. در کتابهای جامعهشناسی در بخش اقشار آسیبپذیر نیز نامی از افراد ترنس سکشوال برده نشده است.
این افراد کار و حمایت اجتماعی ندارند؛ بنابراین ممکن است به روسپیگری روی آورند
رستمی تصریح کرد: در میان ترنسهای گروه تبدیلی زن به مرد و مرد به زن، تجربهزیسته متفاوتی دارند. فردی که بدن زنانه دارد اما خود را پسر میپندارد، زندگی راحتتری دارد؛ اما وقتی پسری رفتارهای دخترانه بروز میدهد، اتفاق بدی برای او میافتد. این افراد نه تنها توسط جامعه، بلکه توسط گروه خودشان نیز طرد میشوند.
نکته دیگری که این استاد دانشگاه به آن اشاره کرد بحث آسیبپذیری این افراد بود. رستمی تشریح کرد: این افراد خودشان آسیبپذیرند و میتوانند آسیبپذیر ِآسیبساز شوند؛ زیرا کار و حمایت اجتماعی ندارند؛ بنابراین ممکن است نه تنها برای خرج عمل جراحی، بلکه برای گذران زندگی نیز به روسپیگری روی آورند. گنگهای مواد مخدر نیز این افراد را مستعد میدانند.
موانع در این زمینه وجود دارد؛ اما سیستماتیک نیست و بیشتر از ناحیه جامعه و روشنفکران است
رستمی ادامه داد: در ایران در رابطه با این افراد مشکل سیاسی نداریم و نهادهای قدرت مانع این کار نیستند.
وی به کتابها و فیلمها و مجلاتی که در این زمینه مطلب داشتهاند، اشاره کرد و گفت: به طور مثال کتاب "جنسیت گمشده" فرخنده آقایی، فیلم "آتشبس" و "جایی دیگر" و مجله "سپیده دانایی"؛ به بحث ترنس سکشوالیسم پرداختهاند.
رستمی در پایان گفت: موانع در این زمینه وجود دارد؛ اما سیستماتیک نیست و کاستیها بیشتر از ناحیه جامعه و روشنفکران است.
رفتارهای ما در مواجه به افراد ترنس سکشوال ناشی از ناآگاهی است
در ادامه این نشست محمدرضا اسکندری؛ کارشناس معاونت اجتماعی شهرداری تهران، گفت: اولین وجه هر فردی انسان بودن اوست و وجه جنسیت دومین وجهی است که در افراد میبینیم و این افراد در جنسیت خود مشکل دارند.
وی سپس به دو خاطره از مواجهه با این افراد اشاره کرد و افزود: برخی رفتارهایی که از ما با این افراد سر میزند حاصل ناآگاهی ماست و اینکه این افراد را نمیشناسیم و نمیدانیم به چه حمایتهای اجتماعی نیاز دارند.
در حال حاضر تنها سازمان متولی، سازمان بهزیستی است
اسکندری تأکید کرد: در حال حاضر تنها سازمانی که متولی فعلی این مسئله است سازمان بهزیستی است که حمایتکننده بخش درمانی و قبل و بعد از عمل است؛ هرچند در بخش درمانی ضعیف شده است، اما همچنان کمکهزینه و مشاوره میدهد. وی افزود: شهرداری هم چندان در این زمینه کار نکرده است؛ البته غیر از آگاهی دادن به جامعه.
کارشناس معاونت اجتماعی شهرداری بیان کرد: تجربهزیسته یک ترنس سکشوال در ایران نسبت به اروپای شرقی بهتر است. در اروپای شرقی احساس میکنند این افراد شیطان هستند یا روح شیطانی در آنها حلول کرده است. در اروپای شرقی پلیس کاری با افراد ترنس ندارد، اما مردم وحشتناک با آنها برخورد میکنند. آنجا مردم این افراد را مورد تمسخر قرار میدهند و افراد ترنس را دستمایهای برای خنده خود میکنند.
20 تا 25 درصد تایلندیها ترنس سکشوال هستند
در ادامه سودابه مساحی اسکویی؛ پزشک و جراح حوزه ترنس سکشوالیسم، از تجربه 13 ساله خود با این افراد و گاهی جراحی ماهانه 30 تا 40 عمل ترنس سکشوال در ایران گفت. وی بیان کرد: بازگشت به زندگی این افراد نسبت به گذشته بسیار بهتر شده است. در این زمینه از پزشکان خارج از کشور مانند تایلند دعوت کردهایم؛ چراکه تایلند کشوری است که 20 تا 25 درصد افراد آن کشور ترنس سکشوال هستند و حتی پادشاه تایلند از درآمدزایی این افراد برای مملکت خود تشکر کرده است. حتی برخی از وزرای این کشور ترنس سکشوال هستند.
مساحی اسکویی از برگزاری اولین کنگره ترنس سکشوال در دنیا خبر داد و افزود: معضلاتی در کشور ما وجود دارد که در کشورهای دیگر طی شده است.
وی بیان کرد: این افراد بیمارند و این موضوع مسئلهای است که با آنها زاده میشود. فکر و ذهن و جسم آنها در دوران شکلگیری نطفه معکوس عمل میکند و باعث میشود آنها حاضر شوند ارگانهای خود را قطع کنند.
این بیماری یک بیماری میکس است
دکتر اسکویی تأکید کرد: این بیماری یک بیماری میکس است و فقط روحی- روانی یا صرفاً جسمی نیست. در شمال کشور میزان ترنس سکشوال زیاد است و این به علت رفتار و غذا و مسائل فرهنگی است. در شمال کشور نیز زنان مانند کشور تایلند بسیار زیاد کار میکنند و بهطور کلی در مناطق گرمسیر مردان تمایل به زن شدن و در مناطق سردسیر زنان تمایل بیشتری به مرد شدن دارند.
وضع باروری افراد ترانس
سودابه مساحی اسکویی در مورد وضع باروری این افراد گفت: این افراد از لحاظ ژنتیکی مشکلی ندارند. مردی که میخواهد زن شود یک مرد کامل است، اما بدون تمایل به زن. او روابط جنسی خود را دارد، اما نمیتواند باروری داشته باشد. در این نوع از عملها تخمدان زن و بیضه مرد برداشته میشود.
اسکویی گفت: هرچند میشود اسپرم و تخمک آنها را قبل از عمل فریز کرد تا باروری آنها از بین نرود، اما نکته اینجاست که اکثریت آنها دوست ندارند بچه داشته باشند چون خودشان زندگی خوبی نداشتند تمایلی به به دنیا آوردن بچهای که ممکن است مانند آنها شود را ندارند.
عمل تبدیل مرد به زن در یک مرحله و زن به مرد در چندین مرحله
اسکویی به این نکته اشاره کرد که در جامعه این افراد به دروغگویی معروفاند. البته ذات این افراد دروغگو نیست، بلکه به لحاظ شرایط زیستی خود مجبور به دروغ گفتن میشوند.
وی ادامه داد: مردانی که زن میشوند از لحاظ جنسی بسیار قویتر از کسانی هستند که از ابتدا زن بودند و میخواهند مرد شوند. این زنان بزرگترین پروتز سینه را انجام میدهد و آرایشهای غلیظ دارند تا بقیه آنها را به عنوان زن قبول داشته باشند. 90 درصد این افراد دوست دارند ازدواج کنند. مردانی که زن میشوند تمایل جنسی بسیار بالاتری نسبت به یک زن نرم و معمولی دارند.
این جراح در خصوص نوع عمل این افراد گفت: نوع عمل تبدیل مرد به زن در یک مرحله؛ اما عمل زن به مرد در چندین مرحله صورت میگیرد. این عمل جراحی بسیار سخت است و مشکلات زیادی همراه دارد و درصد کمی از این افراد به صورت فرد نرمال میشوند و همچنین هزینه این عمل بسیار زیاد است.
اسکویی در پایان صحبت خود گفت: موضع حاکمیت در مورد عمل ترنس، سیاه نبوده و ما 30 تا 40 جلسه در بهزیستی داشتیم و توانستیم در سال 83، 5 میلیون تومان کمک هزینه عمل و یک میلیون تومان برای اسکان این افراد دریافت کنیم. در سال 87 نیز با گروه صداوسیما در حدود 3 ماه فیلمبرداری در ایران و 2 هفته در تایلند از افراد ترنس داشتیم و این فیلم به صورت محرمانه برای مجلس و رئیسجمهور به نمایش درآمد.
نگاه جامعه به افراد ترنس: موجود اضافی، اوا خواهر و منحرف جنسی
الهه فرساد؛ محقق حوزه ترنس سکشوالیسم، سخنران دیگر این نشست بود که به آگاهی و اهمیت آن اشاره کرد و گفت: این افراد خودکشی نمیکنند، بلکه این جامعه است که آنها را با نگاه و طعنه و کنایه از بین میبرد. جامعه و حتی خانواده این افراد، آنها را نمیپذیرند.
وی به هویت شکلگرفته فرد ترنس از 2 تا 3 سالگی تأکید کرد و افزود: هویت جنسی این افراد مخالف بدن آنهاست و در بلوغ به اوج خود میرسد و تغییرات فیزیکی مغایر با تفکر این افراد است.
این محقق حوزه ترنس تأکید کرد: این افراد منحرف جنسی یا همجنسباز نیستند و سعی میکنند این موضوع را با خانواده خود در میان بگذارند و چون خانوادهها آگاهی ندارند، ابتدا از در نصیحت با آنها وارد میشوند، اما این افراد مقاومت میکنند. سپس خانوادهها از راه قهرآمیز و تنبیهی وارد میشوند و بعد آنها را طرد میکنند یا حتی این افراد را میکشند. اگر این افراد وارد جامعه شوند، جامعه آنها را موجود اضافی، اواخواهر و منحرف جنسی خطاب میکند.
فرساد افزود: این افراد شغل ندارند و برای عمل جراحی و درمان باید شغل و پول داشته باشند. کارفرما به محض دانستن ترنس بودن این افراد آنها را اخراج میکند؛ بنابراین آنها به راههایی کشیده میشوند که در کنار افسردگی به هپاتیت، ایدز و اعتیاد دچار میشوند. ترحم، پوزخند، حرف زشت، پولدادن و مسخر کردن؛ کاری است که مردم در قبال این افراد انجام میدهند، اما افراد ترنس نیاز دارند به عنوان انسان با آنها انسانی برخورد شود. پس باید نوع نگاهمان به این افراد را تغییر دهیم.
وی در پایان گفت: در این زمینه رسانه میتواند بسیار تأثیرگذار باشد که البته هیچکاری در این خصوص صورت نمیدهد.
یک ترانس سکشوال از تجربه زیسته خود میگوید
در پایان این نشست یکی از افراد ترنس به بیان تجربه خود پرداخت. پدرام که 23 سال دارد، دختری است که برای عمل تبدیل به پسر، اقدام کرده است. وی درخصوص زندگی خود گفت: از کودکی مشکل داشتم و وقتی من را با نام دخترانه صدا میزدند و به عنوان یک خانم میشناختند، ناراحت میشدم و هر چقدر سن بالاتر میرود، متأسفانه درد و مرضهای ما بیشتر میشود. دردانشگاه و محل کار مشکل داریم و من اکنون شناسنامه ندارم. قانونی تصویب شده که من باید 4 عمل را کامل انجام دهم تا بعد از 2 سال بتوانم شناسنامه بگیرم. وقتی من یا برعکس من به سن بلوغ میرسیم، از اندامهای فیزیکی خود متنفریم.
وی افزود: خانوادهها نیز ما را درک نمیکنند و فکر میکنند ما منحرف یا توهمی یا عضو اکیپی شدهایم که به ما القا شده پسریم و ما جوگیر شدهایم. مراحل قبل از عمل ما بسیار پیچیده و دشوار و طولانی است و حدود 4 سال طول میکشد تا مدرک تی اس (ترنس سکشوال) را دریافت کنیم.
او همچنین به رفتار خانواده خود اشاره کرد و گفت: هر روز با پدرم دعوا داریم که من توهمی یا منحرف هستم. مغز و فکر ما را نمیشود عوض کرد و از بچگی دوست داشتم مکانیک شوم. من از جنس خودم متنفرم و وقتی اندام جنسیام شروع به رشد میکرد، حسرت داشتن اندام مردانه را داشتم. ماه اخیر نزدیک به چهار بار قصد خودکشی داشتم که اگر برادرم به من کمک نمیکرد، من تاکنون زنده نبودم. جامعه و مردم متأسفانه ما را نمیفهمند و اذیت میکنند.
لازم به ذکر است که این نشست روز چهارشنبه مورخ 27 فروردین 93 در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شده بود.
نشست نقد و بررسی کتاب «درآمدی بر جامعهشناسی سلامت و بیماری» نوشته کوین وایت، عصر روز یکشنبه 15 دیماه 1392 با حضور محسن ناصریراد (مترجم کتاب)، دکتر امید زمانی و دکتر عالیه شکربیگی در مؤسسه پژواک اندیشه معاصر برگزار شد.
دکتر امید زمانی پزشک و پژوهشگر، در ابتدای جلسه با تأکید بر این نکته که جای چنین کتابهایی که با رویکرد آموزشی نوشته شدهاند، در حوزه دانشگاهی خالی است؛ گفت: کتاب حاضر میتواند یاریرسان حوزه جامعهشناسی سلامت باشد.
وی در ادامه با مد نظر قرار دادن مفاهیم پایه، به چیستی ترجمه و تفاوت آن با دگرگفت پرداخت و ترجمه را به دو دسته آشکار (ترجمهای با حفظ ویژگیهای جامعه مبدأ) و نهان (ترجمهای مطابق با فرهنگ کشور مخاطب) دستهبندی کرد و سپس تفاوت کنترل کیفیت، ارزیابی کیفیت و نقد ترجمه را بیان کرد.
سخنران این نشست همچنین، الگوهای کمی (اندازهگیری خطا و ارزیابی مثبت) و کیفی (ذهنگرایانه، پاسخمحور، مبتنی بر متن/ گفتمان، نقشگرا/ کاربردی) را برای ارزیابی کیفیت ترجمه معرفی کرد و ضمن معرفی مختصر برخی از الگوها، از انواع خطاهای دوگانه (درست یا نادرست) و غیر دوگانه (تفسیرپذیر) و نیز دستههای خطای خرد (خطای واژگانی، نحوی، معنایی و کاربردشناختی) و کلان (سبک و انسجام کلامی) نیز سخن گفت.
او سپس بخشهایی از کتاب را برای بررسی در نظر گرفت و گفت: در برخی موارد مترجم میتوانست ترجمهای روانتر، سادهتر و کوتاهتر ارائه دهد. اما با این حال مثالهایی از این دست، از ارزش کار سترگی که مترجم انجام داده است، کم نخواهد کرد. دکتر زمانی، بهویژه پاورقیهای مترجم و افزودن واژهنامه در پایان هر مبحث را یکی از نقاط برجسته و قوت ترجمه کتاب فوق برشمرد.
دکتر شکربیگی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، دیگر سخنران این نشست، پیش از آغاز صحبت درباره کتاب، از گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت تشکر کرد و این گروه را یکی از فعالترین گروههای انجمن جامعهشناسی ایران دانست و در ادامه مواردی را در خصوص نقد کتاب مطرح کرد. دکتر شکربیگی پس از معرفی شکلی و صوری کتاب، به توصیف ساختار کتاب پرداخت و نقطه قوت کتاب حاضر را واژگان و اصطلاحات تخصصی آن دانست که در پایان هر فصل آمده است.
در بررسی محتوایی کتاب، ایشان تمامی فصول را به تفکیک مورد نظر قرار داد و این موضوع را خاطرنشان کرد که کتاب رابطه بین ساختارهای اجتماعی و تولید و توزیع سلامت و بیماری را در جامعه مدرن نشان میدهد و این مفروضه را پی میگیرد که بیماری، فرایندی اجتماعی است.
دکتر شکربیگی، یکی دیگر از نقاط قوت کتاب را مثالهای بسیار عنوانشده برشمردند که نویسنده از طریق آنها سعی در معرفی مفاهیم داشته و این موضوع توانسته است به فهم و درک بیشتر خواننده یاری رساند.
وی در بخش دیگر سخنان خود، مواردی را در نقد کتاب بیان کرد و گفت: در این کتاب عامل مذهب مورد بررسی قرار نگرفته است که با در نظرگرفتن جامعه نویسنده قابل پیشبینی مینماید.
همچنین در این کتاب از رویکردهای وبری و کنش متقابل نمادین کمتر میتوان سراغ گرفت. به بیانی دیگر، فقط ساختارها بررسی شدهاند و عاملیت نادیده گرفته شده است. همچنین، به جایگاه رسانه در بازنمایی و سلامت به درستی پرداخته نشده است. مورد دیگر اینکه، مترجم مقدمهای را برای کتاب نیاورده است. این موضوع سبب میشود که هدف ایشان از ترجمه کتاب و مسیری که در طول ترجمه پشت سر نهادهاند، نادیده گرفته شود و مورد نهایی آنکه کتاب ویرایش محتوایی و ساختاری نشده است و اشکالات تایپی بسیاری در آن وجود دارد.
دکتر شکربیگی در انتها به نقاط قوت کتاب اشاره کرد و یکی از مهمترین آنها را نگاه جدید به مباحث پزشکی و سلامت دانست. آوردن اصطلاحات در پایان هر فصل و تغییر جامعه پست مدرن در جهت تغییر عاملیت را از دیگر موارد قوت کتاب برشمرد.
در بخش پایانی این نشست نیز، محسن ناصریراد، مترجم کتاب، از مشکلاتی که در ترجمه و انتشار کتاب با آنها روبهرو بود، سخن گفت ونبود اتفاقنظر در میان صاحبنظران برای ترجمه برخی واژگان حوزه سلامت را یکی از مشکلات اساسی عنوان کرد.
در پایان نشست، دکتر شیرین احمدنیا، مدیر گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت، از دکتر زمانی و دکتر شکربیگی تشکر کرد و انتشار کتابهای دیگری در حوزه جامعهشناسی پزشکی و سلامت رانوید داد.