گزارش نشست ها

IMG 5975نقد و بررسی کتاب «قصه شهر»موضوع نشست مشترک روز چهاردهم اسفند ماه سال 1390در کارگروه جامعه شناسی مردم مدار و گروه علمی- تخصصی روش‌شناسی و روش‌های تحقیق انجمن جامعه‌شناسی ایران بود. در این میزگرد،دکتر سیدمحسن حبیبی، دکتر محسن گودرزی و دکتر محمدحسن شهسواری حضور داشتند. 

دکتر حبیبی در آغاز، با اشاره به اینکه دلیل اصلی نگارش این کتاب، نبود منبعی در مورد چگونگی بازنمایی شهر در آثار ادبی است، توضیحاتی در مورد محتوای کتاب « قصه شهر» ارائه کرد.

در ادامه جلسه دکتر گودرزی بحث خود را  آغاز کرد و این کتاب را مورد  نقد قرار داد. او این انتقادات را در پنج دسته عمده مطرح کرد.

1.مبنا قراردادن متن ادبی: کتاب به جای آن­که شهر را بررسی کرده و چگونگی پیدایش آن­را توضیح دهد به سراغ متون ادبی موجود رفته است و قصد دارد از درون متون ادبی تصویری از شهر بیرون بیاورد. در واقع برای به تصویر کشیدن شهر، بیش از آن­که متن به کمک ما بیاید، به ما می­گوید هر آنچه در مورد شهر می­دانیم دقیقا همان است که در متن آورده شده است.

2.مشخص نبودن معیار انتخاب متن: لازم بود نویسنده در مقدمه دلیل انتخاب متون استفاده شده در کتاب را برای خواننده روشن کند. در واقع وقتی می‌خواهیم متن را از منظر ادبی بررسی کنیم باید بدانیم آن متن از چه جنبه‌ای نوشته شده است.

3.واحد تحلیل و تکنیک: اگر در تحلیل از شهر و خاطره شهر صحبت می­کنیم انتظار می رود "واحد تحلیل" مشخص باشد. همچنین تکنیک استفاده شده نادرست انتخاب شده است. شهر با تکنیک‌های متفاوتی روایت‌گری شده است؛ مثل خاطره شهر، قصه شهر، ادبیات شهر. در واقع چارچوب و هدف کار کاملا مشخص نیست .کتاب 2 یا 3 هدف متفاوت را دنبال می‌کند که هر کدام روش جداگانه‌ای دارد.

4. نبود شخصیت پردازی: وقتی تکنیک قصه است ضروریست شخصیت‌ها مشخص باشد و شخصیت پردازی انجام شود. در حالی که از تیپ‎‌ها و شخصیت‌هایی که در شهر رشد می کنند، نشانه‌ای داده نمی‌شود. نویسنده انسان مدرن را با شعر"عشقی" و نظرات "داروین" مقایسه می‌کند که ایندو با هم در تضاد هستند. مثلا در صفحه 18 و 51 در تعریف انسان مدرن تضاد دیده می‌شود. در صفحه 51 آورده شده "انسان مدرن در پی تکرار نیست در حالی که در صفحه 18 انسان مدرن را موجودی در پی تکرار معرفی می‌کند. به نظر می‌رسد در اینجا استفاده از نظرات دکارت و توضیح انسان بر اساس مفهوم دکارتی مناسب‌تر باشد.

5.تفسیر سازگار: در تحلیل ارائه شده از شهر مدرن، ناسازگاری‌های تفسیر مدرن ارائه نمی‌شود و در واقع سویه‌های منفی مدرن شدن مورد گفت و گو قرار نگرفته و چگونگی مقاومت افراد در برابر مدرنیته آورده نشده است.

در ادامه جلسه محمدحسن شهسواری به نقد ادبی کتاب پرداخت و گفت: دغدغه امروز ادبیات ایران در مورد داستانها و ادبیاتی است که در شهر تولید می‌شود. و با آن که 9وجه آورده شده در کتاب برای شهر بسیار ستودنی است اما ایراداتی نیز به آن وارد است. که به آنها اشاره می‌کنم:

1.زبان کتاب: اصلی‌ترین ابزار جذب هر اثر ادبی زبان آن است. نویسنده از زبانی قدیمی استفاده کرده است و خواننده گمان می‌کند اثری از صادق هدایت پیش روی اوست. در حالی که لازم بود زبانی متناسب با زمان فعلی به کار گرفته شود.

2.نادیده گرفتن آثاری چون پاورقی­ روزنامه ها: در نوشتن این کتاب از پاورقی روزنامه‌ها (نویسندگانی که آثار آنها در روزنامه‌ها چاپ می‌شد مانند مشفق کاظمی، حسین قلی خان مستعان که در دهه 20 30 خوانندگان زیادی در تهران و شهرهای بزرگ داشتند) استفاده نشده است.

3. منابع استفاده شده: ادبیاتی که در کتاب از آن استفاده شده بیشتر روش و منش ضد مدرن دارند مانند آثار صادق هدایت که خود نویسنده‌ای مخالف با مدرنیته بود.

4. نادیده گرفتن نقش زن: در هر جامعه‌ای عصر مدرنیته با عرصه اجتماعی زنان پیوند خورده است. حضور اجتماعی زنان خارج از خانواده زمانی امر مهم می‌شود که با شهر پیوند می‌خورد، در حالی که در این کتاب به زنان و نقش آنان در زندگی شهری پرداخته نشده است.

در بخش پایانی این نشست، دکتر حبیبی به انتقادهای مطرح شده پاسخ داد و برخی نکات مطرح شده را عامدانه دانست. او گفت: عدم استفاده از آثاری چون پاورقی روزنامه‌ها را به دلیل نگرش منفی این نویسندگان به شهر است. وی همچنین برخی دیگر از کاستی‌ها را ناشی از منابع مورد استفاده در نگارش کتاب عنوان کرد و افزود:  نگاه داروینی به انسان را به دلیل استفاده از شعر "عشقی" و نگاه داروینی عشقی به انسان است.

در انتهای جلسه پرسش‌هایی از سوی حاضران طرح شد و سخنرانان به آنها پاسخ دادند.

 

 

piranmadani 0کارگروه علمی-تخصصی جامعه‌شناسی‌مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران روز یکشنبه چهارم دی ماه میزگردی را با عنوان «مشارکت و جامعه‌شناسی‌مردم‌مدار» برگزار کرد که در آن دکتر پرویز پیران و دکتر سعید مدنی به بحث و ارائه نظر پرداختند. 

در ابتدای این میزگرد، دکتر پیران بحث خود را با عنوان «امتناع جامعه ایران از مشارکت همراه با بازنگری در نظریه‌های امتناع» مطرح کرد و با نقد نظریه‌های موجود در خصوص امتناع مثل"امتناع جامعه از اندیشه عقلانی"، "امتناع از اندیشه سیاسی" و "امتناع جامعه از مشارکت" گفت: نظریه من در خصوص امتناع جامعه از مشارکت به رغم شباهت لغوی به نظریه‌های مذکور، با آنها متفاوت است. نظریه‌های امتناع با اشاره به مجموعه‌ای از الگوهای آرمانی برآمده از تجربه غرب و مقایسه وضع موجود، ممتنع بودن اندیشه و اندیشیدن را توضیح داده‌اند و این نوعی «انتقام از سرزمین خود» است. چرا که در مقایسه میان تاریخ خود و تاریخ غرب و اینکه چرا در برهه‌های تاریخی مختلف همچون صفویه، دولت مدرن پدید نیامده است، می‌توان چنین پرسش نمود که چرا این رخداد روی داده است؟ چرا باید مشارکت در ایران مشابه مشارکت در غرب باشد؟ این در حالی است که به نظر می‌رسد از 100 سال گذشته به این سو، پتکی به نام مدرنیته ما را از پای درآورده و بی‌هوش نموده و مرز میان این بی‌هوشی و هوشیاری، موجب خواب‌نما شدن جامعه ایرانی را فراهم آورده است، خوابی که منقطع و بریده بریده بوده و جامعه پس از بیداری، آن خواب را "مدرنیته" نام نهاده است. جامعه ایرانی با توسل به این خواب بریده بریده، غرب را برای خود تعریف نموده و تاریخ خود را مورد بازخوانی قرار داده و نهایتاً به نظریه‌های امتناع رسیده است.

وی افزود: پتک دیگری که در این خصوص می‌توان بدان اشاره کرد، پتک حکومت‌های نامعرف و اشغالگر است که در نهایت به ظهور دو نوع علوم اجتماعی خرده کارمندی و فقیر از یک سو و علوم اجتماعی شورشی و انقلابی از سوی دیگر دامن زده‌اند. علومی که آنها نیز اسیر آن خواب بریده بریده هستند.

سخنران این نشست در ادامه به نظریه‌هایی همچون: نظریه راهبرد و سیاست سرزمینی جامعه ایرانی، نظریه آبادی جانشین، نظریه غیرممکن شهر در ایران، نظریه ابنیه منفرد، مقیاس شهری و شهروندی، نظریه امتناع جامعه ایران از مشارکت به معنای فنی و تخصصی آن و نهایتاً نظریه ویژگی‌های منفی شخصیت انسان ایرانی یا ساز و کارهای بقا، اشاره کرد و به صورت کوتاه به توضیح هر یک از آنها پرداخت.

او همچنین به بسط مفهومی «تناقض در مشارکت» ایرانیان پرداخت و خاطر نشان کرد: ایرانیان در عرصه خانوادگی، قبیله‌ای، محله‌ای، مذهبی و ایلیاتی مشارکت‌جو بوده و در عین حال در عرصه‌های رسمی، مدنی و شهری به شدت ضد مشارکت و خودخواه هستند.

دکتر پیران در بخش پایانی سخنان خود، با بسط مفهوم مشارکت، بیان تفاوت آن با «همکاری» و با گذر از کلمه مشارکت، به همکاری خودمحورانه و سازمان شکنانه و همکاری خودمحورانه کاری در جامعه ایران گفت: مشارکت گریزی و خودمحوری تاریخی را باید مورد مطالعه و عناصر پویایی آن را مورد مداقه قرار داد و خودمحوری ایرانی را در کار جمعی و مشارکتی ارضاء نمود. بازتعریف «عرفان پویا»ی ایرانی و کاربست آن به عنوان اخلاق جمعی نیز راهکار دیگر پیران جهت دامن زدن به ظهور مشارکت و توسعه بود.

در ادامه این میزگرد، دکتر سعید مدنی به ارائه سخنرانی خود با عنوان «الگوی تقویت روحیه مشارکت در جامعه ایرانی و مشارکت جماعت محور» پرداخت. او در این بحث «رویکرد جماعت محور در مشارکت» را به عنوان یکی از مدل‌های مشارکت منطبق با جامعه ایرانی مورد توجه قرار داد و گفت: مداخله جماعت محور می‌تواند نوعی «برنامه‌ریزی مردم مدار» باشد که در آن متخصصان در هنگام ورود به یک جماعت سعی می‌کنند با جلب مشارکت درونی آن جماعت، به برنامه‌ریزی در خصوص آن بپردازند.

او با اشاره به مبانی نظری جماعت‌گرایی آن را از رویکرد سوسیالیستی و لیبرالی به جماعت متفاوت دانست و از جماعت‌گرایی به عنوان تعبیری نوظهور یاد کرد و ادامه داد: جماعت‌گرایان معتقدند که فرد را باید در بستر و زمینه‌ای که در آن زندگی می‌کند مورد توجه قرار داد و جماعت را می‌توان از طریق گفتگو و اقناع برای مشارکت در یک خیر عمومی به سامان نمود.

وی جماعت‌گرایی، فردگرایی افراطی لیبرالیسم و دولت اقتدارگرا و تمامیت خواه برآمده از سوسیالیسم را مورد نقد قرار داد و افزود: جماعت‌گرایی با بیان اینکه چرا افراد باید مشارکت نمایند، بحث «انگیزه مشارکت» را به عنوان یکی از محورهای مرکزی خود مورد توجه قرار می‌دهد و تاکید برا این دارد که برای هر مشارکتی سه گروه دولت و جامعه و تسهیل‌گران مشارکت دخیل بوده و حداکثر مشارکت را زمانی می‌توان به نظاره نشست که میان منافع شخصی و منافع جمعی نوعی هماهنگی پدید آید. در رویکرد جماعت محور سعی بر آن است که با ارائه روش‌هایی، فواید مشارکت افزایش و هزینه‌های آن کاهش یابد. در این خصوص می‌توان از فواید فردی همچون به رسمیت شناخته شدن و تقویت مهارت‌ها و در ادامه از فواید جمعی همچون دستیابی به آرامش و امنیت جمعی سخن به میان آورد. در عین حال، می‌توان از هزینه‌های فردی و هزینه‌های جمعی مشارکت نیز سخن گفت.

مدنی با توضیح نحوه مداخله در جماعت گفت: در رویکرد جماعت محور متخصص باید به جای تصمیم‌گیری و مداخله در جماعت، به توانمندسازی جماعت روی آورده و جماعت را برای تصمیم‌گیری آماده سازد.

او در پایان سخنان خود به برخی تعارضات موجود در برنامه‌های جماعت محور همچون؛ بدگمانی جماعت نسبت به دولت و متخصصان، نامتوازن بودن قدرت دولت و متخصصین از یک سو و قدرت جماعت از سوی دیگر به دلیل ضعیف بودن جامعه مدنی و در نتیجه تردید در اهداف برنامه‌ها و مداخله ها، عدم اعتماد جماعت به دولت و متخصصان، بی‌تفاوتی دولت و متخصصان نسبت به تجارب جماعت، انعطاف ناپذیری پروژه ها به دلیل نگاه علمی متخصصان و در نهایت عدم ارائه بازخورد از سوی دولت و متخصصان به جماعت نیز اشاره کرد.

پس از سخنرانی دکتر مدنی، بحث و گفتگویی با شرکت حضار در این باره صورت گرفت و حاضران به طرح پرسش‌های خود پرداختند. یکی از پرسش ها، بحث را به تجربه‌ای مهم در اجرای طرحی پژوهشی با نگاه جماعت محور کشاند که پیران در محله شیرآباد استان سیستان و بلوچستان اجرا کرده است. از نکات مهمی که پیران در این خصوص به آن اشاره نمود مفهوم کارگشای «محور بقا» بود. پیشنهاد پیران مشخصاً این است که اجرای پروژه‌های جماعت محور در هر جماعتی مستلزم تشخیص محور بقای آن جماعت است؛ مسئله مشترکی در جماعت که همگی اعضا با آن سر و کار دارند. تلاش برای رفع چنین مسایلی از جانب گروه پژوهشی می‌تواند گامی تعیین کننده در پیشبرد پروژه پژوهشی در آن جماعت باشد.

IMG 5308در بیستم آذرماه سال جاری، کارگروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی مردم مدار انجمن جامعه‌شناسی نشستی را به بررسی کتاب «جامعه‌شناسی خودمانی» نوشته حسن نراقی اختصاص داد و دکتر حمیدرضا جلایی‌پور و دکتر بهزاد دوران به بحث و ارائه نظر در این خصوص پرداختند.

در ابتدای جلسه دکتر جلایی­ پور بحث خود را با تاکید بر حق یک نویسنده برای نگارش و انتشار نقطه نظرات خود آغاز کرد و عنوان کتاب را مورد نقد قرار داد و گفت: استفاده از نام جامعه­ شناسی در عنوان این کتاب که به هیچ ­یک از انگاره­ های جامعه­ شناختی پایبند نیست در واقع، استفاده ­ای غیراخلاقی از این نام است. کتاب به هیچ عنوان جامعه­ شناسانه نبوده و نویسنده می ­توانست از واژه­ های دیگری برای نام­گذاری کتاب بهره ببرد.

او با اشاره به  گونه‌های جامعه ­شناسی از نگاه بوراووی، این کتاب را مغایر با هر چهار گونه یعنی جامعه ­شناسی حرفه‌ای، جامعه ­شناسی سیاست­گذار، جامعه­ شناسی انتقادی و جامعه ­شناسی مردم ­مدار دانست و اضافه کرد: چون کتاب با الگوهای پذیرفته شده­ دانشگاهی در جامعه­ شناسی انطباق ندارد، نمی­ توان آن را ذیل جامعه­ شناسی حرفه‌ای قرار داد. از سویی دیگر چون نویسنده صرفاً مسایلی را که به نظر او در جامعه ایران وجود دارد، فهرست کرده است، بی آن که راهی برای رفع آنها پیشنهاد کند با معیارهای جامعه ­شناسی سیاست­گذار نیز منطبق نیست. این کتاب، برخلاف صورت ظاهری‌اش، با جامعه‌شناسی انتقادی نیز همخوانی ندارد، چرا که به جای آن که مختصات ایدئولوژی پنهان در پس جامعه ایران را برملا سازد، صرفاً به بازگویی برخی ویژگی‌های آن، از نگاه خودش، بسنده کرده است. اما در خصوص جامعه‌شناسی مردم‌مدار، باید توجه داشت که این نوع از جامعه‌شناسی نوعی جامعه‌شناسی بالغ است که پس از 150 سال تاریخ جامعه‌شناسی پدیدار شده است، نه پیش از آن، و بی آن که با سه نوع دیگر جامعه‌شناسی سر ستیز داشته باشد سیادت جامعه‌شناسی حرفه‌ای را می پذیرد. همچنین نگاهی باز و پذیرا و متساهل دارد و به عرصه عمومی نقد و بررسی اهمیت می‌دهد. به علاوه این که به درد می‌خورد و در پی حل مسئله برمی‌آید. کتاب «جامعه شناسی خودمانی» با هیچ یک از این معیارها سازگار نیست و بنابراین از قلمرو جامعه‌شناسی مردم مدار نیز برکنار می‌ماند.

عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه مستند نبودن کتاب را ضعف دیگر آن دانسته و خاطر نشان کرد: نویسنده در این کتاب بی آن که سندی معتبر ارائه کند صرفاً برخی ویژگی­ ها را به ایرانیان و جامعه­ ایرانی نسبت می­دهد و بدون تکیه به اسناد و منابع و روش‌های پذیرفته شده در پژوهش ادعا می‌کند که ما دروغ­گوترین ملت دنیا هستیم یا معتقد است فرهنگ اعتراض در ما وجود ندارد. این در حالی است که تاریخ 100 سال گذشته ایران دلالت بر بروز دست کم 20 جنبش دارد و از این حیث جامعه ایران جامعه‌ای به شدت جنبشی و معترض بوده است.

او در پایان بحث خود، در این نشست گفت: در بخش‌هایی از کتاب، لحن نویسنده سرشار از نوعی خودبزرگ ­بینی متواضع نما است که حرف‌های بزرگی را بی آن که متر و معیاری داشته باشد با زبانی متواضعانه و همه فهم طرح کرده و به این ترتیب در دام نوعی عوام زدگی افتاده است. 

در ادامه این نشست دکتر بهزاد دوران به بیان نقطه نظرات خود پرداخت و انتخاب نام «جامعه ­شناسی خودمانی» را برای این کتاب غلط ­انداز دانست و گفت: این نام برای خواننده این گمان را پدید می‌آورد که با کتابی جامعه­ شناختی روبرو است، در حالی که این کتاب به هیچ وجه با معیارهای جامعه ­شناسی همخوانی ندارد. همچنین عنوان فرعی کتاب، «چرا درمانده ­ایم»، در خواننده این انتظار را به وجود می­ آورد که ریشه­ های درماندگی جامعه­ ایرانی را برشمرد اما نویسنده در این کتاب به این مسئله نیز نپرداخته است.

او با اشاره به بخش‌هایی از کتاب، رویکرد آنرا مربوط به دوران ماقبل جامعه‌شناسی و نگاه نویسنده را نزدیک به نگاه گابریل تارد توصیف نمود که جامعه را مشتمل بر جمع تک تک افراد می دید که البته تقابل‌هایش با نگاه دورکیم در تاریخ جامعه‌شناسی آموزنده است.

سخنران دوم این نشست، با تاکید بر این که مواجهه نویسنده با این موضوع غیر علمی و ارزش مدار است اضافه کرد: از نظر دوران، نویسنده در این کتاب افراد را مسئول مسایل اجتماعی دانسته که با آن ها دست به گریبان‌اند و از این منظر به ذائقه ارباب قدرت خوش می‌آید و در ضمن، بنا به روال جاری در سال‌های اخیر، آب به آسیاب تخطئه جامعه‌شناسی نیز می‌ریزد.

او در بخش دیگری از سخنان خود اضافه کرد: اثری را می‌توان از نوع جامعه‌شناسی مردم‌مدار دانست که در وهله نخست جامعه‌شناختی باشد و در وهله بعدی ساده فهم؛ این کتاب معیار دوم را دارد، اما معیار نخست را برآورده نمی‌سازد.

در ادامه جلسه حاضران به طرح پرسش و اظهار نظر پرداختند. یکی از حاضران با اشاره به مثلث مردم، روشنفکران، و دانشگاهیان به تاریخ طول و دراز تقابل‌های این سه با یکدیگر اشاره کردو گفت: به نظر می‌رسد واکنش‌ها و نقدهای تند دانشگاهیان از این اثر واکنشی غیر علمی به استقبال مردم از آن و رسیدن آن به چاپ بیست و چندم است.

یکی دیگر از شرکت کنندگان در این نشست نیز نگاه سخنرانان را به این کتاب غیرمنصفانه دانست و گفت: علت استقبال مردم از این کتاب، دلیلی موجه برای توجه جامعه‌شناسان دانشگاهی به آن است، چرا که می‌تواند شاخصی برای گرایش‌های مردم باشد. همچنین شرکت کننده‌ای معتقد بود استقبال مردم از این کتاب دلالت بر نیاز آنان به یافتن پاسخ و راه‌حل برای مسائل دارد. در شرایطی که جامعه‌شناسان حضوری فعال در این زمینه ندارند و خلائی در رابطه جامعه‌شناسان و جامعه دیده می‌شود، مردم رو به آثاری از این قبیل می‌آورند که پاسخ‌های فوری و البته غیرمستدل را در اختیارشان می‌گذارد. یکی دیگر از علاقمندان به این بحث نیز بر لزوم بررسی دقیق‌تر آثار پرفروش و استخراج ویژگی‌های آنها و الگو گرفتن از سبک و سیاق و ویژگی‌های زبانی آنها برای سبک نوشتاری آثاری منطبق با معیارهای جامعه‌شناسی مردم‌مدار تاکید کرد و اضافه کرد: این کاری است که در سنت جامعه‌شناسی مردم‌مدار در دنیا هم سابقه دارد. همانند پژوهشی که هربرت گانز بر روی آثار پرفروش جامعه‌شناسی در امریکا انجام داده است.

این جلسه پس از حدود 3 ساعت در ساعت 17:45 به پایان رسید. لازم به ذکر است که از نویسنده این کتاب برای حضور در جلسه دعوت به عمل آمده بود اما او ساعتی قبل از تشکیل جلسه عدم حضور خود را اطلاع داد.

 

 

IMG 4690کارگروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی مردم‌مدار یکی دیگر از نشست‌های خود که روز یکشنبه ششم آذر ماه سال 90 برگزار شد را به موضوعی با عنوان "جامعه‌شناسی مردم‌مدار؛ جامعه‌شناسی عوام‌فریب" اختصاص داد که در آن دکتر محمد فاضلی به تبیین مرزهای میان جامعه‌شناسی مردم‌مدار و جامعه‌شناسی عوام‌فریب پرداخت و با طرح ایده‌های اصلی جامعه‌شناسی مردم‌مدار، نسبت آنرا با جامعه‌شناسی عوام‌فریب تشریح نمود.

او با بیان نظرات مایکل بوراووی در خصوص محورهای جامعه‌شناسی مردم‌مدار، «مردم» را یکی از محورهای اصلی آن دانست و گفت: مردم در شکل دادن به جامعه‌شناسی مردم‌مدار نقشی اساسی دارند و از سویی دیگر این جامعه‌شناسی مردم‌مدار است که با دادن هویت گروهی در قالب گروه‌های مردمی نقش مهمی دارد. به همین دلیل است که این گونه از جامعه‌شناسی با ارائه هرگونه تصویر ساده انگارانه‌ای از جامعه‌شناسی و مردم در تقابل قرار می‌گیرد.

دکتر فاضلی با طرح تقسیم کار میان انواع جامعه‌شناسی (جامعه‌شناسی حرفه‌ای، سیاستگذار، انتقادی، و مردم‌مدار) اضافه کرد: جامعه‌شناسی مردم‌مدار بدون سه نوع دیگر جامعه‌شناسی جایگاه و پایگاهی نخواهد داشت. ارتباط این گونه‌های جامعه‌شناسی با یکدیگر رابطه‌ای مبتنی بر استقلال نسبی در عین وابستگی نسبی است. به همین اعتبار، جامعه‌شناسی مردم‌مدار از لطمه خوردن به حیثیت سنت جامعه‌شناسی گریزان است و به هیچ وجه مخالفتی با تخصصی شدن جامعه‌شناسی ندارد، چرا که عمیقاً با سه نوع دیگر جامعه‌شناسی پیوند دارد. منابع کسب مشروعیت نیز برای انواع چهارگانه جامعه‌شناسی متفاوت است، و در این میان جامعه‌شناسی مردم‌مدار مشروعیتش را از مردم می گیرد.

وی در ادامه سه مولفه اساسی در جامعه‌شناسی مردم‌مدار یعنی؛ دیالوگ، تناسب، و دسترس پذیری را مطرح کرد و گفت: «دیالوگ» زمینه ساز مشارکت مردم در تولید علم جامعه‌شناسی، «تناسب» عامل پیوند جامعه‌شناسی با مسائل مردم و نیز طرح آنها بر بستری تاریخی است و دسترس پذیری نیز امکان فهم معرفت جامعه شناختی را برای مردم فراهم می‌آورد، که البته همین امر می‌تواند دامی پیش روی جامعه‌شناسی مردم‌مدار نیز باشد.

فاضلی در تشریح نسبت میان جامعه‌شناسی مردم‌مدار و جامعه‌شناس مردم‌مدار تصریح کرد: نمی‌توان از هر یک از انواع جامعه‌شناسی پرورش جامعه شناس مردم‌مدار طلب کرد. مردم‌مدار بودن یک جامعه شناس مستلزم برخورداری از نوعی اخلاق است که مختص این گونه از جامعه‌شناسی است. در مجموع، به تعبیر بوراووی، باید گفت جامعه‌شناس مردم‌مدار نوعی خصلت "پارتیزانی" دارد و بر مبنای همین خصلت پارتیزانی است که جامعه‌شناسی مردم‌مدار با هیچ روش و موضع روش شناختی برخوردی جزم اندیشانه ندارد. دوری از جزم اندیشی در مورد ارزش‌ها نیز صادق است. به عبارتی دیگر، این نوع از جامعه‌شناسی زمینه بحث در مورد ارزش‌ها را فراهم می‌کند بدون آن که هیچ ارزشی را تحمیل نماید.

IMG 4691سخنران این نشست رابطه میان جامعه‌شناسی مردم‌مدار با تجربه و زمینه تجربی را مورد تاکید قرار داد و گفت: این گونه از جامعه‌شناسی حتما تایید تجربه را به همراه خود خواهد داشت و فراتر از یافته‌هایش حرفی نخواهد زد. همین امر سبب می شود جامعه‌شناسی مردم‌مدار برای آنکه رضایت توده‌ها را کسب کند، تن به هر کاری و نوشتن هر چیزی، که تایید تجربه را به همراه نداشته باشد، ندهد.

او پس از جمع بندی محورهای جامعه‌شناسی مردم‌مدار، از منظر بوراووی، به تبیین جامعه‌شناسی عوام‌فریب پرداخت و آن را مواجه‌ای افراطی با محورهای فوق دانست و خاطر نشان کرد: اگر جامعه‌شناسی مردم‌مدار با واژه مردم مواجه‌ای خام و ساده ساز داشته باشد و سعی کند خود را با ارجاع به مردم (و نه گروه های مردمی) توجیه نماید به سمت عوام‌فریبی سوق می یابد. به عبارت دیگر، هر یک از انواع جامعه‌شناسی که مردم را کلیتی یکپارچه و یکدست تصور کنند و کثرت گروه‌های مردمی را نادیده بگیرد، می‌تواند عوام‌فریب باشد. همچنین هر یک از انواع جامعه‌شناسی، که به اسم مردم‌مداری، بینش‌های تئوریک و روش‌شناختی جامعه‌شناسی را به کناری بگذارد و نظام مفهومی جامعه‌شناسی را در نظر نگیرد به سوی عوام‌فریبی سوق می‌یابد. از این دیدگاه جامعه‌شناسی عوام‌فریب، نسبت به صراحت مفهومی و دقت روش‌شناختی جامعه‌شناسی مردم‌مدار بی توجه است و اوج پیچیدگی‌های نظام‌های اجتماعی و پیچیدگی‌های روش شناختی لازم برای بررسی آنها را به شکلی غیر واقعی ساده جلوه می‌دهد و بنابراین خود را محق می‌داند که مرزهای تخصصی را نیز در هم ریزد. چنین می‌شود که جامعه‌شناسی عوام‌فریب به حیثیت و اعتبار جامعه‌شناسی لطمه می‌زند و به سنت ریشه دار و طولانی جامعه‌شناسی، در حوزه‌های حرفه‌ای و انتقادی و سیاست گذار، پشت می‌کند. جامعه‌شناسی عوام‌فریب با دنباله‌روی از تمایلات طبیعی سازی شده مردم به توجیه وضع موجود می‌پردازد و نمی‌تواند در پیوند با جامعه‌شناسی انتقادی وجه سیاه قدرت را نقد کند و به اخلاقیاتی که با جامعه‌شناسی مردم‌مدار هم‌پیوند است پشت پا می‌زند. همین است که با تکیه بر گرایش‌های پوپولیستی می‌تواند بیش از یافته‌های تجربی‌اش حرف بزند. جامعه‌شناسی عوام‌فریب، با چنین رویکردی، بر خلاف جامعه‌شناسی مردم‌مدار، به تاریخ و طرح تاریخی مسایل مردم و جستجوی راه‌حل‌های تاریخی برای پاسخ به آن مسایل بی‌توجه است و با توجه به ذائقه مردم مسایل را ساده سازی می‌کند.

فاضلی، در مجموع، جامعه‌شناسی مردم‌مدار را گونه‌ای از جامعه‌شناسی دانست که با برخورداری از صراحت مفهومی و دقت روش شناختی، داعیه هایی به اندازه یافته‌های تجربی خود دارد و با خصلتی پارتیزانی به مسائل مردم می پردازد. به این اعتبار، هر گونه‌ای از جامعه‌شناسی که نسبت به این امور بی توجهی کند در معرض سوق یافتن به سوی جامعه‌شناسی عوام‌فریب است. در ادامه حاضران در جلسه به طرح پرسش‌ها و دیدگاه‌های خود پرداختند.

SDC11382کارگروه جامعه‌شناسی مردم مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران روز چهارشنبه چهارم خرداد ماه سال ۹۰، نشستی را برای نقد و بررسی کتاب مردم نگاری سفر، اثر نعمت الله فاضلی، برگزار کرد. در این نشست علاوه بر نویسنده، محمدامین قانعی‌راد، غلامرضا خاکی، علی رضا کمره‌ای و محسن گودرزی (به عنوان مدیر جلسه) حضور یافتند و دیدگاه‌های خود را درباره این کتاب با حضار در میان گذاشتند.  گزارشی از این نشست از طریق مدیر کارگروه برای ما ارسال شده که متن آن را در ادامه می‌خوانید.
دکتر محمدامین قانعی‌راد، به عنوان اولین سخنران این نشست، کتاب مردم‌نگاری سفر را نمایان‌گر نوع جدیدی از تولید دانش در مقیاس جهانی برشمرده و گفت: کتاب حاضر نه تنها به رشد فرهنگ عامه‌پسند در دنیای غرب اشاره دارد، بلکه به نحوی قصد دارد خواننده خود را سرگرم کند. وی در این راستا کتاب را همانند مجموعه‌ای داستانی و دارای کارکردی آموزشی دانست که از چارچوب‌های علمی فاصله گرفته و تولید هیجان می‌کند.
قانعی‌راد در ادامه با تأکید بر اینکه در خصوص جنبه‌ مردم‌مداری نیز این کتاب ایجاد گفت‌و‌گو با جامعه را مد نظر قرار داده است، به رشد شرایط و تفکرات پست‌مدرن و در پی آن سربرآوردن هویت‌های مختلف و رشد فردیت در زمانه فعلی اشاره کرد و کتاب مردم‌نگاری سفر را روایتی فردی از جهان و نوعی تولیدکننده خُرده روایت دانست.
در ادامه، دکتر غلامرضا خاکی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، در سخنان خود، کتاب مردم‌نگاری سفر را خدمتی به دانش مدیریت و تحولات اجتماعی دانست و خاطرنشان کرد که کتاب حاضر نشان می‌دهد تئوری‌های مدیریت تحت تأثیر تحولات علم جامعه‌شناسی‌اند.
وی همچنین با بیان این نکته که این کتاب می‌تواند خواننده را به فهم بهتر از جوامع غربی رهنمون سازد، انتقاداتی را نسبت به آن مطرح کرد. از نظر او ساختار آشفته‌ کتاب، نامشخص بودن زمان رخداد برخی از حوادث مهم، وجود اطلاعات غیر لازم در متن و عدم استفاده از پاورقی را می‌توان به عنوان نکات منفی این کتاب دانست.
پس از خوانده شدن بخش‌هایی از کتاب توسط نویسنده، دکتر علیرضا کمره‌ای،  زبان کتاب را نوعی گفتار ـ نوشت (و نه زبانی رسمی) معرفی کرد و یادآور شد که به همین دلیل کتاب از زبان گرم و جانداری برخوردار است. وی در ادامه، محتوای کتاب را گویای نوعی تولید دانش دانست که روش به کار گرفته شده در آن روشی آزاد بوده و متصلب نیست و سبک نگارش آن نیز در معنادهی به مفاهیم اثربخش بوده است.
به گفته کمره‌ای، نثر کتاب مردم‌نگاری در سفر، ساده، صمیمی و البته نه سطحی است؛ به نوعی که می‌توان آن را نوعی راست‌گویی روستاوار دانست، هر چند از ایجازها و ایهام‌هایی نیز برخوردار است و این خود از نکات مثبت کتاب است.
سخنران این بخش نشست کارگروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار همچنین از آموزش مشاهده، عدم وجود ترتیب زمانی در فصل‌های کتاب و وجود کلمات قصار (به عنوان وجه‌ علمی کتاب)، وجود کنایه و متلک و قرار دادن خواننده در مقام مقایسه (به عنوان وجوه مثبت کتاب) و از عدم برخورداری از فهرست گویا و مناسب و عدم بهره گیری از عکس (به عنوان وجوه منفی کتاب) سخن گفت.
در بخش پایانی این نشست، پرسشی از سوی حاضران در جلسه در مورد پیام کتاب مطرح شد که دکتر خاکی در پاسخ به آن، هدف کتاب را بیان حُسن جهان غرب به گونه‌ای دانست که متهم به غرب‌زدگی نشود. دکتر کمره‌ای نیز در همین خصوص پیام کتاب را چنین خلاصه کرد: «جور دیگر می‌توان دید».
کتاب «مردم‌نگاری سفر: توصیفی انسان‌شناختی از فرهنگ و جامعه امروز غرب» که سال جاری در ۷۹۸ صفحه توسط انتشارات آراسته منتشر شده، شرح دوران تحصیل دکتر نعمت‌الله فاضلی در کشور انگلستان و سفر‌هایش به کشورهای مختلف غربی است که با نگاهی مردم‌نگارانه به رشته تحریر در آمده ‌است.

صفحه176 از277

زیر مجموعه ها